اخبار ویژه

فرافکنی یک غربگرای دوآتشه پس از شکست عاطفی در افغانستان
یک غربگرای دوآتشه مدعی شد: بازنده تحولات افغانستان آمریکا نیست، ایران است(!)
وی در روزنامه آرمان نوشت: مواضع ایران در تحولات اخیر افغانستان اعتراضات و انتقاداتی را برانگیخته است که البته جای بحث دارد. در این راستا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را هر طور که تعریف کنیم، واقعیت امر بر این است که به هیچ وجه تحولات افغانستان را نمی‌توان موفقیت و پیروزی برای ایران دانست. البته ملاک و معیار در سیاست خارجی موضوع آمریکاستیزی است و شاید برخی از رادیکال‌ها از اینکه بینی آمریکا در افغانستان به خاک مالیده شود، خوشحال شوند اما باید بدانند که واقعیت امر بر آن است که اتفاقا این آمریکایی‌ها نیستند که در افغانستان شکست خورده‌اند. آمریکایی‌ها در افغانستان یک ریسک حساب‌شده کرده‌اند که عبارت است از اینکه توسط طالبان بتوانند داعش، القاعده و سایر جریانات تندرو را مهار نمایند. اینکه آیا این اتفاق خواهد افتاد یا نه و اینکه آیا طالبان حسب قمار آمریکا حاضر خواهند شد یا از این توانایی برخوردار خواهند بود که جلوی جریانات تندرو را بگیرند یا نه، فقط آینده نشان خواهد داد. اما در یکی از این دو حالت اگر قمار آمریکاییان درست از آب درنیاید و ببازند و افغانستان بستری شود برای فعالیت جریانات تندرو، باز هم آمریکایی‌ها ضرری نکرده‌اند بلکه زیان‌کننده ما خواهیم بود، چراکه در حقیقت نخستین خاکریز جریانات بنیادگرای رادیکال، ایران خواهد بود و مصیبتی که برای ما ایجاد خواهند کرد، دشوار خواهد بود. در صورت حاصل شدن نتیجه دیگر، اگر آمریکایی‌ها در قمار برنده شوند و طالبان بتوانند گروه‌های سنی تندرو را مهار کنند، افغانستان جزئی از یک محور جدید خواهد شد که شامل پاکستان، عربستان، امارات، قطر و آمریکاست و این بار جای چندانی برای ما در این محور جدید باقی نخواهند گذاشت. از این روست که آینده افغانستان به هر سمت و سویی که برود و این درگیری‌ها و تنازعات هر نتیجه‌ای که داشته باشند، آمریکایی‌ها بازنده اصلی نخواهند بود بلکه این دیگران هستند که بازنده خواهند شد.
درباره تحلیل آقای زیباکلام گفتنی است؛ همین که او پذیرفته آمریکا، دشمن است و در حق ملت ما دشمنی می‌کند، خود یک پیشرفت است که البته در اثر تحمیل واقعیت‌ها پدید آمده است. در عین حال، او با صداقت برخورد نمی‌کند. چه اینکه ابتدا باید واقعیت‌ها را گفت و سپس آینده را پیش‌گویی و پیش‌بینی کرد. واقعیت این است که برخلاف فضاسازی غربگراها که مدعی بودند آمریکا دموکراسی و ثبات و پیشرفت و توسعه و رفاه را به افغانستان می‌آورد، حالا اشغال و جنگ و آشوب و بی‌ثباتی و ناامنی را به افغانستان آورده و مجددا در اتفاقات اخیر تشدید کرد. ضمنا نشان داد که به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیست حتی پشت دولت غربگرا را به هنگام پایان تاریخ مصرف، خالی می‌کند و حتی حاضر است دولت غربگرا را به گروه تندرویی مانند طالبان بفروشد.


در عین حال شکست آمریکا به شهادت محافل آمریکایی و غربی قطعی است. چه اینکه افغانستان را (به واسطه طالبان و جهادیون) تله‌ای برای شوروی می‌خواستند اما وسوسه شدند خواستند هم در این تله پا بگذارند و پس از 20 سال اشغالگری، صدهزار تلفات از نیروهای نظامی خود و هزینه بالغ بر 2 هزار میلیارد دلار، با سرشکستگی از این کشور خارج شوند. توقف قیمت‌گذاری دستوری درخواست فعالان بورس از رئيسی
فعالان بازار سرمایه در نامه‌ای به رئیس‌جمهور، با اشاره به افزایش فشارها برای توزیع رانت در برخی صنایع بورسی، خواستار حذف قیمت‌گذاری دستوری شدند.
به گزارش همشهری، جمعی از فعالان بازار سرمایه،‌ از جمله بسیاری از شرکت‌ها و نهادهای مالی، با ارسال نامه‌ای به رئیس‌جمهوری خواستار توقف قیمت‌گذاری دستوری در اقتصاد شدند. آنها با اعلام اینکه قیمت‌گذاری دستوری سرمنشأ فساد است، تاکید کردند: آثار ناشی از حذف قیمت‌گذاری دستوری، بیش از رفع تحریم‌هاست.
این فعالان تصریح کرده‌اند: قیمت‌گذاری دستوری در حوزه‌های مختلف اقتصادی ضربات سنگینی به نظام تولید وارد کرده و منافع مصرف‌کننده‌ها را به خطر انداخته است.
آنها در نامه خود به رئیس‌جمهور، ضمن اشاره به تجربه شکست‌خورده دولت دوازدهم، با بیان اینکه رانت‌خواران در تلاشند تا کوشش‌ها و برنامه‌های دولت جدید را هم به‌بهانه حمایت از مردم ضعیف به سمت ابزار‌های شکست‌خورده‌ای نظیر قیمت‌گذاری دستوری هدایت کنند، تأکید کردند: قیمت‌گذاری دستوری رانت زیادی را نصیب واسطه‌ها و سفته‌بازان کرده است.
فعالان بازار سرمایه در نامه خود خطاب به رئیس‌جمهوری نوشته‌اند: حضرتعالی در سمت قبلی خود به‌عنوان ریاست قوه قضائیه به دفعات از رانت دلار ۴۲۰۰ تومانی سخن گفته و بر عزم خود برای مقابله با فساد رانت‌خواران تأکید کرده بودید. مادامی که رانت از طریق سیاست‌های نادرست قیمت‌گذاری دولتی ایجاد می‌شود، ما شاهد فعالیت رانت‌جویان و گروه‌های غیررسمی محافظ این رانت خواهیم بود. قیمت‌گذاری دستوری به حضور پرتراکم دلالان در بازار‌ها منجر شده، به‌طور مثال فقط در صنعت سیمان سالانه ۱۰ هزارمیلیارد تومان رانت بین واسطه‌ها توزیع می‌شود.
فعالان بازار سرمایه در ادامه خطاب به رئیس‌جمهور تأکید کرده‌اند: دغدغه درست و صحیح شما در مبارزه با فساد کاملا ستودنی است، اما وقتی به مسیر ایجاد فساد در اقتصاد نگاه می‌کنیم، مشخص می‌شود عمده این فساد‌ها در نتیجه رفتار اشتباه سیاستگذاران، یعنی سازمان حمایت از مصرف‌کننده و ستاد تنظیم بازار، در قیمت‌گذاری دستوری کالا‌هایی مانند فولاد، سیمان، قیر، تایر، خودرو و نظایر آن است.
نویسندگان نامه، به آثار مخرب قیمت‌گذاری دستوری در صنایع مختلف از جمله خودروسازی و صنعت برق اشاره کرده و آن را سرمنشأ فساد دانسته و توضیح دادند: قیمت‌گذاری دستوری در صنعت برق به کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در ایجاد نیروگاه‌های جدید و توسعه نیروگاه‌های قبلی منجر شده و کار به جایی رسیده است که شاهد قطعی مکرر برق هستیم و برای سرپوش‌گذاشتن به این نقیصه و جلوگیری از نارضایتی مردم، گزینه قطع برق تولیدکننده‌های سیمان و فولاد مورد توجه قرار گرفته، اما باید توجه کرد که مشکل اصلی همه این صنایع، ازجمله سیمان و فولاد، قیمت‌گذاری دستوری است. قوامی: حمایت خاتمی از همتی اشتباه بزرگی بود
عضو مجمع روحانیون می‌گوید حمایت از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاست جمهوری، اشتباه بزرگ خاتمی بود.
ناصر قوامی که سابقه نمایندگی مجلس ششم را هم دارد، در گفت‌وگو با نامه‌نیوز ابتدا کارگزاران را خارج از دایره اصلاح‌طلبان عنوان کرد. وی در پاسخ این سؤال که «در جریان رقابت‌های انتخاباتی 1400 بین طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب و مشخصاً بین اتحاد ملت و کارگزاران اختلافاتی ایجاد شد. به نظر شما آن انتخابات قابل حل است یا شاهد جدایی کارگزاران از اصلاح‌طلبان خواهیم بود.» گفت: کارگزاران از اول هم اصلاح‌طلب نبودند. این‌ها با عنوان کارگزاران سازندگی طرفداران آقای هاشمی بودند و آقای هاشمی هم هیچ وقت ادعای اصلاح‌طلبی نداشت. منتها این‌ها در دوره آقای خاتمی خیلی از وزارتخانه‌ها را گرفته و کم‌کم خودشان را به اصلاح‌طلبان چسباندند. تفکرشان هم با اصلاح‌طلبان ناب تفاوت دارد و در سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی و... نظراتی متفاوت از اصلاح‌طلبان دارند.
وی درباره این نظر که «کارگزاران در رقابت‌های انتخاباتی اخیر خیلی اصرار به حمایت از لاریجانی داشتند و حتی تلاش می‌کردند که سایر اصلاح‌طلبان را با خود همراه کنند»، می‌گوید: همین دلیل روشنی است بر اینکه کارگزاران اصلاح‌طلب نیست. آدم اصلاح‌طلب که پشت سر آقای لاریجانی که سی سال علیه اصلاح‌طلبان بوده، نمی‌رود. این دلیل روشنی است و نشان می‌دهد که آقایان کارگزاران مبانی اصلاح‌طلبی را هم قبول ندارند.
«سؤال من همین است. کارگزاران از این به بعد باز هم سعی می‌کند که خود را در بین اصلاح‌طلبان جا دهد و در نهادهای اجماع‌ساز و ساز و کارهای اصلاح‌طلبی حضور خواهد داشت یا اینکه صراحتاً جدا شده و با لاریجانی یا اعتدال و توسعه همراه می‌شود؟» قوامی در پاسخ این سؤال هم گفته است: به نظر من تا بتوانند خودشان را به اصلاح‌طلبان چسبانده و اصلاح‌طلبان را به سوی خود بکشند، این کار را خواهند کرد. اما به نظر من دیگر نخواهد شد چون اصلاح‌طلبان این‌ها را قبول ندارند و می‌بینند که این‌ها چطور با اقداماتی مثل حمایت از لاریجانی از مبانی اصلاح‌طلبی عبور می‌کنند. به نظر من از این پس اگر نتوانند با اصلاح‌طلبان همراه شوند جدا شده و با عناوینی مثل همین عدالت و توسعه و... کار می‌کنند.
عضو مجمع روحانیون درباره وضعیت سایر طیف‌های اصلاح‌طلب مخصوصاً حزب اتحاد ملت و... هم گفت: مسئله این است که در شرایط فعلی راه‌ها برای ورود اصلاح‌طلبان به قدرت کاملاً بسته شده است. بنابراین اگر اصلاح‌طلبان بخواهند سیاستی را بروند که وارد قدرت شوند، رفتار عقلایی نداشته‌اند. چون شاهدیم که حتی وقتی احساس می‌شود اگر فردی مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرد رد می‌شود، مثل همین لاریجانی که کارگزاران می‌خواست از او حمایت کند. بنابراین اگر سیاست اصلاح‌طلبان ورود به قدرت باشد،‌اشتباه خواهد بود.
«قوامی درباره این سؤال که اگر طبق گفته شما طیفی که خیلی دیگر مایل به حضور در قدرت و مشارکت نیست، لیدری این جریان را در دست بگیرد، تکلیف چهره‌های شاخص چه می‌شود. مشخصاً آقای خاتمی با این گروه همراهی می‌کند و در کنار اصلاح‌طلبان محافظه‌کارتر قرار می‌گیرد؟»، اظهار داشت: من به آقای خاتمی ارادت خاصی دارم اما معتقدم او هم معصوم نیست که اشتباه نکند. به نظر من اشتباه بزرگ او، حمایت از آقای همتی در این دوره بود. خواهش من این است که در آینده از این اشتباهات نکند و توجه داشته باشد که دیگر روزنه‌ای برای ورود اصلاح‌طلبان به قدرت وجود ندارد.
یادآور می‌شود همتی در انتخابات اخیر با وجود حمایت خاتمی و کروبی و سران 16 حزب اصلاح‌طلب نتوانست بیش از 2/3 میلیون رأی کسب کند. این رکورد رأی، یک فاجعه برای مدعیان اصلاح‌طلبی بود. نفر آنها در انتخابات شورای شهر تهران هم 33 هزار رأی کسب کرد. فعال اصلاح‌طلب: فقط 10 درصد ظرفیت تولید فعال است
رئیس‌حزب کار (از مجموعه احزاب اصلاح‌طلب) می‌گوید ظرفیت‌های تولید که در سال‌های اخیر معطل مانده، 90 درصد است و نه 40 درصد. در حالی که تولید و اقتصاد ملی در دولت مدعی تدبیر و امید ضربات اساسی خورد و به همین دلیل هم رتبه اقتصادی کشور در رتبه‌بندی جهانی شش پله سقوط داشت، حسین کمالی به خبر آن‌لاین گفته است: در رابطه با بحث اقتصاد و اینکه ما می‌خواهیم تولید را راه بیندازیم و 40 درصد ظرفیت تولیدی کشور تعطیل است، من می‌خواهم بگویم که تنها 40 درصد ظرفیت تولیدی کشور تعطیل نیست اگر صنایع کشور و هزاران میلیارد دلاری که در این بخش تاکنون هزینه شده و سرمایه‌گذاری شده را در نظر بگیریم تقریبا ۹۵ درصد از کارخانه‌های ما یک شیفت کار می‌کنند آن هم با یک سوم ظرفیت. اگر کارخانه‌های تعطیل شده را نیز در نظر بگیریم در حقیقت چیزی حدود 10 درصد از ظرفیت کل، الان مشغول تولید است و بقیه بخش‌ها و ظرفیت‌ها می‌توانند وارد تولید شوند. ظرفیت معطل مانده، چهل درصد نیست بلکه ۹۰ درصد است اگر صنایعی در یک شیفت کار می‌کنند سه شیفت کار کنند و تولیدات را به جامعه برسانند. در مورد زمین‌های کشاورزی هم وضع به همین ترتیب است و یا در رابطه با خدمات هم می‌بینیم زیرساختها به اندازه کافی توسعه یافته نیست و در این بخش هم اقدام جدی صورت
نپذیرفته است.
او تصریح کرد: اینکه دولت بخواهد اینها را راه‌اندازی کند و بخواهد اقدام جدی انجام دهد کار بسیار ارزشمندی است اما این در صورتی امکان‌پذیر است که بخواهند یک سیاست اقتصادی درست را در پیش بگیرند یعنی راه‌اندازی واحدها باید براساس مزیت و تخصص ملی صورت گیرد یعنی در چارچوب رقابت ملی و رقابت بین‌المللی اصلاح ساختار و راه‌اندازی و تنظیم شود. اگر سیاست‌های درستی در این زمینه‌ها اتخاذ نشود مجددا برنامه‌ای پیش خواهد رفت که نهایتا با یک شکست سنگین مواجه خواهد شد بنابراین تولید رقابتی براساس مزیت و تخصص و در نظر گرفتن آمایش سرزمینی می‌بایست در دستور کار قرار گیرد و ظرفیت‌های خالی که در کشور وجود دارد به کار گرفته شوند و همه فعال شوند.