سياست‌هاي اشتباه همگان در قبال جامعه افغانستان

از زماني كه دنيا در قبال جامعه افغانستان و پيشروي گروه ارتجاعي طالبان و سلطه آنان بر افغانستان غير از پنجشير «سكوت» كرد، در حقيقت انسانيت «سقوط» كرده و اينجا نه تنها به ضرر جامعه مظلوم افغانستان است، بلكه به سود دنيا و قدرت‌هاي منطقه و جهان نخواهد بود و موجبات آتش‌افروزي را توسط گروه خشونت‌محور طالبان در منطقه فراهم خواهد كرد. همان‌طور كه شاهد اين خشونت‌ها و جنايت عليه بشريت توسط اين گروه متحجر و بسيار متعصب و‌ خشن از قبل‌ها بوده‌ايم، طالبان هيچ تغييري نكرده است و اين خشونت‌ها و افراطي‌گري‌ها عليه مردم مظلوم افغانستان مخصوصا زنان و دختران آن ديار همچنان ادامه دارد. متاسفانه قدرت‌هاي دنيا و منطقه اشتباه بزرگي را در قبال افغانستان مرتكب شدند و مخصوصا امريكا (دولت بايدن) كه اين اشتباه استراتژي را در افغانستان انجام داد و با خروج‌ نيروهايش از افغانستان باعث پيشروي طالبان در منطقه شد «كه البته خيانتي بزرگ ‌در حق جامعه افغانستان كرد» و همچنين حاميان اين گروه از جمله پاكستان كه به روشني مي‌توان گفت خيانتي در حق مردم افغانستان انجام داد، فراموش شدني نيست و تاريخ روزي اين واقعه را خواهد نوشت. هم‌اكنون كه احمد مسعود فرزند دلاور احمد شاه مسعود در پنجشير به پا خاسته است همگان بايد از خواب بي‌تدبيري و بي‌تفاوتي بيدار شوند و با اين شير دره پنجشير همراه و هم‌آواز شوند و او را در اين كارزار بزرگ تنها نگذارند، چراكه دنيا روزي در مقابل اين بي‌تفاوتي بايد پاسخگو باشد. لذا دولت‌ها و قدرت‌هاي دنيا و منطقه بايد تدبيري بدون در نظر گرفتن منافع خودشان بلكه براي «انسانيت» به كار ببندند تا گروه خودمحور طالبان مشروعيت پيدا نكند و از جمله جمهوري اسلامي ايران كه مي‌تواند نقش مهمي در به رسميت نشناختن طالبان داشته باشد ... 
بايد اقدامي كند تا اين گروه افراطي باعث آتش‌افروزي در منطقه نشود و نيز سياست خارجي كشور‌ها در قبال افغانستان به گونه‌اي باشد كه حامي مردم باشند نه اينكه پشتيبان قدرتي كه با زور و سركوب بر سر كار آمده است. در واقع سياست بين‌الملل بايد پذيراي حق و مظلوميت در جهان باشد نه طرفدار منافع خويش به واسطه حاكمان قدرت و زور در دنيا. در واقع جهان بايد يك راه‌حل سياسي انصاف‌جويانه در پيش گيرد تا جامعه بافرهنگ و جنگ‌ديده و رنج‌ديده افغانستان شاهد ظلم و ستم طالبان بر خويش و سرزمين‌شان نباشند، چراكه آنها يعني جامعه افغانستان نمي‌خواهند به عقب بازگردند و اسير تعصب‌ها و افراطي‌گري‌ها و جهل رفتارگونه طالبانيسم شوند و مردم آن سامان ديگر از اين‌گونه رفتارهاي غيرانساني طالباني خسته‌اند و دوست ندارند به بيست سال قبل بازگردند، چراكه آنها از لحاظ منطقي و‌ جامعه‌شناسي مي‌خواهند با دنيا پيشرفت كنند و به دور از تعصبات ديني و ‌مذهبي به تكنولوژي و پيشرفت‌هاي اجتماعي دست يابند و با وجود «طالبان» غير‌ممكن است، مخصوصا براي زنان آن سامان عرصه، تنگ و تنگ‌تر خواهد شد و دختران آن سرزمين با سركوب شديد طالبان و نيز افكار طالبانيسم مواجه خواهند شد؛ از جمله مي‌بينيم كه با روي كار آمدن طالبان در هيچ يك‌ از مناصب دولتي و‌ كشوري حضور ندارند و طالبان ورود آنها را حتي به ورزش كشور منع كرده؛ راه‌حل اين است كه ابتدا طالبان به رسميت شناخته نشود و دسترسي طالبان به سلاح و منابع مالي كه باعث سوءاستفاده آنها از اين منابع كه در جهت پيشبرد اهداف‌شان و آتش‌افروزي در منطقه و دنيا مي‌شود، جلوگيري به عمل‌ آيد و بايد محدودشان كرد.در حقيقت متاسفانه بايد گفت يكي از عواملي كه باعث مي‌شود قدرت‌هاي دنيا بر كشور‌هاي جهان سوم و‌ كمتر توسعه‌يافته و تا حدود زيادي با اقتصاد ضعيف مسلط شوند و اين تسلط آنها به واسطه تبادل تجاري غيرمنصفانه و نابرابر در كشورهاي ضعيف باعث از بين رفتن و گاهي فروپاشي اقتصاد آن كشور‌ها خواهد شد. همين نظريات ژئوپليتيك و «موقعيت جغرافيايي، سياسي» در مورد همين كشور‌هاي ضعيف است كه چون داراي اقتصاد و شايد هم فرهنگ ضعيف باشند كشورهاي توسعه يافته مي‌توانند مدتي در آن ناحيه به چپاول آن سرزمين بپردازند و اين باعث عقب‌ماندگي آن كشور ضعيف خواهد شد و بعد از مدتي كه قدرت‌ها كارشان با منافع خويش و‌ معادن و ثروت‌هاي آن جامعه و‌ كشور تمام شد، راه‌شان را مي‌كشند و مي‌روند و اين در مورد كشور افغانستان نيز به روشني صدق مي‌كند. حالا گروهي با انديشه‌هاي متعصبانه و به ‌شدت مذهبي آمده‌اند تا دست‌درازي در خاك اين سرزمين كنند. در هر صورت اميدواريم جامعه جهاني تصميمي اتخاذ كند تا مانع مشروعيت اين گروه خودمحور و بسيار خشن و عقب‌مانده در افغانستان شود.