شهرآشوب فوتبال!

یادداشت شهرام وزیری     1- آن مأمور معذوری که رفت زمین فوتبال مسجد سلیمان را در هفته دوم لیگ برتر شخم زد آدرس اشتباهی در جیبش گذاشته بودند. قبلش باید می‌رفت هیأت فوتبال و ایضاً شرکت نفت مسجد سلیمان را با تمام اعوان و انصارش یکجا شخم می‌زد!  فوتبالی که دیری است مدیرانش در هجی کردن الفبای ورزش و ورزشمداری همچنان الکن هستند و مدام نه یک جا که هر جای این فوتبال مصادره شده در کار تیمداری تپق پشت تپق می‌زنند! البته خودسوزی مدیران نفت با یک پیت نفت نهضتی دیرینه است، تو بخوان با این همه مدیران چون چوب چوبین صفت باید هم ذغال بر روی منقل‌ها ارزان باشد! 2‌– این جناب مهاجری که در عرصه فوتبال دیار ضامن آهو اهل و اهلیت بومی دارد هنوز بعد از این همه سال ملتفت نشده که این فوتبال تنها آنی نیست که در میدان‌ها لگد به توپش می‌زنند... اینی است که سالیان سال در پس میدان‌ها و در دل اتاق‌های دربسته به زیر پای مدیران وابسته است که لگد‌مال شده و مدام هم می‌شود !؟ مگر این جناب مهاجری زخم خورده یادش رفته در همین پرسپولیس با این همه اهن و تلپ و با این همه خیل خلیل هوادارانش زمانی آن مدیر گذری سیاسی شهرت و سیا کارش در حالی‌ که علی دایی سرمربی پرسپولیس بود و داشت تیمش را تمرین می‌داد جناب مدیر کذا بی‌ هیچ هماهنگی قبلی تبخترانه دست در دست حمید‌خان درخشان خندان لب و مست بر سر تمرین این تیم تشریف‌فرما شدند که وی را به عنوان مربی توکت این تیم بزرگ کند‌... چی شد جناب مهاجری محجوب‌... اگر تو دیدی آن روز آب از آب گندیده این فوتبال تکان خورد امروزش هم حتماً برای تو تکان خواهد خورد‌...‌! 3‌– این جناب صالحی را چندان نمی‌شناختیم‌... داور جوانی که گویا تازه حالیش شده‌... آب اگر یک جا بماند بوی گند می‌گیرد تازه متوجه شده بوی گند این مرداب سال‌هاست که در دل سوت‌هایی سوداگرانه به مشام‌ها نشسته و از اینکه جنابش حالا زود حالیش شد‌ه و حالش از هر چه داوری است به هم خورده و شرافتمندانه به عرصه سوت و فوت و قوت‌های آنچنانی پشت کرده باید به جنابش تبریک گفت که قبل از آنکه سوتش بوی گند بگیرد و میدان‌ها را بردارد قداست و طهارت جامه داوری را ارج نهاد و به آلودگی‌ها‌یش پشت کرد و رفت‌! 4‌– به مصلحت زمانه شنا کردن در مسیر گنداب چندان سخت نیست. هر کس می‌تواند به رسم زمانه بر مسیر موافقش سوار شود و هی هی بتازد‌...  اما اگر روزی که یک بنده خدایی با شجاعت و ذهنیتی باز و روشی سیستماتیک پیدایش شد که در جهت اعتلای این فوتبال برخلاف این گنداب شنا کند و با برنامه‌ریزی مدون برای رسیدن به موفقیت تلاش کند چگونه می‌توان پذیرفت از بام تا شام بی‌رحمانه زیر تیغ معاندان و مخالفان ضربه بخورد... انتظار می‌رود این معاندان محترم اگر بنا بر منافع و مقاصد‌شان خرما بر نخیل فوتبال دست‌شان کوتاه شده حداقل صبوری کنند یک مدتی میخ لای چرخ رو به جلوی این فوتبال نگذارند... این فوتبال ملی است و نماد و نمود وحدت یک ملت شریف است و پاک نهاد متعلق به چند تا آدم معاند و مخالف نا‌آگاه نیست که به عناوین مختلف از بام تا شام به سر و رویش چنگ بزنند! 5‌– بلبلان خوش سخن و شیرین نفس به دو فوریت خبر از کشف باندی خرابکار شش نفره در کانون تیم ملی فوتبال می‌دهند! باند مخوفی که گویی قرار است با مین‌گذاری با چاشنی پوست خربزه جلوی پای اسکوچیچ وی را با سر خوردن ترورش کنند! صد البته از آنجایی که این باند شش نفره یکی یکی END معرفتند! پیش خود عهد بسته‌اند فعلاً نه... فعلاً با خوردن خربزه پشت خربزه در اردوهای تیم ملی گونی گونی پوستش را دپو می‌کنند تا وقتی به میمنت و مبارکی خرشان از پل جام‌جهانی گذشت به موقع این کروات بی‌معرفت نفهم! را آن سوی پل کله پایش کنند و خود بنشینند و ببرند و بدوزند قبایی فیت تن یکی دیگر کنند... چه دیدی شاید تن یکی مثل جناب مستطاب ویلموتس ووو...!