‌‌احياي ناسيوناليسم روسي؟

گفت‌وگو با سيدحسين موسویان‌ درباره حمله روسيه به اوکراین ‌‌احياي ناسيوناليسم روسي؟ احمد غلامی: حمله روسیه به اوکراین در شرایطی که جهانیان به این باور رسیده بودند که دیگر باید با جنگ‌های سنتی وداع کرد، اتفاق تازه‌ای در سطح بین‌الملل است. از دید برخی ناظران و تحلیلگران سیاسی، این حمله قابل پیش‌بینی و مهم‌تر از همه اجتناب‌ناپذیر بوده است؛ چراکه در سال‌های اخیر پوتین مرد شماره یک پشت پرده بیشتر مناقشات جهانی است. رابطه دوستانه با اسرائیل و ایران و همزمان رابطه استراتژیک با سوریه و حتی عربستان، بیانگر رویکرد تازه پوتین در منطقه است. مردی که این‌چنین در مناقشات جهانی حضور دارد، چرا باید خطر اوکراین، غرب و ناتو را کنار گوش خود تاب بیاورد و برای آن چاره‌ای نیندیشد. اینک از طرف پوتین چاره‌اندیشی شده است و در آینده‌ای نه‌چندان دور شاهد درستی این اقدام خواهیم بود. اما در تمام طول تاریخ و جنگ‌های این‌گونه، رازهای پنهانی نیز وجود دارد که معمولا کمتر در معادلات و تحلیل‌های سیاسی به چشم می‌آید و آن چیزی نیست جز خصلت شخصی ولادیمیر پوتین که سودای احیای روسیه مقتدر را در سر دارد. روسیه در معادلات جهانی از جهان دوقطبی خارج شده و جای خود را به چین واگذار کرده است. حال پرسش اساسی این است که چه میزان از این احیای روسیه مقتدر با روحیه ناسیونالیستی پوتین نسبت دارد. در ادامه گفت‌وگوی ما با سیدحسین موسویان را در این زمینه می‌خوانید:
‌ به نظر شما دلیل حساسیت افکار عمومی ایرانیان درباره حمله روسیه به اوکراین چیست؟
با توجه به اینکه در مقطع فعلی سیاست خارجی کشور به سمت شرق با محوریت روسیه و چین گرایش پیدا کرده، طبیعی است که مردم ایران با حساسیت خاصی رفتارها و سیاست‌های این دو کشور را دنبال کنند، زیرا بخشی از آینده و سرنوشت کشور خود را مرتبط به سیاست گرایش به شرق می‌دانند. حساسیت افکار عمومی مردم درباره موضوع تشریفاتی در جریان سفر رئیس‌جمهور کشور به مسکو، یک نمونه روشن است. نکته دوم اینکه بخش مهمی از معیشت مردم به حل‌وفصل موضوع هسته‌ای و تحریم‌ها گره خورده است. ایران هم اعلام کرده که با آمریکا مذاکره نمی‌کند و به اروپا هم اعتماد ندارد؛ بنابراین روسیه نقش محوری در مذاکرات هسته‌ای پیدا کرده و این هم دلیل مهمی است که مردم رفتارهای روسیه را تحت نظر قرار داده‌اند. نکته سوم اینکه در 200 سال گذشته، مردم ایران آسیب‌های زیادی از پدیده جنگ دیده‌اند. از هشت سال جنگ عراق علیه ایران، تا جنگ‌های گذشته روسیه علیه ایران و قراردادهای ترکمانچای و گلستان و ضمیمه‌شدن بخش وسیعی از خاک کشور به روسیه، اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه تا جنگ‌های آمریکا علیه عراق و افغانستان و حمله ناتو به کشور لیبی، حملات اسرائیل به کشورهای همسایه و حمله عربستان به یمن؛ بنابراین مردم ایران نسبت به «پدیده جنگ» در منطقه حساسیت منفی فوق‌العاده‌ای دارند و از جنگ بیزارند و طبیعی است که حمله نظامی همسایه روس به اوکراین هم بخشی از این حساسیت است.
‌ برخی در ایران معتقدند حمله روسیه به اوکراین به خاطر تحریک غرب بوده است. آیا این ادعا درست است؟
روس‌ها به‌ویژه حاکمیت فعلی به رهبری پوتین علی‌الاصول از فروپاشی شوروی، استقلال بسیاری از ایالات و تشکیل کشورهای مستقل پشیمان هستند. کمونیسم در روسیه رنگ باخته و حس ملی‌گرایی روس‌ها به اوج خود رسیده است. غربی‌ها هم در پیدایش این وضعیت مقصرند چون در زمینه‌ها و موارد متعددی روس‌ها را تحقیر کردند و با اصرار به سیاست گسترش ناتو به کشورهای تازه‌استقلال‌یافته و همسایه روسیه، موجب شدند روس‌ها باور کنند امنیت ملی‌شان توسط هژمونی غرب تهدید می‌شود.


پوتین که یک چهره ملی و به عنوان احیاگر اقتدار روسیه تلقی می‌شود، از سال‌های گذشته مترصد یک فرصت بود تا زهر چشمی هم از کشورهای همسایه و هم از غرب و ناتو به‌ویژه از آمریکا بگیرد و حداقل غرب بپذیرد که کشورهای تازه‌استقلال‌یافته شوروی سابق، حیاط خلوت امنیت ملی روسیه هستند و خط قرمز امنیت ملی مسکو هستند. علاوه بر این به کشورهای تازه‌استقلال‌یافته هم بفهماند که اگر بخواهند متحد نظامی و استراتژیک غرب شوند باید بدانند که مورد تهاجم نظامی روسیه قرار خواهند گرفت و ناتو هم هیچ کاری نخواهد توانست بکند.
اکنون پوتین فرصت را مناسب یافته است، چون اوکراین به توافق مینسک عمل نکرد، آمریکا و ناتو در عراق و به‌ویژه افغانستان شکست خوردند، اروپا در ضعف و اختلاف و عدم یکپارچگی به سر می‌برد، اروپا و به‌ویژه آلمان وابستگی شدید به گاز روسیه دارد، آمریکا وارد جنگ جدید نمی‌شود و بسیاری عوامل دیگر؛ در نتیجه این درست است که غرب اشتباهات استراتژیک و تحریک‌کننده در قضیه اوکراین داشت، اما استراتژی پوتین درمورد احیای اقتدار روسیه در معادلات آینده جهان فراتر از تحریکات غرب است. بالاخره مسکو متوجه شده که آینده جهان دوقطبی بین آمریکا و چین خواهد بود و دنیای دوقطبی آمریکا و روسیه خاتمه یافته است.
‌پوتین ادعا کرده طبق قوانین بین‌الملل برای پیشگیری از تهاجم اوکراین به روسیه حمله کرده. آیا درست است؟
معمولا قدرت‌های جهانی هر حمله نظامی خود را تحت عنوان «اقدام پیشگیرانه» توجیه کرده و می‌کنند. آمریکا به عراق به همین عنوان حمله کرد و دلیل حمله نظامی را هم وجود خطر سلاح‌های کشتارجمعی در عراق اعلام کرد. واقعیت این است که روسیه از ناتو می‌خواست متعهد شود تا حیطه عملیات و عضویت را به کشورهای تازه‌استقلال‌یافته شوروی سابق گسترش ندهد. ناتو هم این تعهد را نداد و پوتین هم می‌دانست که غرب چنین تعهدی نخواهد داد بنابراین قضاوت منصفانه این است که روسیه نگرانی‌های امنیتی مشروعی داشت اما حمله نظامی روسیه مشروعیت قانونی بین‌المللی ندارد، چون نیازمند قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل تحت بند 42 فصل هفت منشور سازمان ملل است. به همین دلیل هم حمله آمریکا و ناتو به عراق و افغانستان و لیبی یا حمله عربستان به یمن مشروعیت قانونی بین‌المللی نداشت.
‌ آقای رئیسی گفته‌اند که نگرانی‌های روسیه را درک می‌کنند. آیا چنین موضعی، برای ایران هزینه نخواهد داشت؟
ایران باید ضمن اینکه روابط حسنه با روسیه را حفظ و گسترش می‌دهد، به ملاحظات امنیت ملی روسیه احترام بگذارد و توسعه‌طلبی ناتو را هم محکوم کند، اما نباید از سیاست جنگ و حمله نظامی روسیه به خاک یک کشور همسایه حمایت کند. ایجاد این تصور در بین مردم و جامعه جهانی که ایران در این جنگ متحد روسیه است؛ به مصلحت کشور نیست و هزینه خواهد داشت.