تاریخ جعلی سعودی و شرکا

گروه فرهنگ و هنر: همزمان با قتل جمال خاشقجی توسط نیروهای بن‌سلمان در ترکیه، فیلمی در حال تولید بود که تلاش می‌کرد تصویری صلح‌جو(!) از خاندان سعودی به تصویر بکشد. فیلمی با عنوان «تولد یک پادشاه» که در زمان ممنوعیت سینما در عربستان ساخته شد- و احتمالا نخستین فیلمی است که در زمان ممنوعیت در این کشور تصویربرداری شده است- و بعد از آزاد شدن سینماها در این کشور، امکان نمایش پیدا کرد. به گزارش «وطن‌امروز»، در ماه‌های اخیر اخبار اقدامات سینمایی رژیم سعودی از جمله مشارکت با کمپانی‌های فیلمسازی مانند نتفلیکس رسانه‌ای شده است؛ اقداماتی که البته در جهان عرب با انتقادات و اعتراضاتی نیز همراه شده است. در سال‌های اخیر البته برخی تولیدات سینمایی با مشارکت خارجی‌ها در عربستان ساخته شده است که به خاطر مصرف داخلی کمتر در فضای رسانه‌ای ما از آن سخن به میان آمده است. «تولد یک پادشاه» (Born a King) یکی از این فیلم‌هاست. این فیلم که بخشی از زندگی «فیصل» یکی از پسران عبدالعزیز را به تصویر می‌کشد، در تلاش است چهره‌ای صلح‌جو از بنیان‌گذار رژیم سعودی و فرزندانش به تصویر بکشد؛ چهره‌ای که در مغایرت با واقعیت رژیم آل‌سعود از بدو تاسیس تاکنون است. این تصویرسازی اغراق‌آمیز و همراه با تحریف از رژیم سعودی در حالی است که واقعیت ضدمردمی این رژیم آن هم در بدوی‌ترین شکل ممکن در سال‌های ابتدایی قرن 21 بر کسی پوشیده نیست. حملات وحشیانه رژیم سعودی که بیش از 8 سال است زنان و کودکان را در یمن می‌کُشد و این کشور را با شدیدترین تحریم‌ها مواجه کرده است، موضوعی نیست که با این تحرکات سینمایی بتوان آن را مخفی کرد. «تولد یک پادشاه» که 21 میلیون دلار برای تولید آن هزینه شده است، یکی از تحقیرآمیزترین اتفاقات بین‌المللی برای رژیم سعودی و اعراب را با روایتی دروغین توأمان کرده است تا تصویری متفاوت از واقعیت مذاکرات فیصل- کرزن ارائه دهد؛ مذاکراتی که به خاطر تولد یک دیکتاتوری تازه در شبه‌جزیره عربستان، به سال‌ها جنگ و جنایت در منطقه غرب آسیا مجوز می‌دهد، زمینه را برای اشغال هر چه بیشتر فلسطین اشغالی مهیا می‌کند و برای بیش از 80 سال آزادی‌های اولیه را از مردم عربستان سلب می‌کند. برجسته‌سازی چهره فیصل در «تولد یک پادشاه» در حالی تبدیل به داستان می‌شود که تقسیم اراضی باقیمانده از امپراتوری عثمانی در اوایل جنگ اول جهانی، توسط نمایندگان انگلیس و فرانسه (سایکس- پیکو) قرارداد شده بود و اعراب کمترین دخل و تصرفی در این تقسیم‌بندی‌ها نداشتند. با این حال «تولد یک پادشاه» که بیشتر برای مصرف داخلی در عربستان و هویت‌بخشی به رژیم 80 ساله سعودی ساخته شده است، تلاش می‌کند با دروغ‌هایی به دور از واقعیت تاریخ، چهره‌ای مدرن از بدوی‌نشینان سعودی آن هم در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی ارائه دهد. این گزاره حتی با واقعیت‌های عربستان که توسط خود سران سعودی تصویر شده متفاوت است. به عنوان مثال «علی النعیمی» نخستین رئیس عربستانی آرامکو که سال‌ها وزیر نفت رژیم سعودی بود، در کتاب خاطرات خود مواردی خلاف آنچه در «تولد یک پادشاه» به آنها اشاره شده را طرح می‌کند (کتاب خاطراتی که با عنوان «برآمده از صحرا» ترجمه شده است).  با همه هزینه هنگفتی که برای «تولد یک پادشاه» صورت گرفته اما این فیلم در داستان و شخصیت‌پردازی فراتر از یک فیلم ضعیف نرفته است. به وضوح فیلم مصرف داخلی دارد و اقتضائات امروز به شکلی تصنعی در آن گنجانده شده، بویژه در دیالوگ‌هایی که میان شخصیت‌ها طرح می‌شود، مواردی که مصرف امروزی دارد، در دهان بازیگران قرار داده شده است. تصویرسازی‌های صورت‌گرفته نیز به نحوی است که اقدامات فعلی بن‌سلمان در عربستان توجیه شود. در چهره‌پردازی نیز این اتفاق می‌افتد. در مقاطعی از داستان که تلاش می‌شود تصویری صلح‌طلب از رژیم سعودی به نمایش درآید، ماجرا خنده‌دار نیز می‌شود. رژیم سعودی که سابقه کشتار در حریم کعبه را نیز در کارنامه دارد، در مقطعی که ماجرای جنگ در آستانه مکه است از اهمیت دوری از جنگ در این منطقه سخن به میان می‌آید یا تصاویری که از ارتباط شمشیر و صلح صحبت می‌شود. این مضامین دور از واقعیت در حالی به صورت گل‌درشت در فیلم گنجانده شده که تازه 100 سال پس از زمانه‌ای که فیلم به تصویر کشیده می‌شود، رژیم سعودی به تکنولوژی قطعه‌قطعه کردن خبرنگار در داخل سفارت خود در یک کشور خارجی رسیده است!  به نظر می‌رسد یکی از بهترین نوع مواجهه با این مدل خودگویی‌های خنده‌آور که با هزینه هنگفت جنبه سینمایی پیدا می‌کند، مستندهایی است که در طول سال‌های اخیر درباره دیکتاتوری سعودی ساخته شده است. پیش‌تر در «وطن‌امروز» به معرفی برخی از این مستندها پرداخته‌ایم. مستند Kingdom Of Silence محصول 2020 به تهیه‌کنندگی تهیه‌کننده مطرح سینمای مستند «الکس گیبنی» و مستند Dissident ساخته برایان فوگل از چهره‌های اسکار مستند، ۲ مستندی هستند که با صراحتی قابل تأمل خشونت پادشاهی سعودی را به تصویر می‌کشند. Dissident اگر چه تلاش می‌کند ابعاد قتل جمال خاشقجی را برای مخاطبان جهانی شفاف کند، در عین حال اشاره‌های قابل تأملی نیز به نوع مواجهه رژیم سعودی با منتقدان و مخالفان و تاثیر شبکه‌های اجتماعی در رخدادهای مربوط به بهار عربی دارد. از گزاره‌های دیگری که در این مستند مطرح می‌شود تاکید بر قدرت جمال خاشقجی است؛ اینکه رژیم سعودی برای مقابله با او که در سال 2017 بیش از 1.7 میلیون دنبال‌کننده دارد، چگونه جمعیت قابل توجهی را برای فعالیت در راستای پروژه‌های بن‌سلمان استخدام می‌کند. براساس ادعای مستند، تنها 88 هزار حساب مرتبط با پادشاهی عربستان بعد از قتل خاشقجی در توئیتر بسته می‌شود. این عدد یعنی جمعیتی خیلی بیشتر از آن توسط «سعود القحطانی» برای تبلیغ اصلاحات ادعایی بن‌سلمان و مقابله با منتقدان در توئیتر فعالیت می‌کنند؛ شبکه‌ای از مستخدمان رژیم سعودی که هر کدام با چند حساب فعالیت می‌کنند. فوگل از عبارت «هیولای توئیتری» و «لشکر مگس‌ها» برای این افراد استفاده می‌کند. جایی از مستند می‌گوید: «وقتی انتقادی درباره دولت سعودی نوشته می‌شود، مگس‌ها آنجا جمع می‌شوند تا #‌vision_2030 را که مربوط به اصلاحات بن‌سلمان است هشتگ کنند و آن را بالا بیاورند». به این ترتیب ارتش ترول‌ها، علیه آزادی بیان ایجاد می‌شود.  Kingdom Of  Silence نیز از مستندهای انتقادی علیه رژیم سعودی است که به نظر می‌رسد تصویری واقعی از دربار سعودی، جنگ قدرت و رادیکال شدن سیستم حاکمیتی این کشور علیه آزادی ارائه می‌کند؛ رژیمی که با همه سرکوب کردن‌ها با ایجاد تغییرات سطحی در فضای فرهنگی، خود را مدعی اصلاحات گسترده نشان می‌دهد. با همه تلاش‌های بن‌سلمان برای نمایش اصلاحات در عربستان، روی دیگر مدعای اصلاحات سعودی در مستند «پادشاه سکوت» بخوبی به نمایش درمی‌آید؛ تلاش برای ساکت کردن یکی از منتقدان و در نهایت قتل وی به بدترین شکل ممکن و با قطعه‌قطعه کردن اعضای بدنش اتفاقی است که مشاور رسانه‌ای بن‌سلمان رقم می‌زند.