برجام مساله‌اي سياسي است و منطق سياسي لازم دارد

روح‌الله اسلامي
ايران حق دارد غني‌سازي اورانيوم انجام دهد و حتي حق دارد به هر شكل ممكن چه توليد برق، پزشكي يا نظامي از صنعت هسته‌اي استفاده كند به خصوص اينكه به علت دانش بومي و متخصصان دانشگاهي و شرايط كشور و وضعيت منطقه حق توانمندي هسته‌اي نياز اصلي كشور است. اكنون ايران ميان دارا بودن حق و شيوه كاربردي كردن آن گرفتار آمده است يعني كشورهاي منطقه از عربستان، اسراييل تا روسيه و بازيگران بين‌المللي چين و اتحاديه اروپا و امريكا اين حق را به رسميت نمي‌شناسند. دنياي سياست بين‌الملل جنگ قدرت و منازعاتي است كه در آن حق بي‌معنا است و هر كشوري توان دفاع از خود، خوداتكايي و روي پاي خود ايستادن و توان چانه‌زني و مذاكرات ديپلماتيك و هنر و تدبير به كار بردن متعادل و همزمان زور و فريب را داشته باشد برنده است. در محيط بين‌الملل هيچ اخلاق، قاعده، اصول و حقي وجود ندارد و نمي‌توان از بازيگراني كه در قالب دولت كشور گردهم آمده‌اند تضمين گرفت. نبود ضمانت اجرا و بي‌معنا بودن شكل و محتواي روابط بين‌الملل اصل خوداتكايي و قاعده دستيابي به قدرت به هر شكل ممكن را ضروري مي‌سازد. در چنين فضايي رويكرد حقوقي يا اقتصادي به برجام به معناي شكست مذاكرات و رفتن به مسيري محترمانه براي در تنگنا قرار دادن دولت ملت ايران است. 
برجام حقوقي نيست به اين معنا كه اگر بهترين واژگان براي توافق نامه نوشته شود كه در سال 2015 نوشته شد بار ديگر بازي‌هاي قدرت امكان به‌هم ريختن شرايط و زير پا گذاشتن تعهدات را پيدا خواهند كرد. اساسا رويكرد حقوقي شرط لازم اما ناكافي در روابط بين‌الملل است و اتكا بيش از حد به آن نوعي آرمان‌گرايي است كه منافع ملي كشور را از بين خواهد برد. رويكرد اقتصادي نيز بي‌معنا است چراكه تلاش كردن براي به دست آوردن حقوق بديهي و شرط گذاشتن براي كاهش استقلال و خودكفايي و معامله كردن بر توان علمي و نظامي كشور جز سقوط شاخص‌هاي حكمراني معناي ديگري ندارد. به بهانه وضعيت اقتصادي نبايد از توان صنعتي، علمي و نظامي كشور عقب‌نشيني كرد و براي حفظ ايران هر اقدامي لازم و ضروري است بايد انجام داد. برجام بازي سياسي است و بايد با منطق سياسي با آن روبه‌رو شد. منطق سياسي ايجاب مي‌كند كه ذهنيت ايدئولوژيك و رويكردهاي سياه و سفيد را كنار گذاشت. در منطق سياسي هيچ دوست و دشمن دايمي وجود ندارد و هر لحظه هر اقدامي براي منافع ملي كشور واجب است. منطق سياسي هيچ يك از شاخص‌هاي حكومت، حاكميت، جمعيت و سرزمين را براي به دست آوردن مزيتي اقتصادي رها نمي‌كند و به هر شيوه ممكن با نام و ننگ از تماميت دولت كشور دفاع مي‌كند. سياستمدار تركيبي از شير و روباه است و هر يك به هر شكل در هر زمان بايد به‌كار گرفته شود زيرا توفان‌هاي درياي هرج و مرج و بي‌ثبات بين‌الملل، كشتي دولت ملت‌هايي كه تعادل نداشته باشد و نتواند در هر لحظه هر اقدامي انجام دهد را در هم مي‌شكند. كشتي دولت كشور در اين دريا به موتور قدرتمند و هدايتگري منعطف نياز دارد تا بتواند قدرت را با قدرت مهار كند. 
برجام مساله‌اي سياسي است و نياز به منطق واقع‌گرايانه سياست‌ورزاني استخوان‌دار و ايران‌دوست دارد كه جهان را براساس منطق تك‌خطي و ايدئولوژيك تقسيم‌بندي سياه و سفيد نكنند. تنها اصل پيش‌برنده سياست خارجي دست زدن به هر اقدامي براي قدرتمندسازي كشور است به نحوي كه هيچ بازيگري امكان حداقل‌سازي منافع و منزوي‌سازي كشور را نداشته باشد. چانه‌زني در بر توان نظامي ريز كشورهاي منطقه را نيز از جايگاه خود خارج مي‌كند تا به ايران دست تعدي دراز كنند. شرايط منطقه‌اي و بين‌المللي ايران وضعيتي را شكل داده است كه نياز به منطق سياسي را ايجاب مي‌كند. تعصبات گفتماني و منطق‌هاي ساده سياست خارجي ايران را، داراي اصولي قابل پيش‌بيني ساخته است كه از قبل در مراودات بين‌المللي رفتاري تعيين شده انجام مي‌دهد. رفتارهاي ساده و قابل پيش‌بيني امكان دفاع از منافع كشور را سلب مي‌كند. به عنوان نمونه در رفتارهاي ديپلماتيك مي‌توان به احمد قوام در ماجراي دخالت روسيه در ايران بعد از جنگ جهاني دوم اشاره كرد، جايي كه به شيوه‌هاي مختلف در اوج بحران‌هاي اقتصادي و سياسي با سياست خارجي‌اي واقع‌گرا منافع ملي ايران حفظ شد. در دفاع از منافع ملي كشور هر امري مجاز است و رويكردهاي اقتصادي و حقوقي پاسخگوي بي‌ثباتي و هرج و مرج محيط بين‌الملل نيست. كشتي ايران در درياي بين‌الملل نياز به قدرت بالا و توان خوداتكايي دارد و هرگونه ساده‌انديشي آرمان‌گرايانه آينده ايران را به خطر خواهد انداخت و گفتمان‌هاي ضد ايران به محاصره گام به گام كشور نزديك مي‌گردند. ابرهاي سياه گفتمان‌هاي ضد ايراني اطراف كشور را گرفته‌اند و انتظار دارند با رفتارهاي ساده ايران توان نظامي و قدرت علمي و دستاوردهاي خود را واگذار و مرحله به مرحله به شيوه‌اي محترمانه از بازي‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي حذف شود. هر اقدامي به خصوص آن اقداماتي كه بازيگران مقابل ايران پيش‌بيني نمي‌كنند براي كشور واجب است، در غير اين‌صورت محترمانه با ساز و كارهاي حقوق و مشوق‌هاي زودگذر اقتصادي بن‌بستي ساختاري براي ايران پديد مي‌آورند. سياستمداران استخوان‌دار در لحظات بحراني تصميم‌هاي سخت مي‌گيرند حتي اگر ننگ تصميم بر آنها بماند چراكه هميشه نبايد با نام از كشور دفاع كرد.
مدير گروه حكمراني و سياست‌گذاري انديشكده دانشگاه فردوسي مشهد