برای فقرا، چه باید کرد؟

مهدی پازوکی تحلیلگر مسائل اقتصادی مشکل اصلی در جامعه ایران سیستم تأمین اجتماعی ناکارآمد است و این لزوماً به معنی سازمان تأمین اجتماعی نیست، بلکه همین کمک‌هایی که بهزیستی، کمیته امداد، بنیاد شهید، بنیاد 15 خرداد و سایر بنیادهای عام‌المنفعه دارند باید سازمان‌دهی شود. نباید دولت در این حجم و اندازه از بودجه دولتی به این نوع نهادها کمک کند بلکه این نهادها باید بیشتر بودجه‌شان با کمک‌های مردمی اداره شوند. به همین دلیل می‌گویم این سیستم ناکارآمد است. درجایی بهزیستی کمک کرده و هم‌زمان کمیته امداد هم کمک کرده و در جای دیگر هیچ‌کدام از این‌ها هیچ کمکی نکرده‌اند. فلسفه اینکه در دولت اصلاحات، وزارت رفاه تأسیس شد این بود که این موازی کاری‌ها در هم ادغام شود، متأسفانه این موضوع اتفاق نیافتاد. البته من روی اسم‌ها حرفی ندارم بلکه سیستم بازتوزیع برای طبقات تهیدست و نیازمند سیستم کارآمدی نیست. گزارش‌های غیررسمی نشان می‌دهد حدود 30 درصد از کسانی‌ که تحت نظر کمیته امداد هستند و 40 درصد کسانی که تحت پوشش بهزیستی‌اند، نیازمند نیستند زیرا این انتخاب‌ها سلیقه‌ای است. در واقع اصلاً سیستمی وجود ندارد که مشخص کند فردی واقعاً نیازمند است یا خیر، این‌ها قطعاً باید مورد رسیدی قرار گیرند. صندوق پیشرفت و عدالت پیش از این با نام صندوق کارآفرینی امید فعالیت می‌کرد و قاعدتاً این طرح هم به سرنوشت کمیته‌ها و بنیادهای خیریه دچار می‌شود. در ایران باید اصلاحات ساختاری انجام شود و سعی شود خردمندانه عمل شود. سیستم عدم تمرکز خوب است اما استاندارها نمی‌دانند برای فقرا چه باید بکنند. بیش از 77 میلیون از جمعیت 83 میلیونی یارانه می‌گیرند. دلیل این است که یارانه‌ها در ایران هدفمند نشد و این فقط پخش کردن پول است. اکنون فردی استاد دانشگاه است یا پزشک و بازرگان و درآمد بالایی هم دارد اما یارانه می‌گیرد. در حالی که باید به سه دهک پایین درآمدی کشور یارانه داد که شناسایی این‌ها بسیار زیاد راحت است. حدوداً تا جایی که آمار سال‌های قبل را دارم حدود 13 میلیون نفر افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند که فعلاً به‌ عنوان نیازمند هستند حالا هرکسی نیازمند به یارانه بود برود و در کمیته امداد ثبت‌نام کند و در سیستم هم باشد تا کمک دریافت کند. پس سیستم توزیع‌مان اشکال دارد در نتیجه این یارانه‌ها به نحو مطلوبی توزیع نمی‌شود و خودش باعث تولید نابرابری توزیع درآمد شده و فقر هم از بین نمی‌رود. باید از تکنولوژی اطلاعات استفاده کنیم. وظیفه دولت انجام دو کار اساسی است. یکی طراحی سیستم مالیاتی کارا که مالیات را از صاحبان ثروت بگیرد و به مردم نیازمند برساند و دوم با طراحی سیستم تأمین اجتماعی کارا این را بازتوزیع کند. بسیاری از بنیادهای خیریه به دلیل فرار مالیاتی تحت لوای خیریه آمده‌اند و اکنون ایران بهشت دلالان شده است که با طراحی سیستم باید جلوی این کار گرفته شود. تخصیص بودجه استانی از محل طرح‌های استانی در صندوق پیشرفت و عدالت ذخیره می‌شود، این صندوق پیش از این با نام صندوق کارآفرینی امید فعالیت می‌کرد و قاعدتاً این طرح هم به سرنوشت کمیته‌ها و بنیادهای خیریه دچار می‌شود. در ایران باید اصلاحات ساختاری انجام شود و سعی شود خردمندانه عمل شود. سیستم عدم تمرکز خوب است اما استاندارها نمی‌دانند برای فقرا چه باید بکنند. باید زیرساخت‌هایی فراهم شود که از این مهم غفلت شده است.