مورد «علیرضا دبیر» راهگشا است

سرمقاله وصال روحانی     کسب سه مدال طلا در مسابقات چندی پیش کشتی آزاد قهرمانی جهان در اسلو و تصاحب 4 مدال زرین دیگر در کشتی فرنگی قهرمانی جهان در همین شهر این باور را بیشتر و  قوی‌تر کرده که علیرضا دبیر به عنوان رئیس کاربلد فدراسیون کشتی بهتر از هر کسی می‌داند که طرق کسب توفیق‌های لازم در این رشته چیست و از کدام راه باید وارد شد و از کدامین مسائل باید احتراز جست. شکی نیست که قهرمان سابق وزن 55 کیلوی کشتی آزاد جهان و المپیک و مردی که اولین‌بار در هیأت خردسالی 11 ساله در مسابقه‌های قهرمانی نوجوانان کشور درخشید و در 17 سالگی دوبنده تیم ملی بزرگسالان را هم بر تن کرد، با زیر و بم‌های کشتی ما به حد کفایت آشنا است و چم و خم‌های این حرفه را نیک می‌شناسد اما حتی فردی با داشتن وقوف علمی وی به کم و کیف کشتی، بر یک زمان اولیه لازم و ضروری برای جا افتادن در عرصه‌ای نیاز دارد که مدیریت آن به وی سپرده شده است. اگر این نظریه معقول و راهبرد بدیهی را قبول داشته باشیم، می‌توانیم بپذیریم که چرا برای «دبیر درد آشنا» هم قریب به سه سال طول کشید تا سوار بر کارها شود و سر رشته امور را در دست گیرد و فردی شود که می‌داند برای حل هر مشکلی چه باید کرد. در همین راستا نتایج متوسط حاصله در المپیک توکیو و سپس ارتقای چشمگیر آن به نتایجی عالی در پیکارهای اسلو قابل معنا و درک و پذیرش است و می‌توان فهمید که چطور دبیر و همکارانش حتی در کوتاه مدت هم توانسته‌اند نقشه راهی را ترسیم کنند که ناکامی‌های کشتی‌گیران اعزامی به «توکیو 2021» را به سکوهای افتخار «اسلو 2021» بدل سازد و از ایران سیمایی را جلوه‌گر کند که فقط برازنده یک کشور صاحب کشتی در بالاترین درجات و متعالی‌ترین سطوح آن است. این یک خواسته معقول است که هر رئیس فدراسیونی و مسئول هر ورزشی صاحب چنان وقت و مهلتی شود که برای بررسی همه امورات یک ورزش و طراحی راه‌های برون رفت آن از مشکلات موجود به آن نیاز است و میزان مهارت و تخصص آن رئیس لزوماً از مقدار زمان اهدا شده به وی نه می‌کاهد و نه می‌افزاید. درنظر گرفتن این ملاحظه و اهدای مهلت کافی به رؤسای جدید فدراسیون‌ها و حتی هر فردی که حداکثر یک سال از استقرارش در فدراسیون می‌گذرد، اینک که مجامع عمومی چند فدراسیون در راه است و انتخابات تعیین رؤسای تازه آنها برگزار می‌شود، ضرورت بیشتری می‌یابد و تأکید بر محسنات آن الزامی‌تر می‌نماید. برگزاری توأم با شتاب مجامع چند فدراسیون به این دلیل در دستور کار قرار گرفته است که تعیین تکلیف این نهادها از اواخر سال پیش و یا از اوایل امسال به تأخیر افتاده بود و سلسله مسائلی بازدارنده اجازه نداده بود که این فدراسیون‌ها به موقع رهبران تازه خود را برای چهار سال بعدی بیابند. چند فدراسیون هم که رؤسای خود را شناخته بودند، به سبب پیدا شدن ایراداتی در مکانیسم مجامع عمومی‌شان و در روند برگزاری انتخابات و شمارش آرای متخذه به نقطه صفر رجعت داده شده‌اند و با لغو شدن نتایج قبلی مقرر گشته که انتخابات و رأی‌گیری‌ها صورت پذیرد تا سرانی سر کار بیایند که از ایرادات مورد بحث مبرا باشند و همه اعضای مجمع و البته سران ورزشی به این برداشت و اطمینان برسند که نحوه انجام انتخابات‌شان صحیح بوده و خدشه‌ای روی نداده و برخی آرا فاقد بنیان‌های قانونی نبوده‌اند. هر دلیل و روند و مدل برگزاری‌ای را که برای انتخابات پیش‌رو در چند فدراسیون قائل باشیم و هرگونه که این مدل‌ها را به تماشا بنشینیم، لازم است که اولاً مدیران ارشد وزارت ورزش ثبت‌نام و ورود به عرصه را برای مدیرانی تسهیل نمایند که در آن ورزش اهلیت دارند و ثانیاً پس از روی کار آمدن احتمالی این افراد یا سایرین به آنان مجال کافی برای شناسایی شرایط وجود و کار روی آن داده شود و این فرصت را داشته باشند که با مطالعه و رصد کامل مسائل معیوب را بازسازی و ساختارهای کهنه شده را نوسازی کنند. شاید هرگونه برخوردی با رؤسای جدید منتخب قابل پذیرش باشد و بتوان در قبال آن روشی قابل اغماض را در پیش گرفت اما اینکه به این مقام‌ها بدون اهدای فرصت کافی تکلیف شود که به موفقیت‌های سریع و راهگشایی‌های آنی برسند، کار اشتباهی است که نه جایگاه تازه‌واردها را محکمتر می‌کند و نه سبب می‌شود که ورزش محوله به آنها از خمیدگی و کسالتی خارج شود که پایه‌گذار انتخابات و نیازمند بودن این رشته‌ها به تغییر اساسی بوده است. مورد علیرضا دبیر در فدراسیون کشتی که حالا خیلی‌ها می‌گویند به درستی در این جایگاه نشسته و زمان قابل توجهی که وی سپری کرد تا به بیلانی موفق برسد، نشانگر این است که حتی رؤسای اهل همان ورزش هم باید مجالی یک تا دو ساله برای برآورد امور و یک برنامه‌ریزی مؤثر داشته باشند. ما مورد علی مرادی را هم داریم که اگرچه در وزنه‌برداری یک متخصص است اما از لغزش‌های تشکیلاتی مبرا نبوده ولی او طی دو مقطع زمامداری‌اش در این ورزش دوران‌های موفق هم داشته و مدال‌ها و افتخارات کمی را برنگرفته است. کافی است از کاربلدها استفاده کنیم و به آنها فرصت لازم را بدهیم تا جای پای خود را بیابند و سپس براساس آن چه طی چهار یا هشت سال مدیریت‌شان بر آن ورزش‌ها حادث می‌شود، برای آینده آن فدراسیون‌ها نقشه‌چینی و اقدام ترمیمی و یا مبادرت به حفظ جایگاه‌شان کنیم. مطمئناً از درون همه این فرآیند‌ها ده‌ها «علیرضا دبیر» ظهور نخواهند کرد و اصولاً تعداد ناکام‌ها در فدراسیون‌های ورزشی چه در سال‌های اخیر و چه در گذشته دورتر هرگز اندک نبوده اما تحت هیچ شرایطی در یک فدراسیون نمی‌توان یک شبه تحول عظیم ایجاد کرد، حتی اگر فرد مسئول به اندازه دبیر (یا محمود مشحون در دوره ریاستش در فدراسیون بسکتبال) بر رشته‌اش اشراف و جان و وجودش با آن آمیخته باشد.