ايوان مخوف، پوتين و دموكراسي

زماني كه قسمت دوم فيلم «ايوان مخوف» آيزنشتاين توقيف شد، اين كارگردان روسي در سال 1946 با ارسال نامه‌اي به استالين، تقاضاي ملاقات كرد. در جريان ملاقات «استالين» و «آيزنشتاين»، ديالوگ‌هايي رد و بدل شد كه تصوير شفافي از ديدگاه‌هاي اغلب حاكمان تماميت‌خواه ارايه مي‌كند. استالين در نقد فيلم ايوان مخوف خطاب به آيزنشتاين مي‌گويد: «مي‌شود بي‌‌رحمي ايوان را نشان داد، اما بايد بگوييد كه اين بي‌‌رحمي ضرورت داشته. اتفاقا يكي از خطاهاي ايوان، سهل‌انگاري در قلع و قمع خانواده‌هاي فئودال و مردم معترض بود. اما ايوان كسي را مي‌‌كشت و بعد اظهار تاسف مي‌كرد و براي مدت زماني طولاني به دعا مي‌پرداخت.» بعد از اشغال اوكراين توسط روسيه، تحليلگران و كارشناسان حوزه‌هاي سياسي و روابط بين‌الملل تلاش كردند، تفسيري از چرايي وقوع اين نبرد ارايه كنند. برخي، ريشه رفتارهاي روسيه را امنيتي ارزيابي كردند، گروهي، اقتصادي و نظامي و جماعتي نيز اين رفتار را برآمده از تحولات تاريخي برشمردند. اما به گمانم براي درك آنچه در ذهن پوتين و سياستگذاران ارشد روسيه مي‌گذرد، بايد از لايه‌هاي سطحي رخدادها عبور كنيم و ساحت تحليل را به مسائل عميق‌تر و پنهان‌تر بكشانيم. در سال‌هاي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي كه به نظر مي‌رسيد، كشمكش‌هاي دوره جنگ سرد تمام شده و افرادي مانند هانتينگتون، نظريه پايان تاريخ را مطرح كردند، در زير پوست اين خواب سنگين، نطفه تحولات تازه‌اي در حال شكل گرفتن بود كه شرايط امروز برآمده از اين تحولات است. 
در واقع جهان از يك نبرد سرد وارد نوع خاصي از نبرد سياسي شد كه روشن بود روزي حمام خون راه مي‌اندازد. پس از فروپاشي شوروي و در دوره يلتسين، روسيه به اندازه‌اي با مشكلات اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و... روبه‌رو شد كه برخي روسيه را در آستانه فروپاشي ارزيابي كردند. اين روند تا زمان روي كار آمدن پوتين تداوم داشت تا اينكه پوتين نظمي به وضعيت تاريك روسيه داد. اين روزها اغلب تحليلگران تصور مي‌كنند، نگراني روسيه به دليل گسترش ناتو است. اما واقع آن است، مهم‌ترين دشمني كه روسيه در مقابل خود مي‌بيند، «دموكراسي»و «مردم‌سالاري» است. از زمان حاكميت ايوان مخوف تا دوران زمامداري تزارها و بعد هم شكل‌گيري جماهير شوروي، دولت‌هاي اقتدارگرا در روسيه حاكم بوده‌اند. حاكمان امروز روسيه نيز تداوم قدرت خود را در رويكردهاي تمركزگرا مي‌بينند. بنابراين، مساله‌اي كه باعث نگراني پوتين شده، نه گسترش ناتو، بلكه گسترش دموكراسي در اوكراين است. آنچه روسيه را نگران كرده و طي سال‌هاي اخير باعث سركوب روشنفكران و مخالفان پوتين شده، عارضه‌هايي است كه بر اثر دموكراسي ممكن است، ايجاد شود. پوتين همواره نگران است كه دموكراسي، دولت اقتدارگراي او را به زير بكشد. از آنجا كه پوتين توانايي حركت به سمت دموكراسي و سپس ساماندهي اقتصاد خود را ندارد، بنابراين چاره‌اي جز استفاده از نسخه همه دولت‌هاي اقتدارگرا (سركوب و جنگ) ندارد. در واقع روسيه، مانع از توسعه جغرافياي دموكراسي در شرق عالم شده است. هرگونه تحركات دموكراسي‌خواهانه در شرق عالم با سد سديدي به نام روسيه مواجه مي‌شود. هر اندازه هم كه كشورهاي غربي تلاش كنند، الگوي دموكراسي‌خواهي را در شرق برپا كنند و به افغانستان و عراق لشكر بكشند، باز هم موفق نخواهند شد. شك نكنيد اگر روزي، روسيه آغوش خود را به روي دموكراسي باز كند، حتما توسعه اقتصادي را تجربه خواهد كرد. ضمن اينكه كشورهاي پيراموني روسيه در شرق عالم نيز دموكراسي خواهند داشت. اينكه رويكردهاي مردم‌سالارانه در اين منطقه پا نمي‌گيرد اين به خاطر روسيه است. روز و روزگاري كشورهايي چون گرجستان، قزاقستان، تركمنستان و... تلاش كردند دموكراسي داشته باشند، اما روسيه اجازه نداد و مستقيما نيرو در اين كشورها پياده كرد. روسيه خود را نگهبان حكومت‌هاي اقتدارگراي شرق مي‌داند و وظيفه صيانت از اين ديكتاتوري‌هاي خانوادگي را به عهده گرفته است. اين روند حتي در مواجهه با كشوري مانند ايران نيز به عينه پيداست. هر زمان كه ايران تلاش مي‌كند در مسير حل مشكلات با غرب، بهبود شاخص‌هاي حاكميتي و توسعه تحركات مردم‌سالارانه حركت كند، روس‌ها به لطايف‌الحيلي مانع مي‌شوند. در سال 87 در مقاله‌اي كه در روزنامه اعتمادملي با عنوان «چنبره روسيه بر پرونده هسته‌اي ايران» نوشتم، تلاش كردم وضعيت مناسبات ارتباطي روسيه با ايران را شرح دهم. در آن زمان هنوز محمدجواد ظريف گفت‌وگوي مهم خود را با سعيد ليلاز انجام نداده بود و داده‌هاي اطلاعاتي شفافي كه امروز دست به دست مي‌چرخد، وجود نداشت. در آنجا نوشتم كه روسيه از طريق بازي با پرونده هسته‌اي ايران، منافع خود را دنبال مي‌كند. سال‌ها بعد آقاي ظريف با سند و مدرك اين واقعيت‌ها را شفاف‌سازي كرد. روسيه هرگز از حق وتوي خود به نفع ايران استفاده نكرد در حالي كه براي بسياري از كشورها از اين حق استفاده كرد. امروز هم واقعيات ميداني بيانگر آن است كه روسيه مايل به حل و فصل مشكلات ميان ايران و غرب نيست. اينكه ناگهان در سكانس‌هاي پاياني مذاكرات هسته‌اي، وزير خارجه روسيه خواستار ارايه تضامين كتبي امريكا مي‌شود تا تجارتش با ايران ذيل تحريم‌هاي مرتبط با اشغال اوكراين قرار نگيرد، مشخص مي‌كند كه روسيه چگونه به پرونده هسته‌اي مي‌نگرد. در پرونده‌هايي چون موضوع فلسطين، سوريه، يمن و... نيز روس‌ها، هيچ توجهي به مطالبات ايران نداشتند. ضمن اينكه پروتكل‌هاي تشريفاتي را در ملاقات رسمي با ابراهيم رييسي نقض كرده و به ايران بي‌احترامي كردند. وقتي اين داده‌هاي اطلاعاتي كنار هم قرار مي‌گيرند، متوجه راهبرد معقول امام(ره) در سال‌هاي ابتدايي انقلاب مي‌شويم كه استراتژي نه شرقي و نه غربي را تعيين كردند. استراتژي كه نشان مي‌داد، جمهوري اسلامي به جاي تكيه بر قدرت‌هاي شرقي و غربي به دنبال تحقق دموكراسي و تكيه بر آراي عمومي است. هر زمان كه به اين ضرورت توجه شده، كشور در مسير استيفاي منافع ملي قرار گرفته و هر برهه‌اي كه ضرورت مردم‌سالاري، مورد بي‌اعتنايي قرار گرفته و از طريق تيغ تيز ردصلاحيت‌ها در مسير انتخابات آزاد و رقابتي سنگ‌اندازي شده، مشكلات افزون‌تري براي كشور ايجاد شده است.