سید حامد مرندی آیا جنگ جدیدی در راه است؟

رقابت‌های بسیار جدی برای کسب قدرت و نفوذ بیشتر در منطقه به گونه‌ای شدت گرفته است که به نظر می‌رسد نظم ایجاد شده در یکصد سال گذشته، در حال دگرگونی است و امروز کاملا نمایی شده است. در یک قرن گذشته، تجارب استعماری در خاورمیانه و همچنین ناسیونالیسم عربی سبب شده بود تا جهان عرب در مرکز توجه استراتژیک ایالات متحده قرار گرفته و دوران حکومت اعراب بر منطقه شکل بگیرد، اما این روزها همه چیز در حال تغییر بوده و این قدرت‌های غیر عربی کهن در منطقه هستند که در حال بازسازی گذشته و تلاش برای بازگشت به روزگار مطلوب خود می‌باشند. امروز این اعراب هستند که با گسترش دامنه نفوذ ایران در منطقه و کاهش تعهدات آمریکا و نیز خروج عجیب آنها از افغانستان، احساس ترس می‌کنند و هر روز خود را به اسرائیل به عنوان دشمن ایران نزدیک کرده‌اند و درپی رسیدن به صلحی تاریخی با اسرائیل هستند. اما حقیقت جدید این است که توافق صلح اعراب به همان اندازه که برابر ایران سنگری است، در برابر ترکیه نیز خواهد بود. در این سال‌ها، شاید توجه کمتری به امپراتوری عثمانی که توسط اروپا به قطعات کوچکتری برای کنترل منطقه تقسیم شده بود، می‌شود. در قدرت ماندن اردوغان برای سال‌های طولانی و حرکت او به سمت تشکیل حکومت عثمانی جدید، از فاز کلامی، وارد فاز جدی‌تری شده است. ساخت فیلم‌های مختلف در این خصوص برای همسو کردن مردم با سیاست‌ها، ژست‌های سیاسی نامتعارف برای دیده شدن بیشتر، سرکوب شدید روزنامه‌نگاران و مخالفان سیاست‌های ترکیه در دست اردوغان و نیز توجه به نگرش اردوغان که خود را به عنوان با تجربه‌ترین رهبر حال حاضر جهان معرفی می‌کند؛ همه گواه از ظهور ترکیه به عنوان یک نیروی جدید و غیرقابل پیش‌بینی در منطقه است. ترکیه که تمامی تلاش‌هایش برای ورود به جهان غرب شکست خورده، گویا اینبار قاطعانه‌تر به دنبال احیای حکومت گذشته و رسیدن به خطوط ترسیم شده و مرزهای خود در یک قرن گذشته است. جاه‌طلبی‌های اردوغان، اکنون کاملا عیان شده و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
ترکیه اکنون بخش هایی از سوریه را اشغال کرده، در عراق نفوذ دارد و در حال صف آرایی با نفوذ ایران در دمشق و بغداد است. ترکیه عملیات نظامی علیه کردها در عراق را افزایش داده و ایران را به پناه دادن به دشمن کرد ترکیه، حزب کارگران کردستان (PKK) متهم کرده است؛ ترکیه خود را وارد جنگ داخلی لیبی کرده و اخیراً قاطعانه در مناقشه قفقاز بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی مداخله کرده است. مقامات آنکارا همچنین به نقش‌های گسترده‌تر در شاخ آفریقا و لبنان چشم دوخته‌اند و نیز در اقدامی تحریک‌آمیز، شخص رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، شعری را در مورد تجزیه آذربایجان تاریخی - که بخش جنوبی آن اکنون در داخل ایران قرار دارد - در جریان سفر پیروزمندانه خود به باکو، خواند که البته با واکنش تند مقامات کشورمان همراه شد و یا در اظهار نظری دیگر،‌ اردوغان بیان داشته است که مصطفی کمال آتاتورک اشتباه کرده است که مناطق عرب نشین عثمانی را تا جنوب موصل واگذار کرده است. موقعیت منطقه‌ای کنونی ترکیه - که به عراق، لبنان، سوریه و شاخ آفریقا کشیده شده و در عین حال از قطر و دولت طرابلس در جنگ داخلی لیبی دفاع می‌کند - در تضاد مستقیم با سیاست‌های عربستان سعودی، امارات و مصر بوده و حمایت ترکیه از اخوان‌المسلمین، حاکمان عرب را عصبانی‌تر کرده و بر وخامت روابط در یک دهه گذشته در منطقه افزوده است. زنگ‌های خطر به صدا درآمده و تمامی قواعد در منطقه در حال بازتعریف است. اکنون منافع ترکیه در منطقه قفقاز همانند سوریه با منافع ایران و روسیه در هم تنیده شده ولی مشخص نیست این مراعات بازیگران بزرگ منطقه‌ای بخصوص با کاهش توجه آمریکا از منطقه و توجه به شبکه بزرگ و پیچیده مسکو و نیز تلاش اردوغان برای تحقق رویای خود علیرغم بدهی خارجی سنگین و کاهش شدید ارزش لیر در برابر ارزهای خارجی و بالطبع مشکلات ناشی از آن، تا کی ادامه خواهد داشت. اما کاملا واضح است که در آینده، بی شک ترکیه با حمایت روسیه و نیز تلاش برای نزدیکی استراتژیک اسرائیل به ترکیه، به عنوان چالش جدید ایران به عنوان تهدید منافع منطقه‌ای کشورمان در شام و قفقاز عمل خواهند کرد.
با قدرت رسیدن ناگهانی طالبان در افغانستان و سکوت و همراهی عجیب جهانی در این خصوص و حمایت چین از آنها و توجه به اینکه خاورمیانه در کنار مرزهای غربی چین بوده و امروز مشخص است که از طریق این دروازه، پکن، چشم انداز خود را برای منطقه نفوذ اوراسیا دنبال می‌کند. امروز در منطقه، شاهد جنگ آشکار و پنهان تمام قدرت‌های جهانی هستیم و صحنه برای رویارویی تمام عیار بازیگران قدیمی و جدید برای به دست آوردن تکه کیک بزرگ‌تر، آماده شده است.
حال باید دید با توجه به مشکلات انسانی بسیاری که در منطقه حاصل شده است، آیا منطقه به سمت کاهش تنش‌ها و صلح حرکت خواهد کرد یا با تشدید مخاطرات توسط آمریکا و اروپا، منجمله در مساله هسته‌ای ایران و افزایش فشار در حوزه‌های دفاعی غیر قابل پذیرش، بر بحران منطقه افزوده خواهد شد و حرکت به سمت آینده‌ای غیر قابل پیش‌بینی با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
بی‌شک در این گذار تاریخی، نقش ایران در منطقه پر رنگ تر و کلیدی تر شده و سیاستمداران برای اجتناب از درگیری باید چاره‌ای بیابند تا جهان وارد جنگ جدیدی نشود.