پس‌لرزه‌های یک فرار

زمانی که بحث خروج امریکایی‌ها از منطقه مطرح می‌شود، برخی بر اساس یک باور پیشینی و ساختار ذهنی مبنی بر اینکه غربی‌ها همیشه پیروز میدان بوده و کمتر اشتباه می‌کنند، اصرار دارند که فرار امریکایی‌ها را از منطقه هدفمند قلمداد و برای آن فهرستی از برنامه‌ها را ردیف کنند که بعضاً به ذهن خود امریکایی‌ها نیز خطور نمی‌کند.
اگرچه طبعاً امریکایی‌ها تلاش می‌کنند که هزینه‌های این فرار را برای خود کم کرده و حتی برای این‌که رقبای آن‌ها از شکست‌های امریکا بهره کمتری ببرند امکانات و تجهیزات باقیمانده در افغانستان و دیگر مناطقی را که فرار می‌کنند تخریب کرده و زمین سوخته برجای می‌گذارند و یا اینکه با حمایت و تقویت داعش و دیگر گروه‌های تروریستی، تلاش می‌کنند منطقه را با بحران دیگری مواجه کنند، اما باگذشت زمان، ابعاد بیشتری از این شکست، آشکارشده و به‌رغم برنامه اولیه آن‌ها که هدف اصلی این تجاوزات از بین بردن و مهار نیرو‌های مقاومت بود، این مقاومت است که از ورای این شکست‌ها تجلی و به‌عنوان عامل اصلی این شکست‌ها جایگاه خود را در منطقه تحکیم می‌کند.
در این زمینه به چند گزاره می‌توان اشاره کرد:
۱-جو بایدن، رئیس‌جمهوری امریکا، روز سه شنبه ۹ شهریور در نخستین سخنرانی خود پس از خروج آخرین نیرو‌های امریکایی از کابل گفت که تصمیم به خروج از افغانستان، بهترین گزینه موجود برای ایالات‌متحده بود. او با اشاره به این‌که «من قصد نداشتم این جنگ را برای همیشه تمدید کنم» خطاب به مردم این کشور تأکید کرد، تصمیم خروج، تنها درباره افغانستان نبود، بلکه در خصوص پایان دادن به دوره عملیات‌های نظامی بزرگ برای «دوباره ساختن کشور‌ها» بود. بایدن با این سخنان خط بطلانی کشید بر استراتژی‌های سه دهه گذشته امریکا برای تسلط بر منطقه نظیر دکترین اقدام پیشدستانه و طرح خاورمیانه بزرگ که حداقل هزینه آن برای امریکایی‌ها هزاران کشته و مجروح و بیش از ۱۰ تریلیون دلار هزینه مادی بود.


او هفته قبل نیز ادعای دموکراسی خواهی امریکایی‌ها در جریان حملات به کشور‌های منطقه را تکذیب و مدعی شده بود که هدف کاخ سفید از حمله به افغانستان در ۲۰ سال قبل، هیچ‌گاه ملت‌سازی و یا ایجاد دموکراسی نبود، نکته‌ای که جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به واکنش واداشت. بورل در گفت‌وگوی ویدئویی با نمایندگان کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا، با زیر سؤال بردن سخنان بایدن به دلیل این ادعا، یادآور شد که ایالات‌متحده طی ۲۰ سال روزی ۳۰۰ میلیون دلار در افغانستان خرج کرد که نتیجه‌ای نداشت. جوزف بورل با اشاره به ادعای اولیه امریکا در حمله به افغانستان برای مبارزه با عاملان حادثه ۱۱ سپتامبر، تأکید کرد که به‌تدریج استراتژی امریکا به سمت ایجاد یک دولت مدرن در افغانستان تغییر پیدا کرد. اما نتیجه آن جامعه کنونی افغانستان است!
۲- بحران درون نظامیان امریکایی، نشانه دیگری از این شکست است. بایدن یکی از دلایل این فرار را خودکشی روزافزون نظامیان بازنشسته و شاغل امریکایی در اثر این جنگ‌ها می‌داند. در همین زمینه پایگاه خبری هیل وابسته به کنگره امریکا در هفته گذشته می‌نویسد: بسیاری از نظامیان فعلی و سابق امریکایی در چند هفته اخیر از چگونگی پایان جنگ ۲۰ ساله افغانستان ابراز ناامیدی و یأس کرده‌اند، موضوعی که موجب افزایش افسردگی و مشکلات مربوط به‌سلامت روان در آن‌ها شده است. جان کربی، سخنگوی وزارت دفاع امریکا با اشاره به این موضوع گفت: ماه سپتامبر به دلیل حوادث زیادی که در آن رقم خورده است ماه پیشگیری از خودکشی در وزارت دفاع تعیین‌شده است. ما باید برای درمان و حمایت روانی همه‌جانبه از نظامیان خود برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشیم.
۳- در اینکه نام عقب‌نشینی‌های امریکا از منطقه شکست گذاشته شود و یا تغییر استراتژی، به نظر می‌رسد نگاهی به نامه اخیر ۹۰ ژنرال امریکایی بازنشسته به بایدن راهگشا باشد. این ژنرال‌ها خطاب به بایدن آورده‌اند: با این شکل از فرار اعتبار امریکا نزد متحدانش لطمه‌ای جبران‌ناپذیر خواهد خورد. آن‌ها خواستار استعفای رئیس پنتاگون و رئیس ستاد مشترک ارتش کشورشان بر سر خروج «سنبل شده» از افغانستان شدند. روزنامه دیلی میل در این زمینه می‌نویسد:۹۰ مقام نظامی عالی‌رتبه بازنشسته در امریکا با انتشار نامه‌ای سرگشاده تأکید کردند: امضاکنندگان این نامه خواستار استعفا و بازنشستگی لوید آستین، وزیر دفاع امریکا و مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا بر پایه قصور در اجرای وظایف در ارتباط با خروج فاجعه‌بار از افغانستان هستند.
۴- اعتراض متحدان اروپایی نیز روی دیگر سکه این شکست است، بعد از اعتراض صریح نخست‌وزیر انگلیس به نوع عمل امریکا که بیشتر به نظر می‌آمد برای فرار از پاسخگویی به پارلمان این کشور باشد، سفیر سابق بریتانیا در افغانستان در گفتگو با بی‌بی‌سی می‌گوید که من به خاطر اتفاقات افغانستان سرم را از شرم پایین می‌اندازم، در پی این سخنان مجری بی‌بی‌سی برای تبرئه و توجیه اقدامات فاجعه‌بار این کشور در افغانستان می‌گوید‌: امریکا بیشتر از همه مقصر است و باید بیشتر از همه شرمگین باشد!
۵- فرانسیس فوکویاما، نظریه‌پرداز مشهور علوم سیاسی در یادداشتی برای اکونومیست با اشاره به تأثیر این شکست در افول بیشتر هژمونی امریکا می‌نویسد: تصاویر هولناک از افغان‌های مأیوسی که تلاش می‌کنند پس از سقوط دولت موردحمایت ایالات‌متحده از کابل خارج شوند، نقطه عطف بزرگی در تاریخ جهان ایجاد کرد. این در حالی است که امریکا سعی دارد خودش را از تحولات جهان دور نگه دارد. حقیقت امر این است که پایان دوران امریکا از خیلی قبل‌تر شروع‌شده است.
۶-چالش بسیار بزرگ‌تر برای وضعیت جهانی امریکا، داخلی است. جامعه امریکا عمیقاً دوقطبی شده و تقریباً در مورد هیچ‌چیزی به اجماع نرسیده است. قطب‌گرایی در امریکا، در حال حاضر به نفوذ جهانی واشنگتن آسیب رسانده است و امریکا زمان زیادی برای امتحان پس دادن در عرصه جهانی ندارد.
در این میان، اما پس‌لرزه‌های این شکست را باید در دیگر عرصه‌های منطقه نظاره کرد درحالی‌که سه شنبه گذشته آخرین سرباز امریکایی از افغانستان خارج و به تعبیری دقیق‌تر فرار کرد و بناست این پروژه در پایان سال جاری میلادی در عراق نیز نهایی شود. در این میان انتشار خبر تخلیه سه پایگاه از ۱۳ پایگاه نظامی امریکا در سوریه بدان معناست که مقاومت ضدامریکایی در منطقه روز به روز به هدف اصلی‌اش یعنی اخراج کامل امریکا از منطقه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود.