مهمانی چه زود تمام شد!

امید مافی‪-‬ عجول، دستپاچه و مستاصل. این تصویری مخدوش از سفیران فوتبال ما در لیگ قهرمانان آسیا بود. سفیرانی که تیرهایشان یکی پس از دیگری به خطا رفت و در برابر حریفان خود بارها کم آوردند تا معلوم شود فوتبال باشگاهی ما در آسیا با همه دبدبه و کبکبه‌اش محلی از اعراب ندارد.
ما در عرض دو شب دو بار برابر سعودی‌های متمول زانو زدیم و چراغ خواب‌ها را خاموش کردیم تا فاصله زیاد آن‌ها که اسکناس‌های تا نخورده را پای سلبریتی‌ها می‌ریزند و هرگز کفگیرشان به ته دیگ نمی‌خورد با ما که دور خود می‌چرخیم و از سقف آویزان می‌شویم و تنها به معجزه متوسل می‌شویم
مشخص شود.
ابتدا استقلال برابر غول‌های الهلال مرگ را تجربه کرد و سپس نوبت به تراکتور رسید که برابر الوصل آرزوهایش را دود شده نظاره کند و با دست خالی به سوی سهند برگردد. قصه پرسپولیس هم چندان با نخوت گره نخورد و نایب قهرمان فصل قبل آسیا در دوشنبه بارها احساس کرد چیزی به انقراضش نمانده و در گرداب تاجیک‌ها اسیر شده است. چه اینکه اگر در واپسین لحظات مهدی ترابی با هنر فردی خود به داد قرمزها نمی‌رسید و کار را تمام نمی‌کرد معلوم نبود قشون یحیی با چه فرجامی جهنم مملو از تماشاگر آسیای میانه را ترک خواهد کرد.مستعجل و مستاصل. این حال و روز فوتبالی بود که با تفرعن در مخمل سبز حاضر شد اما به سادگی آب خوردن وا داد و هرگز از جنگ برنگشت تا معلوم شود آسیا دیگر محل ترکتازی تیم‌های وطنی نیست.
حالا فقط ارتش سرخ مانده و آینده غبارآلودی که انتظارش را می‌کشد. آیا تنها نماینده فوتبال ما در ادامه راه به حادثه‌ای شیرین بدل خواهد شد و یا به سیاق استقلال و تراکتور باد خواهد کاشت و توفان درو خواهد کرد.