معجزه خودباوری

از نگاه رفتارشناسی توانایی‌ها و تحلیل و به کارگیری آنها، خودباوری نامیده می‌شود. هر گاه با ایمان به این ویژگی‌ها بتوان گام‌های استوار و پیشرو برداشت، آنگاه می‌توان خودباوری و اعتماد به نفس را همچون دو بال یک شاهین تیز پرواز قلمداد کرد. صد البته این فرایند روانی و رفتاری وقتی در مجرای منطقی و اصولی قرار گیرد، پدیده‌هایی در حد معجزه و فراتر از آن خلق می‌کند.
در عرصه سیاست، خودباوری می‌تواند توانایی‌های بالقوه را به فرایند‌های بالفعل درآورد. ملتی که نخواستند یا نتوانستند قدرت‌های علمی، روحی و نظری خود را دیده و باور کنند، تبدیل به جمعیتی واداده و بی‌اراده شده و دشمنان به سادگی آن‌ها را به اشکال مطلوب خود درآوردند. غارت منابع و تلقین ناتوانی در حرکت، دنباله‌ای بوده که با تقدم یا تأخر به اجرا در می‌آیند. قرن‌ها دشمنان این مردم و مرز و بوم ما را تنها در «لولهنگ‌سازی شایسته می‌دیدند و فرضیه «ما نمی‌توانیم» و «از ما ساخته نیست» را در ذهن و فکر ما تلقیح می‌کردند. پیروزی نهضت اسلامی ایران بایگانی ذهنی غارتگران را به هم ریخته و نشان داد ایرانی در هر مقطع زمانی اگر اراده کند می‌تواند بسیاری از معادلات را بر هم زند.
جنگ و تحریم و ندانم‌کاری‌های برخی از دست‌اندرکاران در مسیر حرکت کشور و مردم، به رغم دشواری‌ها نتوانستند در اراده ما نفوذ کنند. در یک ارزیابی و نگرش انسانی و منصفانه می‌توان دستاورد‌های علمی در زمینه‌های پزشکی نوین، فناوری‌های نانو و تولیدات صنعتی در رشته‌های مختلف مخصوصاً صنایع پیشرفته نظامی را ملاحظه و با اقلام مشابه در ممالک دیگر قیاس کرد.
غرض از بیان این مقدمه اشاره مختصر به یکی از مظاهر خودباوری در چند روز اخیر است. بعضی از دست‌اندرکاران برحسب حفظ منافع شخصی و ضعف اطلاعات تخصصی تصور می‌کنند رسیدن به درجات بالای ورزشی از نظر تخصص حرفه‌ای نیاز به استخدام مربیان خارجی و ورزشکاران غیر ایرانی دارد. در حالی که با توجه به هرم سنی کشور، تعداد جوانان ما از بسیاری کشور‌ها بیشتر است. اگر برخی کشور‌ها مجبور به استخدام ورزشکار از ممالک دیگر هستند، علت اصلی آن کمبود نیروی جوان و عدم‌شناسایی استعداد‌های درخشان ورزشی و تربیت آن‌ها در قالب تیم‌ها و گروه‌های مختلف است. در میان مربیان ورزشی هنوز هستند مربیان ایرانی که قادر به رسانیدن ورزشکاران ما به قله افتخارات هستند؛ اما ظاهراً تعدادی از مدیران ارشد با ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی اقدام به استخدام مربیان بیگانه می‌کنند.


ورزشکاران ایرانی در بسیاری از اوقات با بهره‌گیری از غیرت و حمیت خود با شجاعت تمام، چون شیر در میادین جهانی عرصه را بر حریفان تنگ کردند. جوانان ما به رغم کاستی‌ها و محدودیت‌ها، با توکل و خودباوری فعل توانستن را صرف کردند؛ همان‌هایی که ننگ قرار گرفتن زیر پرچم بیگانگان را نپذیرفته و عزت و شوکت ورزش و آبروی ورزشکار ایرانی را مقدم بر منافع فردی قرار دادند. ورزشکاران که در زمره الگو‌های رفتاری و چهره‌های مرجع فرهنگی و اجتماعی قرار دارند، عشق به وطن و انقلاب اسلامی را بر راحت‌طلبی و رفاه‌زدگی خود ترجیح دادند.
به عنوان یک معلم سؤالی از ورزشکاران رمیده از وطن دارم: آیا به نگاه‌های مردم در وطن میزبان خود دقت کردید؟ آیا برایتان مهم نیست که قضاوت آن‌ها در مورد شما، یک فرد پشت کرده به کشور و مردم باشد؟ فکر می‌کنید آن مردم و جوانان علاقه شما را به وطن عاریه می‌پذیرند؟ کمی بیشتر فکر کنید...