آتش ناظری در نیستان موسیقی تقلیدی

اکرم انتصاری-اولین‌بار در هفت سالگی بود که به رادیو رفت و با تار درویشی خواند. در یازده سالگی دوباره به رادیو رفت و در چند برنامه آواز ایرانی خواند. پدرش به گوشه و ردیف‌های ایرانی مسلط بود و سه‌تار می‌زد. مادرش هم دلبسته ادبیات فارسی و شاهنامه و مولانا و حافظ. تمام این اتفاقات در صحنه کرمانشاه افتاد و شهرام ناظری، خواننده بزرگ موسیقی اصیل ایرانی، در این فضا قد کشید و دلبسته موسیقی و آواز ایرانی شد. شاگرد نورعلی خان برومند، وزیری و عبدا... دوامی شد و همزمان سه‌تار را نزد استادانی مانند جلال ذوالفنون آموخت. یک‌سال در تبریز با شاگردان اقبال آذر، موسیقی ایرانی را کار کرد و در 17 سالگی راهی تهران شد و با ممارست و مشق پی‌درپی در محضر استادان مختلف به استخدام رادیو درآمد و با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی آشنا شد. آشنایی ناظری با حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان را می‌توان یکی از مهم‌ترین نقطه‌های عطف زندگی هنری این خواننده بزرگ و آغاز مسیر رسمی او برای شهرام ناظری‌شدن دانست. دیروز 29 بهمن شهرام ناظری، خواننده برجسته موسیقی و آواز ایرانی 72 ساله شد. با کیوان ساکت، موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز درباره ویژگی‌های هنری این خواننده بزرگ گفت‌وگو کرده‌ایم.   پررنگ‌ترین ویژگی شهرام ناظری که او را به عنوان یک خواننده برجسته و معرف آواز ایرانی مطرح می‌کند، چیست؟  شهرام ناظری و محمدرضا شجریان پس از انقلاب خیلی بیشتر مطرح شدند و در عرصه آواز و موسیقی درخشیدند. یکی از ویژگی‌های ناظری این است که در آواز تقلید کسی را نمی‌کند و صدای ویژه‌ای دارد که منحصر به خودش است. خوانندگان هم‌عصر او و نسل بعدی همه تقریباً به گونه‌ای تقلید استاد شجریان را می‌کردند، اما ناظری با این‌که خودش در دوره‌ای محضر شجریان را درک کرده و از کلاس او بهره برده بود، ولی صدا، تحریرهای ویژه‌ و لحن انحصاری خود را داشت. این‌ها بارزترین ویژگی‌های شهرام ناظری بوده که تاکنون در همه کارهایش دیده شده و او همواره این خصوصیات را در کارهای آوازی و تصنیف‌ها حفظ کرده است.   نقش ناظری در پیوند آواز و شعر ایرانی به ویژه فراهم‌کردن زمینه حضور اشعار مولانا در آواز را چطور می‌بینید؟ پیش از شهرام ناظری غالب خواننده‌ها از اشعار سعدی و حافظ یا شاعرانی با این سبک و ویژگی بهره می‌گرفتند. یا این‌که آهنگ‌سازها آهنگ را می‌ساختند و ترانه‌سراهای آن زمان که هرکدام ترانه‌های جاودانی را در موسیقی سروده بودند، روی آهنگ‌ها ترانه می‌گفتند. ولی به جرئت می‌توان گفت کمتر کسی را مانند ناظری داریم که در معرفی اشعار مولانا به مردم این‌قدر زیاد کار کند. سبک خاص، تحریر و ویژگی‌های آوازی که منحصر به ناظری است و کاملاً شیوه خواندن او را از دیگر خواننده‌ها متمایز می‌کند، باعث شد توجه مردم بیشتر به شعر مولانا جلب شود و همچنین توجه آهنگ‌سازان و خواننده‌های جوان را هم بیشتر به این سمت جلب کند.   به نظر شما شهرام ناظری هم‌اکنون در آواز ایرانی در چه نقطه‌ای ایستاده است؟ همان‌طور که گفتم شهرام ناظری شیوه‌ای متفاوت با دیگر خواننده‌ها دارد. خواننده‌های دیگر تقریباً به یک شیوه آواز می‌خوانند و آن‌چه موجب تشخیص و تمیزدادن آن‌ها از هم می‌شود مهارت در خواندن، جنس و لحن صدا و چیزهایی نظیر این است، ولی ناظری اصولاً هم در خواندن جنس صدای بسیار بسیار متفاوتی با دیگران دارد و هم تاکیدهایی که روی واژه‌ها می‌گذارد در موسیقی ایرانی کمتر به‌کار برده شده‌است. این تأکیدهای خاص که روی واژه‌ها و تحریرها انجام می‌دهد، همه موجب به‌وجود آمدن یک سبک و شیوه متفاوت در آواز ایرانی شده‌است که شاید با توجه به آن بتوان گفت که منحصر به خود ایشان است. حداقل من ندیده‌ام فرد دیگری به این شیوه کار کند. می‌شود گفت این شیوه از خود ایشان شروع شده و شاید تا آخر منحصر به خود او بماند؛ شیوه‌ای بر پایه یک برداشت بسیار خاص و شخصی از موسیقی و آواز ایرانی‌ که خیلی هم طرفدار دارد. این شیوه به‌ویژه موجب شد که نسل جوان که شاید عده‌ای گمان می‌کردند با موسیقی و آواز ایرانی کمتر آشناست و بیشتر به موسیقی پاپ و غربی علاقه‌مند است، بتواند با شیوه آوازخوانی شهرام ناظری ارتباط خیلی خوبی برقرار کند. در نتیجه او در علاقه‌مندکردن جوان‌ها به موسیقی ایرانی نیز بسیار نقش داشته است.   برای حفظ سرمایه‌های ارزشمند و هنرمندانی مانند شهرام ناظری که شاید دیگر به این زودی تکرار نشوند، چه باید کرد؟ مردم که همیشه با حمایت هنرمندان چه رفتن به کنسرت‌ها و تهیه آلبوم آن‌ها، علاقه خودشان را نشان داده‌اند. حمایت‌های بزرگ‌تر باید از سوی نهادهایی که امکانات گسترده‌تری دارند صورت بگیرد. باید کنسرت‌های بیشتری بگذارند. معمولاً شهرداری‌ها در همه جای دنیا یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین حامیان هنر و فرهنگ و به‌ویژه موسیقی هستند، ولی در ایران شاید هرگز این‌گونه نبوده است و از زمانی که من به خاطر دارم این افراد متمول و هنردوست بوده‌اند که هنر را حمایت کرده‌اند؛ چه از زمان استاد وزیری و چه پیش از او. این نهادهای بزرگ هستند که می‌توانند در معرفی هنر هنرمندان به تمام مردم جهان، فراهم‌کردن زمینه آشنایی دوردست‌ها با هنر ایرانی و کارهای فرهنگی و هنری قدم‌های بزرگی بردارند.