پدرانه در میدان

گروه فرهنگ و هنر: دیوارنگاره‌های میدان ولیعصر(عج) تهران، در سال‌های اخیر در مناسبت‌های مختلف با ارائه طرح‌های گوناگون همواره مورد توجه مخاطبان در فضای مجازی قرار گرفته است. این دیوارنگاره در جدیدترین طرح خود به مناسبت سالروز ولادت امیرالمومنین(ع) و روز پدر، با بازسازی عکس بوسه امیر عابدزاده (دروازه‌بان تیم ملی) بر دستان پدرش (احمدرضا عابدزاده) حسابی خبرساز شده است. این دیوارنگاره یکی از متفاوت‌ترین دیوارنگاره‌های میدان ولیعصر(عج) محسوب می‌شود که این بار همزمان با روز پدر سراغ طرحی رفته است که از تمام کلیشه‌های ممکن طرح‌های مختلف برای مناسب‌های گوناگون فاصله گرفته و در نماد‌سازی خلاقانه و البته جسورانه، از منظری جدید به پاسداشت مقام پدر پرداخته است. به این طراحی زیبا و ماندگار از چند منظر می‌توان پرداخت و شایسته است این دیوارنگاره را از چند منظر فرهنگی، اجتماعی و ورزشی مورد توجه قرار داد.  نخست باید به تبعات مثبت فرهنگی این دیوارنگاره اشاره کرد. متاسفانه باید گفت طی سالیان اخیر بنا به دلایل متعدد، در حوزه تربیتی خانواده دچار آسیب‌هایی در جامعه ایرانی شده‌ایم که در این باره می‌توان به خدشه وارد شدن به مقوله مهم احترام نوجوانان و جوانان به والدین‌شان اشاره کرد که درباره این مسائل باید نکات مهم تربیتی به والدین و معلمان دانش‌آموزان آموزش داده شود تا این شرایط کمی تغییر کند. از سوی دیگر آن دسته از نوجوانان و جوانانی که مبتنی بر اخلاق اسلامی و ایرانی، همچنان از کوچک‌ترین بی‌احترامی به پدر و مادر خود حذر می‌کنند هم بنا به ملاحظاتی اقدامات زیبایی چون دست‌بوسی پدر و مادر و ابراز محبت کلامی را کمتر انجام می‌دهند اما امیر عابدزاده جوان و دروازه‌بان نخست تیم ‌ملی فوتبال که سالیان سال است در تیم‌های خارجی توپ می‌زند و از مشهوریت و محبوبیت بالایی میان فوتبالدوستان جوان برخوردار است، به پشتوانه مبانی رفتاری و تربیتی خانواده‌های اصیل ایرانی در مقابل چشمان میلیون‌ها مخاطب تلویزیونی مقابل پدرش زانو ‌زده و ضمن ادای احترام، بر دستان پدری که نقش پررنگی در پیشرفتش داشته است، بوسه می‌زند. این ادای احترام را می‌توان سمبل تکریم یک نسل به نسل قبلی خود دانست. عکس این بوسه که تا چند روز پس از مسابقه ایران- عراق همچنان در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت، این روزها هم با قرار گرفتن در بزرگ‌ترین دیوارنگاره کشور مجددا مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. بدون شک این تصویر می‌تواند یکی از تاثیرگذارترین دیوارنگاره‌های میدان ولیعصر(عج) باشد و واکنش جوانان و نوجوانان به این تصویر، تاثیرات فرهنگی والایی خواهد داشت؛ کوچک‌ترین تاثیر ظاهری آن می‌تواند ترویج اقدام زیبای دست‌بوسی پدران توسط فرزندان باشد. این عکس به لحاظ اجتماعی و ورزشی هم تاثیرات بسزایی خواهد داشت، زیرا این تصویر برای ۲ نسل متفاوت ملت ایران یادآور خاطرات ماندگاری است به طوری که پدران و پسران این سرزمین هر کدام با یکی از این پدر و پسر ورزش ایران، خاطرات ماندگاری دارند؛ خاطراتی که بارها موجب تقویت هویت و غرور ایرانی شده است. به جرات می‌توان گفت مهم‌ترین وجه متمایز این دیوارنگاره با سایر طرح‌ها، عمیق بودن حس مشترک میان ۲ نسل متفاوت است که اگر بخواهیم از منظر ورزشی و اجتماعی به این تصویر نگاهی بیندازیم باید گفت از شب شادی ملبورن تا هم‌آغوشی عابدزاده‌ پدر و پسر، 6 جام‌جهانی می‌گذرد. از سختی‌های آن چند دقیقه باقیمانده ملبورن نفس‌های یک ایران را در سینه حبس کرده بود، تا 7 بهمن 1400 که صعود به جام‌جهانی را مثل یک لیوان آب خوردن، یک نفس سرکشیدیم، تغییر چند نسل فوتبالی را تجربه کرده‌ایم؛ چند نسل با مدل بازی‌های متفاوت، چند نسل با بدشانسی و خوش‌شانسی، چند نسل با امیدواری‌ها و ناامیدی‌ها. تصویری که در شب 7 بهمن 1400در رسانه‌ها از ابراز ارادت امیر عابدزاده به احمدرضا عابدزاده در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، همزمان مرور خاطرات چند نسل است؛ دهه چهلی‌هایی که در سال‌های پس از جنگ، هر مبارزه ورزشی را به مثابه یک جدال معنادار در عرصه جهانی می‌دیدند و دهه شصتی‌هایی که برجسته‌ترین پیروزی ورزشی به بخشی از خاطرات کودکی و نوجوانی‌شان گره خورد. حالا آن تجربه شیرین برای این نسل به شکل دیگری تکرار می‌شود؛ با حضور یک عابدزاده دیگر در دروازه ایران. برای این ماجرای پدر و پسری تفسیرهای زیادی می‌شود داشت. یکی اینکه تلاش برای پیروزی و پیروزی «تحریم‌پذیر» نیست. استرالیایی‌ها باور نمی‌کردند تیم ‌ملی ایران آنقدر قوی باشد که بخواهد جشن پیروزی آنها را خراب کند ولی تلاش ایرانی‌هایی که اهل جای جای ایران بودند را نمی‌شد نادیده گرفت. برای رسیدن از آن سختی به این آسانی باید 24 سال می‌گذشت. نسبت احمدرضا عابدزاده با امیر - فرزندش - نسبت گره خوردن آرزوهای سخت به خاطرات شیرین کودکی است. سریع و فوری به جام‌جهانی رسیدن پسرها، نتیجه سختی کشیدن‌ها و خون‌دل خوردن‌ها در ملبورن و دوبلین و منامه است که پدرها تجربه کرده‌اند؛ در دل پلی‌آف‌ها و تک‌حذفی‌ها. اینکه این تجربه شیرین، مثل ماجرای ملبورن شادی‌آفرین نشده، به خاطر عادی شدن حضور در جام‌جهانی و قرار گرفتن در کنار تیم‌های رده اول دنیاست. حالا نام ایران در کنار برزیل، آلمان، فرانسه، آرژانتین، بلژیک، هلند و دیگر تیم‌های قدرتمند قرار گرفته؛ یاد شب بازی با پرتغال بخیر که با صعود از گروه مرگ، فقط به اندازه یک بغل پای مهدی طارمی فاصله داشتیم و اینکه خواستن، توانستن است.