كرانه باختري در حال مسلح شدن است

شهاب شهسواري| دو روز پس از تعرض خشونت‌آميز نظاميان اسراييلي به مسجدالاقصي، همچنان درگيري‌ها ميان جوانان فلسطيني و نيروهاي امنيتي اسراييل در نقاط مختلف كرانه باختري ادامه دارد. براي بررسي انگيزه‌هاي اسراييل از تعرض‌هاي اخير و واكنش‌هاي احتمالي فلسطينيان، با سلمان رضوي، كارشناس مسائل غرب آسيا گفت‌وگو كرديم. رضوي معتقد است كه پيش‌بيني مقام معظم رهبري مبني بر مسلح شدن كرانه باختري عليه اسراييل به تدريج در حال عملي شدن است. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با سلمان رضوي، كارشناس مسائل غرب آسيا مطالعه مي‌كنيد.
   چرا اسراييلي‌ها براي دومين سال پياپي ماه رمضان را براي اقدامات تحريك‌آميز عليه فلسطينيان انتخاب كرده‌اند؟
موقعيت زماني اين اقدامات از دو جهت اهميت دارد: يكي از بعد اسلامي و يكي از بعد يهودي. از بعد اسلامي به هر حال در ماه رمضان قرار داريم و ماه رمضان هم ماهي است كه به خاطر نمازهاي جماعتش، فلسطيني‌ها يكجا جمع مي‌شوند و به ويژه در مسجدالاقصي، همين تجمع‌ها به صورت بالقوه يك ظرفيت ضد صهيونيستي و مبارزه و مقاومت را در خود جاي داده است. ضمن اينكه فلسطيني‌‌هاي مبارز هم علاقه‌مند هستند كه از قبل اين تجمع‌ها نتيجه‌اي براي مبارزه با رژيم به دست بياورند. طبيعي است كه ماه رمضان‌ها همواره براي فلسطيني‌ها از اين ظرفيت‌ها برخوردار بود. به علاوه سال گذشته نيز جنگ يازده روزه مشهور به سيف‌القدس در همين ماه رمضان با انگيزه حمايت از ساكنان محله شيخ جراح شروع و به يك جنگ فراگير يازده روزه ختم شد.  از بعد يهودي اين ايام با عيد پسح كه يك عيد مشهور نزد يهوديان است، همزمان شده است. گروه‌هاي افراطي صهيونيست اعلام كرده ‌بودند كه قصد دارند به مناسبت اين عيد وارد مسجدالاقصي بشوند و فراخوان‌هايي از سوي گروه‌هاي افراطي يهودي صادر شده ‌بود كه اگر هر كس بتواند در صحن مسجدالاقصي قرباني كند چقدر پاداش و جايزه براي او درنظر گرفته مي‌شود و به نوعي صهيونيست‌ها را تحريك كردند كه وارد مسجدالاقصي شده و باعث درگيري با فلسطينيان شوند كه نتيجه آن همين اقدام ورود غيرقانوني و مبتني بر زور سحرگاه جمعه به مسجدالاقصي و حمايت نيروهاي امنيتي و نظامي اسراييلي از آنهاست. چنين درگيري‌هايي يكي از خواسته‌هاي صهيونيست‌هاست تا از طريق آن بتوانند با استفاده از اين درگيري‌ها به تدريج فلسطيني‌ها را از مجموعه مسجدالاقصي دور كرده و سيطره خود را بر اين مكان مقدس عملي كنند.
   اما اقدام روز جمعه اسراييل با محكوميت بين‌المللي گسترده مواجه شد. فكر مي‌كنيد اسراييلي‌ها پيش‌بيني اين محكوميت‌ها را مي‌كردند و آيا اساسا اين محكوميت‌ها اهميتي براي آنها دارد يا نه؟
طبيعتا اسراييلي‌ها بار اول‌شان نيست كه به چنين اقداماتي دست مي‌زنند و قطعا پيش‌بيني چنين محكوميت‌هايي را مي‌كردند، اما همان‌گونه كه در سوال فرموديد براي آنها چندان اهميتي ندارد. محكوميت‌هايي كه نتيجه عملي نداشته ‌باشد، تاثير جدي هم بر عملكرد اسراييلي‌ها نخواهد داشت، اسراييلي‌ها ده‌ها قطعنامه نه فقط در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، بلكه در شوراي امنيت دريافت كرده‌اند، اما بدون توجه به اين قطعنامه‌ها كار خودشان را پيش مي‌برند، در نتيجه مشخص است كه در مقابل تعدادي محكوميت لفظي هم دست از اقدامات خود نمي‌كشند. ضمن اينكه به نظر مي‌رسد كه آنها فضاي پيش‌آمده در پي جنگ اوكراين را هم براي پيشبرد اهداف خودشان مناسب ديده‌اند، چراكه تصور مي‌كنند با مشغول بودن ذهن جامعه بين‌المللي به وضعيت اوكراين، شرايط خوبي براي پيشبرد پروژه‌هاي‌شان پديد آمده است.


   طي هفته‌هاي گذشته شاهد تعدادي از عمليات‌هاي شهادت‌طلبانه فلسطينيان در مناطق اشغالي ۱۹۴۸ بوديم كه نمونه‌هاي آن از سال گذشته شروع شده‌ بود و در سال جاري شدت گرفت. فكر مي‌كنيد چنين عمليات‌هايي از چه اهميتي برخوردار است و چه تفاوتي با عمليات سنتي گروه‌هاي مقاومت فلسطيني در كرانه باختري يا حملات موشكي از نوار غزه دارد؟
چند نكته در مورد اين عمليات‌ها قابل اشاره است. يكي از نكات مهم در مورد اين عمليات‌ها اين است كه با تفنگ انجام شده‌اند، نه با چاقو يا از طريق زيرگيري با خودرو. استفاده از تفنگ در عمليات شهادت‌طلبانه فلسطينيان به اين معناست كه شهروندان فلسطيني به خصوص در مناطق تحت سلطه اسراييل بيش از گذشته مسلح شده‌اند و به سلاح گرم دسترسي دارند. نكته ديگر اين است كه برخي نيروهاي فلسطيني از كرانه باختري رود اردن وارد مناطق اشغالي ۱۹۴۸ شده‌اند و همه اين عمليات‌هاي اخير در مناطق اشغالي ۱۹۴۸ اتفاق افتاده است: بني براك، بئر السبع، تل‌آويو و خضيره. هر چهار اقدام شهادت‌طلبانه هفته‌هاي اخير در مناطق اشغالي ۱۹۴۸ رخ داده كه به معناي نفوذ فلسطينيان به عمق استراتژيك اسراييل است. عمده اين عمليات‌ها هم توسط كساني انجام شده كه از كرانه باختري و به خصوص جنين وارد مناطق اشغالي ۱۹۴۸ شده‌اند و درواقع ديوار حائل را پشت سر گذاشته‌اند. اين واقعيت نشان مي‌دهد كه ديوار حائل كه با هزينه‌هاي كلاني ساخته شد، عملا بازدارندگي خود را از دست داده است. ديواري كه از شمال در جنين شروع مي‌شود و تا جنوب در الخليل ادامه پيدا مي‌كند. ساخت اين ديوار از سال‌هاي ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ آغاز و عمده نقاط آن تكميل شده است و هدف اصلي از ساخت آن جلوگيري از ورود فلسطيني‌هاي استشهادي به درون سرزمين‌هاي اشغالي ۱۹۴۸ بود. نكته بسيار مهم بعدي اين است كه در ادامه اين اتفاقات اسراييلي‌ها تلاش كردند وارد شهر جنين شوند، اما نتوانستند وارد اين شهر شوند و اين يكي از عجايبي است كه اتفاق افتاده است، چراكه اسراييلي‌ها با نيروي نظامي توانايي ورود به جنين نداشتند. فلسطيني‌هاي جنين به تدريج مسلح شده‌اند و اين همان بحث تسليح كرانه باختري است كه مقام معظم رهبري نزديك به ۱۰ سال پيش پيش‌بيني كرده ‌بودند و به نظر مي‌رسد كه به شيوه‌هاي گوناگون اين مساله اتفاق افتاده است و نه نيروهاي تشكيلات خودگردان و نه نيروهاي اسراييلي، راغب نيستند كه وارد جنين شوند. من امروز كليپي مي‌ديدم كه نشان مي‌داد وضعيت جنين انگار مشابه نوار غزه است و جوانان آنجا كاملا مسلح هستند.
نكته بعدي در رابطه با اين عمليات‌ها اين است كه اين عمليات‌ها توانست توازن رعب و وحشت را برقرار بكند. وقتي كه عامل عمليات تل‌آويو، عمليات خود را انجام مي‌دهد و سپس از صحنه فرار مي‌كند، رژيم اسراييل از اسراييلي‌ها مي‌خواهد كه همگي در خانه‌هاي‌شان بمانند، بيرون نيايند و در خانه‌هاي خود محبوس بمانند. اين مساله در واقع حاكم شدن ترس و رعب و وحشت بر اسراييلي‌ها را نشان مي‌دهد كه يك نفر اين‌گونه مي‌تواند آنها را به اين شكل در خانه‌ها حبس كند. اين امر موضوعي جديد است و پيش از اين كمتر شاهد آن بوديم. مجموع اين ويژگي‌ها و نكاتي كه مورد اشاره قرار گرفت، خصوصيت‌هاي عمليات‌هاي ماه گذشته در سرزمين‌هاي اشغالي است كه آن را با عمليات‌هاي گذشته متمايز مي‌كند كه فلسطيني‌ها توانسته‌اند، نه از طريق نوار غزه بلكه از طريق كرانه باختري اين اقدامات را انجام دهند و رعب و وحشت را در ميان اسراييلي‌ها حاكم بكنند و تاحدي بازدارندگي هم به وجود بياورند و اين‌گونه نباشد كه اسراييلي‌ها هر زمان كه اراده كنند در كرانه باختري اقدام به بازداشت افراد بكنند.
   گروه‌هاي مقاومت در غزه هم نسبت به ادامه عمليات رژيم صهيونيستي هشدار داده‌اند و گفته‌اند كه هيچ آتش‌بسي وجود ندارد و به نسبت مسائل جاري در ميدان واكنش نشان خواهند داد. فكر مي‌كنيد آيا مقاومت غزه مانند پارسال بار ديگر با تمام قوا وارد عمل خواهد شد؟
فلسطيني‌ها حتي همان پارسال هم اعلام كرده ‌بودند كه اگر به تعرض‌ها به شيخ جراح و مسجدالاقصي ادامه بدهند، عمليات خود را ادامه خواهند داد. امسال هم گروه‌هاي مقاومت يكي، دو خط قرمز اعلام كرده‌اند كه در صورت عبور اسراييل از اين خط قرمز‌ها، به ويژه ادامه تعرض به مسجدالاقصي وارد عمل خواهند شد. ولي واقعيت اين است كه نوار غزه‌اي‌ها بعد از وارد شدن به جنگ در سال گذشته خسارات شديدي ديدند، هم از نظر جاني و هم از نظر مالي. كرانه باختري در حال حاضر در موقعيت بهتري براي مقاومت قرار دارد. سال گذشته در جنگ يازده روزه بعد از يازده روز حملات اسراييلي‌ها حدود ۲۵۰ فلسطيني شهيد شدند، درحالي كه فقط ۱۲ اسراييلي كشته‌ شدند. اما در برابر در عمليات‌هاي اخير، حداكثر خود عامل عمليات و يكي، دو نفر ديگر به شهادت رسيده‌اند و در عوض ۱۴ اسراييلي كشته ‌شده‌اند، يعني تعداد كشته‌شدگان اسراييلي اين چهار عمليات بيشتر از كشته‌شدگان اسراييلي جنگ يازده روزه بود. طبيعتا در اين شرايط فلسطيني‌ها موثرتر مي‌توانند عمل كنند و به جاي هزينه‌هاي سنگين‌تر و دستاوردهاي كمتر مي‌توانند هزينه‌هاي كمتري با نتيجه بهتر داشته ‌باشند. نوار غزه اعلام كرده است كه اگر اين وضعيت ادامه پيدا كند، احتمال ورودش است. طبيعتا گروه‌هاي مقاومت فلسطيني هم اقتضائات خودشان را دارند و بايد اطلاعات دقيقي در اختيار داشته ‌باشيم كه آنها به لحاظ كمي و كيفي از بعد تسليحاتي شرايط لازم را دارند و اگر حملات به جاي ۱۰ روز ۲۰ روز ادامه پيدا كند، مي‌توانند به آتش‌‌باري ادامه دهند. اينها مسائلي است كه بايد اطلاعات كافي از آن داشت.
   كشورهاي عربي كه در طول دو سال گذشته روابط خود را با اسراييل عادي كرده‌اند، مدعي بودند كه اين اقدام باعث بهبود وضع فلسطينيان مي‌شود. اما شاهد هستيم كه شرايط روز به روز بدتر شده است. آيا اين كشورها آماده هستند كه در اقدام‌شان براي عادي‌سازي روابط تجديدنظر كنند يا اسراييل را براي توقف اقداماتش تحت فشار بگذارند؟
نخست اينكه بحث تجديدنظر يا عقب‌نشيني منتفي است. در همين ماه جاري بود كه نشست نقب در سرزمين‌هاي اشغالي برگزار شد و كشورهاي چهارگانه عربي يعني امارات، بحرين، مصر و مراكش به همراه اسراييل و امريكا در آن نشست شركت كردند. هر چند همه طرف‌ها در مورد هدف برگزاري اين نشست متفق‌القول نبودند، اما در هر صورت وقتي كه فلسطيني‌ها در حال كشته دادن هستند، آنها هم مي‌روند و با اسراييل مي‌نشينند. معنايش اين است كه كشورهاي عربي مذكور حاضر به هزينه دادن نيستند. نكته ديگر اينكه آشكار شدن رابطه اسراييل با اين كشورها، تنها نقشه اسراييل با كمك امريكا بود كه ثابت كند با ناديده گرفتن بحران فلسطين، روابط را با كشورهاي عربي بهبود بخشيد. در حقيقت اسراييلي‌ها دنبال اين بودند كه اول جهان عرب، بعد فلسطين را عملي كنند و نه اول فلسطين و بعد حل مساله عربي. آنها موفق شده‌اند كه تا جايي اين پروژه را پيش ببرند، ولي اصل كار عربستان است كه تاكنون به شكل آشكار حاضر به اعلام روابط خود نشده است. اگر عربستان در اين مسير قرار بگيرد، مي‌توان گفت كه اسراييلي‌ها توفيق قابل توجهي داشته‌اند. در مجموع اين كشورها از آمادگي لازم براي تجديدنظر يا فشار بر اسراييل برخوردار نيستند و بعيد است كه اسراييل هم بتواند از اين كشورها مادامي كه كشورهايي مانند عربستان، سوريه، عراق و ديگر كشورها وجود دارند كه هنوز وارد عادي‌سازي رابطه نشده‌اند، به عنوان جامعه عرب براي پيشبرد اهدافش استفاده كند.
   دولت امريكا در دوره رياست‌جمهوري بايدن برخي اقدامات دولت پيشين درخصوص فلسطينيان ازجمله قطع كمك‌هاي بشردوستانه و قطع روابط با تشكيلات خودگردان را مورد تجديدنظر قرار داد. فكر مي‌كنيد از سرگيري روابط واشنگتن با فلسطينيان مي‌تواند كمك به آنها براي مقابله با تعرض‌هاي اسراييل بكند؟
نخست اينكه بازگشتي از سياست‌هاي پيشين به صورت كلي در كار نيست. مثلا امريكا ترامپ سفارت خودش را از تل‌آويو به قدس منتقل كرد و دولت بايدن هم تاكيد كرد كه قصد ندارد سفارت را به تل‌آويو بازگرداند. يا در مقابل شهرك‌ساز‌ي‌ها، دولت بايدن به انتقاد كردن بسنده كرده، ولي اقدام عملي در مقابل آن انجام نداده است. دولت ترامپ، تشكيلات خودگردان را خيلي محدود كرده ‌بود، اما دولت بايدن بخشي از پول‌هايي كه قرار بود به ساف يا تشكيلات بدهد را پرداخت كرده است و سعي مي‌كند تا حدودي روابط خود را بهبود ببخشد و در عين حال تلاش مي‌كند كنسولگري خودش را در شرق قدس براي فلسطيني‌ها بازگشايي بكند كه با مخالفت دولت اسراييل مواجه شده است. به نظر مي‌رسد كه در حال حاضر دولت بايدن چندان قصد رويارويي با اسراييل در مساله فلسطين ندارد و بيشتر توجه خود را در بحث ايران و به ويژه پيشبرد مذاكرات احياي برجام در وين قرار داده است. اسراييلي‌ها هم مخالف گفت‌وگوها هستند و عصباني‌اند و از طريق لابي‌هاي خودشان در كنگره امريكا سعي مي‌كنند جلوي توافق را بگيرند. اما به نظر مي‌رسد كه دولت بايدن بدون توجه به خواسته اسراييل كار خودش را ادامه مي‌دهد. اما در بحث فلسطين، به نظر مي‌رسد كه خود اسراييلي‌ها كنترل و فرمان را دراختيار دارند و امريكايي‌ها تا اين لحظه اقدام جدي كه به نفع فلسطيني‌ها باشد، انجام نداده‌اند. بحث انتقال سفارت و بحث شهرك‌سازي‌ها، همچنان ادامه دارد و در مورد بلندي‌هاي جولان هم هنوز يك موضع صريح و شفاف كه به معناي پس‌گرفتن موضع دولت پيشين يا قبول موضع ترامپ باشد، تاكنون نديده‌ام. به نظر مي‌رسد كه در داخل سرزمين‌هاي اشغالي كنترل دراختيار اسراييلي‌هاست و امريكايي‌ها اقدام مشخص و عملي در حمايت از فلسطيني‌ها انجام نداده‌اند، كما اينكه تشكيلات خودگردان فلسطين هم در قضاياي اخير از جمله تعرض به مسجدالاقصي بسيار معترض است و به واشنگتن هم اطلاع داده، اما امريكايي‌ها كار خاصي انجام نداده‌اند.
   ماه رمضان هم ماهي است كه به خاطر نمازهاي جماعتش، فلسطيني‌ها يكجا جمع مي‌شوند و به ويژه در مسجدالاقصي، همين تجمع‌ها به صورت بالقوه يك ظرفيت ضدصهيونيستي و مبارزه و مقاومت را در خود جاي داده است.
   اسراييلي‌ها ده‌ها قطعنامه نه فقط در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، بلكه در شوراي امنيت دريافت كرده‌اند، اما بدون توجه به اين قطعنامه‌ها كار خودشان را پيش مي‌برند، در نتيجه مشخص است كه در مقابل تعدادي محكوميت لفظي هم دست از اقدامات خود نمي‌كشند.
   يكي از نكات مهم در مورد اين عمليات‌ها اين است كه با تفنگ انجام شده‌اند، نه با چاقو يا از طريق زيرگيري با خودرو. استفاده از تفنگ در عمليات شهادت‌طلبانه فلسطينيان به اين معناست كه شهروندان فلسطيني به خصوص در مناطق تحت سلطه اسراييل بيش از گذشته مسلح شده‌اند و به سلاح گرم دسترسي دارند.
   در عمليات‌هاي شهادت‌طلبانه اخير، حداكثر خود عامل عمليات و يكي، دو نفر ديگر به شهادت رسيده‌اند و در عوض ۱۴ اسراييلي كشته ‌شده‌اند، يعني تعداد كشته‌شدگان اسراييلي اين چهار عمليات يك ماه گذشته بيشتر از كشته‌شدگان اسراييلي جنگ يازده روزه پارسال بود.
   هر چهار اقدام شهادت‌طلبانه هفته‌هاي اخير در مناطق اشغالي ۱۹۴۸ رخ داده كه به معناي نفوذ فلسطينيان به عمق استراتژيك اسراييل است.
   به نظر مي‌رسد كه در حال حاضر دولت بايدن چندان قصد رويارويي با اسراييل در مساله فلسطين ندارد و بيشتر توجه خود را در بحث ايران و به ويژه پيشبرد مذاكرات احياي برجام در وين قرار داده است.