«بهروز افخمی» در خارج فیلم می‌سازد

آرمان ملی: بهروز افخمی که سرانجام پس از گذشت بیش از یکدهه فیلم «فرزندصبح» ‌را آماده اکران عمومی دارد، تصمیم گرفته است با همین فیلم از فیلمسازی در سینمای ایران خداحافظی کند. بهروز افخمی با بیش از ۳۰ سال سابقه‌ فیلمسازی، بی‌تردید یکی از کارگردان‌های جریان‌ساز سینمای ایران محسوب می‌شود که 2 فیلم «عروس» و «شوکران» از ساخته‌های او در اواخر دهه‌های ۶۰ و ۷۰ می‌توانند مصداقی براین ادعا باشند. او در طول این سال‌ها با ساخت فیلم‌هایی همچون «روزفرشته»، «روزشیطان»، «عقرب»، «جهان پهلوان‌تختی»، «گاوخونی»، «سن‌پترزبورگ»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «روباه» و «فرزندصبح»، سریال‌های «کوچک‌جنگلی» و «عملیات۱۲۵»، اجرای برنامه‌های سینمایی در تلویزیون و حضور در دوره‌ ششم مجلس شورای اسلامی مسیری متفاوت و پرپیچ و خم را تجربه کرده و بعضی اظهارنظرهای صریحش درباره مسائل سینمایی و غیرسینمایی نیز او را چهره‌ای حاشیه‌ساز نشان داده است. یکی از این حاشیه‌ها در هفته‌های گذشته به صحبت‌هایش درباره چند فیلم‌ جامانده از جشنواره فجر مربوط بود که واکنش‌هایی را هم در پی داشت، اما اتفاقی مهم‌تر از حاشیه‌های جشنواره فجر، یک رونمایی عمومی از فیلم پرسروصدای افخمی یعنی «فرزندصبح» در افتتاحیه‌ جشنواره فیلم عمار بود؛ فیلمی که اولین‌بار در بیست‌ونهمین جشنواره فجر به نمایش درآمد و کسانی‌که روز ۱۸ بهمن سال ۱۳۸۹ در سالن همایش‌های برج میلاد بودند حتما اتفاق‌های زمان نمایش فیلم «فرزندصبح» و حاشیه‌های بعداز آن را به یاد دارند.   چرا سینما مرده است؟  وی در پاسخ به این سوال که پس از اعلام اسامی فیلم‌های جشنواره، شما به‌عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب در اظهارنظری سینما را مرده اعلام کردید و دلیل این اتفاق چه بود؟ گفت: «اگر مروری بر سینما در چند دهه قبل داشته باشیم می‌بینیم که مثلا ۵۰ سال قبل با فیلم‌ «قیصر» نسلی تربیت شد که برای انقلاب آماده می‌شد، یعنی «قیصر» به مسعود کیمیایی مربوط نمی‌شد بلکه به دوران جوانی سینما در ایران مربوط بود؛ دورانی که پرده‌ نمایش بزرگ بود، موبایل وجود نداشت و سینما تاثیرات خوبی می‌توانست داشته باشد. وقتی می‌گوییم چیزی مُرد، یعنی تمام امکانات بالقوه‌ آن بالفعل شده و دیگر امیدی به آن نیست، اما آنچه درباره سینما گفتم، ارتباطی به این ندارد که در جشنواره فجر امسال به شکل غیرمنتظره‌ای چند فیلمساز اول و دوم خوب داریم. این سرجای خود است و آن سینمای مرده هم سر جای خود. به‌نظر می‌رسد این هم یک روند طبیعی است.» کارگردان فیلم «فرزندصبح» که پس از ۱۱ سال نسخه‌ای که مدنظر وی بود، در افتتاحیه جشنواره فیلم عمار رونمایی شد، ‌افزود: «وقتی ۲۵ سال قبل اولین‌بار پیشنهاد ساخت فیلمی درباره زندگی امام مطرح شد همان موقع شرایط اولیه خود را گفتم، یعنی تاکید کردم که درباره دوران امام فیلم نمی‌سازم و ممکن است درباره دوران تبعید یعنی از زمان فوت آقای بروجردی تا تبعید امام- از اواخر سال ۳۹ تا اواسط سال ۴۳  یا در دوران کودکی کارهایی بکنم و در زمان فیلمنامه نوشتن دوران کودکی مسلط شد و به‌سمتی رفتم که خودم هم بیشتر دوست داشتم یعنی فیلم ساختن درباره یک کودک که در دورانی چشم به جهان باز می‌کند که دنیا به‌سرعت در حال ویران‌شدن است، در آستانه جنگ جهانی اول. پدر این کودک مجتهد است ولی ترور شده، یعنی دورانی است که مجتهدکشی در کشوری که به‌شدت مذهبی و سنتی بوده شروع شده، تلاش‌ها براین است که نظام ملوک‌الطوایفی از بین برود و کشوری مدرن به معنای امروزی درست شود. خانه‌ای که این کودک در آن زندگی می‌کند یک عمارت بزرگِ خانی با دیوارهای بلند و برج‌های تیر است. او در چنین خانه‌ای بزرگ می‌شود و به‌دلیل آشوب‌ها و ناامنی‌ها اجازه بیرون رفتن هم ندارد. چون راهزن‌ها همیشه به خمین حمله می‌کردند ولی در نهایت این بچه در خانه‌ای بزرگ می‌شود که تمام عالم اوست و «خانه» برای خود نوعی شخصیت دارد و کاراکتر اصلی فیلم است. فکر هم می‌کنم «فرزندصبح» بهترین فیلمی است که ساخته‌ام و دوست دارم این آخرین فیلم من به‌عنوان کارگردان سینما در ایران باشد. شاید اگر عمری بود در خارج از کشور فیلم سینمایی برای پخش جهانی و عرضه در پلتفرم‌ها بسازم و فکرهایی هم از این بابت دارم، اما در سینمای ایران دوست دارم با همین «فرزندصبح» کارگردانی را تمام کرده باشم. تهیه‌کنندگی و کارگردانی سریال را کنار نمی‌گذارم فقط کارگردانی سینما را در ایران نمی‌خواهم ادامه دهم، چون وقتی می‌گویم سینما دیگر نمی‌تواند هیجان‌انگیز و دوران‌ساز باشد خودم اگر به آن اعتقاد دارم، باید اولین کسی باشم که به آن عمل می‌کنم. در نتیجه فکر می‌کنم ممکن است سریال بسازم و حتی ممکن است تئاتر اجرا کنم اما برای کارگردانی سینما فکر می‌کنم «فرزندصبح» پایان خوبی است.