روزنامه شرق
1400/12/14
چگونه میشود مانع تکرار تاریخ شد؟
چگونه میشود مانع تکرار تاریخ شد؟ نسیم نوروزی: فکر کنید امروز صبح به سر کار رفتهاید؛ اما به جای اینکه کلید شما در دفتر شما را باز کند، به یک روز تاریخی در زمان قاجار باز شده که در آن، عدهای ناصرالدین شاه را دوره کردهاند۱. ترکیبی از ایرانیان از روی حسادت و با تحریک دُوَل خارجی را میبینید که مشغول بدگویی از امیرکبیر پیش شاه هستند. خستهاید، بیثباتی اقتصادی و منفعتطلبیها، رمق را از شما گرفته است؛ اما چون از آینده خبر دارید، میدانید که قدرت -عاملیت- این را دارید که جلوی اقدام بعدی را که کشتهشدن امیرکبیر است، بگیرید. دو راه پیشرو دارید: یا جلو بروید و به افراد حاضر در صحنه نشان بدهید که میدانید بدگوییها حقیقت ندارند و پشت این بدگوییها نیتهای تخریبگرانه به علل مختلف وجود دارد. این تلاش شما احتمال کشتهشدن امیرکبیر را کاهش خواهد داد.اگر در را ببندید و دوباره باز کنید صحنه محو میشود و دفتر کار شما باز خواهد شد. شما میتوانید پشت میز خود بنشینید و به دیدن پستهای اینستاگرام خود مشغول شوید. هرکدام از این دو گزینه، نتایج خاص خود را دارند. اگر در را باز و بسته کنید و به اینستاگرام خود مشغول شوید، رگزنیها به اشکال مختلف راه خود را ادامه میدهند. همانطور که قبل از امیرکبیر، رگزنیهای دیگری گریبانگیر وزیران کاردان ایران بوده، در آینده هم همین خواهد بود. در حقیقت، در دفتر شما ناگهان به چهارراه تاریخی سرنوشتسازی باز شده است. کدام گزینه را انتخاب میکنید؟ ممکن است بگویید گزینه دوم: «میروم و به اینستاگرامم میپردازم؛ چون نه حوصله این مسائل را دارم و نه اگر هم بخواهم، میتوانم». درمورد حوصلهنداشتن شما، کاری از دست نویسنده این سطور برنمیآید؛ اما درباره مورد دوم میتوانم کمک کنم.
پاسخ تصورشده شما «اگر هم بخواهم نمیتوانم» را به یک سؤال طولانی تبدیل میکنم:
«چطور میشود یا میشد جلوی آن هیاهو و رگزنی سایبری را گرفت و چطور میشود از تکرار تاریخ جلوگیری کرد؟ چه بگوییم که رئیس دولت یا هر مسئول دیگری متوجه بشود؟ بالاخره برای رسیدن به آن لحظهها، ساعتها و «مکر»های بسیاری هزینه شده؟».
پاسخ من این است: میتوان جلوی رگزنی را گرفت اگر ما درمورد ساختار کمپینهای تخریب بدانیم. کمپینهایی که حداقل سه علت دارند: حقارت و علل روانی آن کسی که خود را رقیب میپندارد، منافع کشورهای بیگانه از حضور آن شخص، و آگاهی از حضور رقیبان داخلی یا کسانی که کاسبی یا اعتبار آنها به مشکل خورده است؛ ولی مهمترین نکته اینجاست: هر سه علت، خود را زیر بهانههای اخلاقی پنهان میکنند. فاکتورهای روانی کمپینهای تخریب را در نوشتاری دیگر باز خواهم کرد؛ اما در اینجا یک مثال از همان زمان امیرکبیر در باب منافع کشورهای دیگر خواهم آورد که نشان میدهد چگونه انگلیس -توسط پنهانکردن نیت خود زیر یک مسئله اخلاقی یا دلواپسانه- به کمپین تخریب و مشروعیتزدایی پا داد:
اگر به گفتوگوهای لحظه تاریخیای که در دفتر ما بر آن باز شده، گوش بدهیم، میبینیم که وزیر انگلیس به شاه میگوید: «این مرد برای حکومت شما خطرناک است».
ترجمه جملات وزیر انگلیس از زبان تخریب به زبان «فکر تحلیلی» چنین است:
«این مرد برای حکومت شما خطرناک است» = این مرد مانع رسیدن ما به اهدافمان است.
یا «منافع ما در این است که این شخص مسئول نباشد». هرچه باشد، امیرکبیر پاتکهای سختی به منافع انگلیس زده بود: کشیدن راهآهن، حمایت از توسعه صنعت ساخت جنس داخلی و شکست بست و معجزه ساختگی در یکی از امامزادههای تبریز که از حیلههای انگلیس جهت رواج خرافهپرستی در ایران بود. شاید مهمترین خصیصهاش پاکدستی عجیبش در رشوهنگرفتن بود که باعث بیاثرشدن یکی از ترفندهای مهم انگلیس و نمایندگان و سفارتش در ایران بود.
«خیلی از افرادی که وارد دربار قاجار شدند، وطنفروش و خائن شدند و به فکر ملت نبودند؛ اما امیرکبیر از فرصت بیتکرار حضور در دربار قاجار استفاده میکند و کاری تمدنساز و ماندگار انجام میدهد».
اگر با لنز کمپین تخریب به آن لحظه تاریخی تلخ که در دفتر ما به آن باز شده، نگاه کنیم، شاید حتی بتوانیم بگوییم که ما عملا امیرکبیر را به کمپینهای تخریب باختیم. دوباره به توصیف صحنه اولی که در دفترمان با آن مواجه شدیم، برگردیم و گزینهای که در مقابلمان بود: اگرچه خستهایم؛ اما میتوانیم قدرت -عاملیت- این را داشته باشیم که جلوی اقدام بعدی را که کشتهشدن امیرکبیر و آسیبهای آینده به وزیران کاردان هستند، بگیریم.
منظورم از این آینده چه بود و منظورم از عاملیت چیست؟
آیندهای که هم درحالحاضر مشغول تجربهکردنش هستیم و هم در چند سال گذشته با تخریبهای مداوم ظریف جلوی چشمانمان دیدیم.
اگر ما اصول اساسی زبان تخریب را میدانستیم شاید میتوانستیم از آن جلوگیری کنیم و شاید الان ماجرای مذاکرات به این سختی جلو نمیرفت و شاید بعد از رفتن ترامپ و ریاستجمهوری بایدن با مطالبه عمومی از دولت میخواستیم در مقابل کمپینهای تخریب وزیر امور خارجه کشور تسلیم نشوند و منافع حزبی را به منافع ملی ترجیح ندهند. یادمان باشد ظریف در جایی به این اشاره کرد که گروهی از داخل ایران به دولت آمریکا و روسیه و چین گرا میدهند که اگر توافق را با ما ببندید، توافق بهتری در انتظارتان است و فحوای کلامش این بود که آنان میگویند صبر کنید ما در انتخابات برنده شویم و با این دولت به برجام برنگردید.
اما در فضای عمومی این «صبر کنید تا ما ببریم» به چه زبانی درحال منتشرشدن بود؟
همگی ماجرای افشای نوار مصاحبه ظریف به خاطرمان هست. مصاحبهای که بهعنوان تاریخ شفاهی ضبط شده بود و صرفا تحلیلی از نگرانیها و چشمانداز آینده دیپلماسی در ایران بود. آنچه توسط جناح مخالف ظریف ارائه شد، این بود که «ظریف خائن است چون در این مصاحبه میدان را تحقیر کرد و باید از صحنه سیاست کنار برود و حتی استعفا بدهد». صدای واکنشهای براندازان و جناح موسوم به ارزشی اینقدر بلند بود که هرچه از کمپین تخریب و قواعدش گفته شد، فایدهای نداشت. ظریف برای انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا نشد، تخریبکنندگان به آنچه میخواستند رسیدند و سرنوشت دیگری برای گشایش اقتصادی ایران رقم خورد. پاسخ من به این سؤال سرنوشتساز ملی این است: برای داشتن آیندهای متفاوت و تلاش برای تکرارنشدن اتفاقات تلخ تاریخ، باید زبان تخریب و قواعدش را بدانیم.یکی دیگر از اصول زبان تخریب سفسطهها هستند. اینجا یک نمونه از سفسطه را در کمپینهای مکرر تخریب در مورد دکتر ظریف بررسی میکنیم:
در کتاب «راز سربهمهر» که قصه تلاشهای دشوار برای رسیدن به برجام است، آمده که متن پیشنویس برجام استانبول که به هیئت مذاکرهکننده اروپایی داده شده بود، بهصورت موازی و بهعنوان یک ابتکار و نماد دوراندیشی به «گروه بحران» (یک اندیشکده آمریکایی که از قضا در آن کنشگران ضدتحریم ایرانی هم حضور دارند) داده شده تا در مقابل مخالفت و کارشکنی احتمالی غربیها گزینههای آلترناتیوی وجود داشته باشد. بر مبنای روایت کتاب راز سربهمهر، هدف از این ابتکار این بوده که مذاکرات زودتر به سرانجام برسد و خواستههای ایران وارد متن پیشنهادی بشود.
یکی از کاربران طرفدار دولت فعلی در کلابهاوس از یکی از کارشناسان گروه بحران، آقای واعظ پرسیدند که آیا این روایت که در کتاب راز سربهمهر مطرح شده واقعیت دارد یا خیر؟ آقای واعظ گفتند که متنی از سمت دولت ایران دریافت نکردند. این در حالی است که در کتاب راز سربهمهر نوشته شده که این متن با واسطه به گروه بحران تحویل داده شده.در توییتر فارسی، همانطورکه پیشبینی میشد، توفانی از سمت کاربران برجامکوب به راه افتاد که در نوع خودش بسیار قابلتأمل بود.
ادامه در صفحه 5
سایر اخبار این روزنامه
تعیین تکلیف برجام به گامهای آخر رسیده؟
همه ما در یک کشتی نشستهایم
ناشکری است اگر بگوییم بدون نفت و گاز ژاپن بودیم
آزادی ۳ محکوم به قصاص با گذشت شاکیان
پیام تسلیت درگذشت همشیره حجتالاسلام محمدجواد حجتی
چگونه میشود مانع تکرار تاریخ شد؟
«حمله هستهای» اولویت دکترین نظامی روسیه
بازار دنیا چشمانتظار نفت ایران
ملیگرا یا اصلاحطلبی پراگماتیست
ژاپن و «رئال پولتيك»
فرهاد مجیدی بهانهای ندارد
گذر از فرودستی
از اقتصاد مبتنی بر قسط و عدل تا خرید اقساطی
عصبانی باش و بزن زیر میز!
«سوپرمن» از جایت بلند شو
روایت ششمین نماز جمعه شهر امید

