ترامپ؛ فرصت يا تهديد؟

هرچند از همان زمان كه ترامپ بر هيلاري كلينتون پيروز شد، نگراني از وضع آينده جهان و سياست‌هاي ايالات متحده بر ذهنيت بسياري از سياستمداران و ناظران سايه انداخت ولي به موازات اين بدبيني از همان زمان اين خوش‌بيني وجود داشت كه ترامپ بيش از آنكه عمل كند، حرف مي‌زند و هنگامي كه در كاخ سفيد مستقر شد، به واقعيت‌هاي موجود تن خواهد داد و سياست‌هايي را كه به مردم قول داده اجرا نخواهد كرد. اين مساله براي همه روساي جمهور امريكا كمابيش وجود داشته است. يك نمونه آن بستن زندان گوانتانامواست كه اوباما از ابتداي مبارزات انتخاباتي قول برچيدن آن را داد ولي 8 سال رياست‌جمهوري او گذشت و اين كار مطابق قول‌هاي داده شده انجام نشد، هرچند به نسبت دوران بوش بسيار محدود گرديد. در هر حال اميد مي‌رفت كه ترامپ هم مشمول همين قاعده شود و دچار فراموشي شعارها و قول‌هاي داده شده در مبارزات انتخاباتي شود. ولي اكنون كه بيش از يك هفته از حضور وي در كاخ سفيد مي‌گذرد، ظاهرا ناظران به اين نتيجه رسيده‌اند كه وي در اجراي وعده‌هاي انتخاباتي خود اصرار و حتي عجله دارد و با صدور دستوراتي مي‌كوشد كه آنها را به اجرا درآورد. يكي از آخرين تصميمات وي اعمال محدوديت‌هاي موقتي براي ورود شهروندان چند كشور از جمله ايران به ايالات متحده است. دستوري كه به نسبت عجيب است ولي از يك جهت مي‌تواند مورد توجه ايرانيان باشد. با ملاحظه دستور اخير ترامپ و احيانا دستورات بعدي او كه در آينده صادر خواهد شد، نسبت ترامپ به ايران و براي ما به عنوان يك شهروند ايراني چيست؟ آيا ترامپ يك تهديد تمام‌عيار محسوب مي‌شود؟ پاسخ به اين پرسش به تعبيري مثبت است. نه فقط براي ايران بلكه براي بيشتر كشورهاي جهان و صلح و آرامش بين‌المللي نيز يك تهديد است و ممكن است وضع موجود را بيش از اينكه هست بغرنج‌تر و بدتر كند. البته درجه تهديد بودن آن براي هر كشور و منطقه‌اي متفاوت است، شايد اين درجه براي ايران بيش از ميانگين ميزان خطر و تهديد وي براي جامعه جهاني باشد و حتي انتظار مي‌رود كه در ادامه نيز اقدامات ضد ايراني را تشديد كند، و از همه مهم‌تر اينكه چنين سياستمداراني به دليل انجام سياست‌هاي افراطي خيلي زود در داخل كشور خود با مخالفت و بحران مواجه مي‌شوند در نتيجه براي تحت‌الشعاع قرار دادن اين مخالفت‌ها انگيزه مي‌يابند كه بحران را به خارج از مرزها منتقل كنند و با انجام اقدامات تحريك‌آميز وارد چالش‌هاي بين‌المللي شوند تا مخالفان داخلي خود را به حاشيه برانند. از اين جهت نيز تهديدآميز بودن رفتار ترامپ براي كشوري مثل ايران جدي‌تر است. آنچه گه گفته شد رويه تهديدآميز موجودي به نام ترامپ است ولي ترامپ مي‌تواند منشا فرصت هم باشد. چگونه؟ ترامپ به دو صورت براي ايران تبديل به فرصت مي‌شود. اول به صورت اتخاذ سياست‌هايي از جانب ايران است كه در مقايسه با سياست‌هاي ترامپ نشان مي‌دهد برخلاف ادعاهاي امريكا اين ايران نيست كه رفتارش منشا مشكلات منطقه‌اي است، بلكه ريشه بحران‌هاي منطقه‌اي در دخالت‌هاي غيرمسوولانه كشورهاي خارجي در امور منطقه است و ايالات متحده بيشترين سهم را در اين دخالت‌ها داشته است. ولي ظرفيت دوم براي تبديل ترامپ به فرصت در ميان نيروهاي داخلي ايران است. ترامپ به صورت صادقانه و ساده‌اي نشان داد كه مساله اصلي ايالات متحده با موجوديتي به نام ايران و ايراني است. حقوق بشر و مسائل منطقه‌اي براي او در حاشيه قرار دارند. ترامپ برخلاف روساي جمهور قبلي ايالات متحده حتي نيازي نمي‌بيند كه به مساله حقوق بشر در حد گفتار هم بپردازد، زيرا كه خودش هم به صورت واضح آن را نقض مي‌كند و اصراري هم بر پرده‌پوشي اين رفتار ندارد. پس اگر ايران براي او مساله‌اي حقوق بشري نيست، اين همه از مخالفت دولت و شخص او با ايران جز در پرتو ضديت آنان با موجوديت ايران و ايراني قابل فهم و تحليل نيست و اين نقطه اتصال و مشتركي است كه همه نيروهاي داخلي را مي‌تواند در برابر چنين سياستي و كشورهايي كه همسو با آن هستند متحد كند، اتحادي است كه از ديرباز به آن نياز داشته‌ايم و داريم و اكنون فرصت مناسب براي تحقق آن پيش‌آمده است.