چگونگي درك نفت

امره سيمن، مدير و موسس مركز مطالعات فرهنگي نفت در دانشگاه آلبرتا كه يكي از برگزاركنندگان اصلي كنفرانس‌هاي دوسالانه مطالعات فرهنگي نفت است، در كتاب درباره فرهنگ نفت به اين نكته اشاره مي‌كند كه مهم اين نيست كه نفت «چيست؟» بلكه مهم‌ترين سوال اين است كه نفت را «چگونه» بفهميم و با آن برخورد كنيم.(1) 
اما چگونه و در چه بستري مي‌توانيم دانش خود را در مورد اين ماده بالا ببريم؟ و دانشگاه تا چه اندازه مي‌تواند به درك بهتر ما از نفت كمك كند؟ چگونه مي‌توانيم مقالات خشك دانشگاهي را وارد زندگي روزمره كنيم بدون آنكه نسبت به آمار ترسناك مقالات محيط زيستي و نتيجه‌گيري‌هاي آخرالزماني احساس ترس كنيم؟ در دو يادداشت پيشين به اين نكته اشاره كردم كه نفت تاثيرگذار‌ترين ماده در زندگي امروز ماست. وجودش نه به اندازه آب و اكسيژن، اما براي ادامه روند زندگي امروزي حياتي است. اما چگونه مي‌توانيم درباره اين طوري توضيح دهيم كه هم لبِّ كلام را در مورد قدرت جادويي آن برساند و در عين حال كمك ما براي نحوه برخورد و تصميم‌گيري در مورد آينده استفاده از اين ماده باشد؟ آينده‌اي كه آرزو داريم راهي براي فرار از اعتياد به مصرف نفت و زندگي در زير سايه انرژي‌هاي سبز و تجديدپذير پيدا كرده باشيم. 
چگونگي توضيح دادن نفت و پس از آن دريافت تاثير آن، از دو راه امكان‌پذير است. اول اينكه درك عميقي نسبت به هستي اين ماده داشته باشيم. غير از درك فيزيك نفت به عنوان يك ماده، بايد به اين درك برسيم كه نفت قابل ارجاع به بسياري از مفاهيم انتزاعي دنياي امروز است. مفاهيمي مثل آزادي، اعتقاد، هويت، سرعت و رشد در زير سايه امكان دسترسي به اين ماده معنا پيدا كرده‌اند. براي توضيح بيشتر شايد اشاره به اين نكته جالب باشد كه تا قبل از آشنايي با مطالعات فرهنگي نفت تقريبا هيچ‌وقت، جز زماني كه به پمپ بنزين مي‌رفتيم يا زماني كه چراغ گاز آشپزخانه را روشن مي‌كرديم، با سوخت فسيلي از نوع بنزين و گاز برخورد مستقيم نداشتيم و ژ نياز به فكر كردن به مفهوم انتزاعي حضور يا عدم حضور نفت در زندگي نداشتيم و حتي در اين مواقع هم نفت آنقدر در دسترس بوده كه فقط به قبض پرداختي توجه مي‌كرديم. 
اما علوم انساني تاثير بسزايي در كمك به فهم چگونگي تاثير نفت در زندگي امروز دارد. مطالعه تاريخ از ديد مطالعات انرژي يكي از جذاب‌ترين بحث‌هاي مطالعات فرهنگي نفت است. در اين مطالعات، تاريخ از ديد تاثير انرژي بر سرنوشت ملت‌ها مورد بررسي قرار مي‌گيرد. به‌طور مثال تاريخ مي‌تواند جنگ جهاني دوم را از ديدگاه ميزان دسترسي كشورهاي در جنگ به سوخت‌هاي فسيلي مورد بررسي قرار دهد. يا بررسي تاريخ امريكا از زمان كشف نفت در پنسيلوانيا بسيار جذاب‌تر از تاريخ‌نگاري كلاسيك است. يا مطالعات خاورميانه بدون در نظر گرفتن تاثير كشف و استخراج نفت در خليج فارس بي‌معناست. سيمن حتي داستان را به امروز مي‌كشاند و دولت ترامپ را دولت «نفتي» مي‌نامد و دلايل منطقي و قانع‌كننده‌اي براي اين ادعا دارد. همچنين تاريخ انرژي هر كشوري مي‌تواند در روند حركت كشور به سمت انرژي‌هاي آينده تاثيرگذار باشد. 
چگونگي نفت را مي‌توان از ديد علوم سياسي و ژئوپليتيك هم بررسي كرد. ميزان و شكل دسترسي ملت/كشورها به سوخت‌هاي فسيلي، تحريم‌ سوخت به منزله تحريم سياسي اقتصادي، نوسان ارز و نوسانات قدرت سياسي در جهان اگر از ديد مطالعات انرژي بررسي شوند بعد جديدي از مطالعات سياسي را به ما نشان مي‌دهند. دسترسي به انرژي ارزان‌تر و قابل دسترس‌تر مرزبندي جديدي در مفاهيم ژئوپليتيك به وجود آورده و نشان مي‌دهد كه اين مفاهيم با نوسان اين دسترسي دايما در حال تغيير هستند: درك مفهوم نفت وابسته به درك رابطه اين ماده با مفاهيمي چون جهاني‌سازي است. در واقع علوم سياسي كشورها را به دو گروه دروني و بيروني از لحاظ دسترسي ارزان و آسان به سوخت‌هاي فسيلي تقسيم مي‌كند. همه نقاط كره زمين دسترسي يكساني به سوخت ندارند و اين مساله تاثير بسيار زيادي بر چهره بين‌المللي و قدرت سياسي و اقتصادي آنها دارد. به عنوان مثال كشف نفت در امريكا سرنوشت اين كشور را به كلي تغيير داد و امريكا را نه تنها تبديل به پرنفوذترين قدرت در در جهان كرد. با وجود وعده‌هاي دولت بايدن مبني بر كاهش سوخت‌هاي فسيلي، اخيرا خبر رسيده كه قصد سرمايه‌گذاري براي راه‌اندازي چاه‌هاي نفت جديد دارد. اين به آن معناست كه دولت‌هاي امريكا هنوز به رسم قديمي وابستگي به سوخت‌هاي فسيلي به عنوان پشتوانه سياسي پايبندند. هر چند همگي در دوران انتخابات وعده‌هاي روشنفكرانه‌ و «سبز» مي‌دهند. علوم سياسي همچنين به بررسي آيند‌ه كشورهاي نفتخيز و وابسته به اقتصاد نفتي مي‌پردازد. پيش‌بيني سقوط اقتصادي، سياسي و اجتماعي اين كشورها در نگاه اول در دنياي بعد از سوخت‌هاي فسيلي اجتناب‌ناپذير به نظر مي‌رسد. 


ادبيات و هنر مدرن بدون در نظر گرفتن ماده اصلي اين مدرنيته، يعني نفت كاري عبث به نظر مي‌رسد. تاثير كشف نفت روي ادبيات و سينما‌ي مدرن انكار‌ناپذير است. وقتي هنر مدرن زاييده دنياي مدرن است و دنياي مدرن زاييده نفت! پس هنر مدرن رابطه مستقيم با مدرنيته نفتي دارد. اين نكته بايد سرلوحه هر گونه نقد و بررسي فضاي ساختاري مدرنيته‌ در هر كشوري باشد. فعاليت‌هاي فرهنگي، رانت‌هاي دولتي، فاند‌ها و سرمايه‌گذاري‌هاي فرهنگي بدون در نظر گرفتن دسترسي يك كشور/ملت به سوخت‌هاي فسيلي امكان‌پذير است، اما كافي نيست. 
در حالي كه دانشمندان و محققان از رشته‌هاي مختلف علوم انساني سعي در توضيح و فهم تاثير نفت روي بشر امروز و جلوگيري از تاثيرات آخرالزماني اين ماده در آينده دارند، موانع بسياري در جهت پيشرفت علمي و كاري در اين رشته وجود دارد. امره سيمن كه كار تحقيقاتي جدي خود در اين زمينه را از نزديك به بيست دهه پيش شروع كرده، معتقد است كه هنوز به اين رشته به اندازه ضرورت آن پرداخته نمي‌شود. 
اما از انصاف نگذريم تا همين امروز هم كتاب‌ها و مقالات بسياري در زمينه مطالعات فرهنگي نفت به چاپ رسيده و در دسترس همگان است و هر روز به تعداد دانشگاهياني كه در رشته‌هاي مختلف در مسير مطالعات مختلف مربوط به سوخت فسيلي قرار مي‌گيرند، افزوده‌ مي‌شود. وارد شدن جدي بحث‌هاي فرهنگي انرژي و نفت به تحقيقات دانشگاهي باعث شده است كه خيلي از نكات جا‌مانده در مورد نفت و انرژي مورد بحث دانشگاهي قرار بگيرد. اما با توجه به سرعت نفوذ و تاثير اين ماده اين حد از مطالعات اصلا كافي نيست. سيمن همچنين به اين نكته اشاره مي‌كند كه يكي از اساسي‌ترين چال‌شها در زمينه مطالعات فرهنگي نفت و انرژي اين است كه دانشمندان و محققان خيلي كندتر از آنچه لازم است به حياتي بودن بررسي تاثير فرهنگي نفت در زندگي امروز مي‌پردازند و روند وارد شدن بحث مطالعات فرهنگي و موشكافي فضاهاي تاريخي، سياسي و فرهنگي نفت بسيار آهسته ‌است. يكي از دلايل اين تاخير مي‌تواند محدوديت سرمايه‌گذاري‌هاي تحصيلي و كمك هزينه‌هاي تحقيقي در اين رشته باشد. نكته ديگر مي‌تواند همان ماهيت دوگانه‌ و متضاد نفت باشد. نقد نفت در حالي كه صد درصد از حضور آن سود مي‌بريم بسيار سخت است، اما غيرممكن نيست. 
Imre Szeman in On Petrocultures: Globalization, Culture and Energy