این آینه را نشکنید!

«رسانه ها  رکن چهارم دموکراسی  و گوش و زبان مردمند!»  تا حالا کسی با دریل در گوش تان مته چرخانده است؟ قطعا پاسخ شما منفی است، ولی برای ما خبرنگارها شنیدن این جمله کلیشه‌ای از زبان مسئولان در سخنرانی‌های مختلف دقیقا به‌اندازه فرو کردن یک مته در گوش آزار دهنده است! بله آزار دهنده است وقتی که مسئولان در مقام سخن ما را رکن چهارم دموکراسی  و گوش و زبان مردم می‌دانند اما در مقام پاسخ گویی که قرار می‌گیرند، صرفا انتظار دارند رسانه مانند یک بولتن درون سازمانی رفتار کند و آن چیزی را  بنویسد و منتشر کند که آقایان  می‌پسندند. این چیزی که شما از رسانه در ذهن تان ساخته اید،  غلط است، آقایان! وقت آن رسیده است که یک بار برای همیشه نگاه تان را به رسانه، وظایف و کارکردهایش تغییر دهید. رهبر انقلاب روز گذشته در دیدار با دانشجویان، مطالبه کار جدی از مسئولان را از وظایف مسئولان برشمردند. مطالبه‌ای که البته محصور در طیف دانشجو نمی‌ماند و قطعا رسانه‌ها به عنوان گوش و زبان مردم نقش مهمی در تحقق آن دارند  اما مردم، شاید باورش برای شما سخت باشد، هنوز هستند مسئولانی که خیال می‌کنند با نگفتن ها، با سکوت کردن ها، با پاسکاری خبرنگار، با شکایت و تهدید و بگیر و ببند او، می‌توانند از نشر خبر جلوگیری کنند، می‌توانند سرپوشی بگذارند بر تاریک خانه‌هایی که بیم آن را دارند رسانه همچون نورافکنی، زوایای تاریک آن را روشن سازد. غافل از این که خبر همچون امواج خروشان یک رودخانه مسیل خودش را می‌یابد یا همچون اکسیژن در هوا پخش می‌شود. در این میان، آنانی که‌اندک بهره‌ای از سواد رسانه برده‌اند، رسانه را به چشم یک ظرفیت می‌بینند به خوبی به جایگاه مفهوم  «روایت اول» و اهمیت آن در مقابله با جریان سازی‌های علیه کشور واقفند و به جای آن که سد شوند در برابر جریان خبری و رسانه ای، کمک می‌کنند برای یافتن مسیر درست، مسیری که اتفاقا آنان را در مدیریت و آگاه سازی افکار عمومی یاری می‌رساند. مردم، تلخ است که بدانید هنوز که هنوز است  خبرنگار، آن هم خبرنگار رسانه با سابقه شهر، هر روز پشت تلفن این مسئول و آن مسئول فقط صدای بوق انتظار می‌شنود برای پاسخ دهی. مردم، درد است که بدانید هنوز که هنوز است،  خبرنگار پشت در اتاق یک مسئول می‌ماند برای پیگیری یک مطالبه شما. مردم، تلخ است که بدانید هنوز که هنوز است،  خبرنگار برخی اوقات اجازه ورود به یک مکان یا مراسم عمومی را هم ندارد و فاجعه است اگر بدانید هنوز که هنوز است، خبرنگاری که کاور مشخص بر تن دارد و در معابر عمومی در حال گفت‌وگو با مردم است، توسط ماموران شهرداری که اتفاقا بیشترین ارتباط را با مردم دارد و شعارش «در خدمت مردم» بودن است، گرفتار می‌شود و کارش به پاسگاه و کلانتری می‌افتد! در حالی که رسانه به مثابه یکی از نهاد‌های اجتماعی در کنار سایر سازمان‌ها و نهادها  نقش سازنده خود را برای پیشبرد  روند توسعه جامعه ایفا می‌کند و نکته آن که این نقش قطعا در عین استقلال  و همکاری با دیگر نهادها به هم افزایی و رشد جامعه منجر خواهد شد نه در نقش بله قربان گو و روابط عمومی.  واقعا درد آور است که هنوز جایگاه رسانه به درستی درک نشده است، ما باید این چیزها را سال‌ها پیش تمام می‌کردیم، باید سال‌ها پیش یاد می‌گرفتیم که با بگیر و ببند خبرنگاری که برای انعکاس مطالبات مردم آمده، مشکلات حل نمی‌شود، بله شاید موقتا سرپوشی بر کارهای نکرده شما گذاشته شود اما از جای دیگری درز می‌کند، از جایی که قطعا خوشایند شما نیست، از جایی که قابل کنترل و نظارت هم نیست. از ابتدای سال شهر مشهد  به عنوان دومین کلان شهر کشور درگیر مشکلات مختلفی بوده است، از چالش میزبانی از زائران نوروزی بگیرید تا حادثه تلخ و بهت آور در حرم مطهر رضوی، حواشی بازی ایران و لبنان در ورزشگاه امام رضا (ع) و. ..  آسیب شناسی تک تک این حوادث و رویدادها فارغ از مباحث و نکات اجرایی و فنی نشان می‌دهد چقدر ما در رسانه ضعیف عمل کردیم، چقدر ما نتوانستیم افکار عمومی را به درستی اقناع کنیم.  واقعیت این است که پیش از هر چیزی مسئولان ما باید به این باور برسند که رسانه دوشادوش آنان حرکت می‌کند نه در مقابل‌شان، حتی اگر نقدی هم مطرح می‌کند، اگر پذیرفته باشیم که رسانه همچون آینه‌ای برای نشان دادن نقاط ضعف ماست، قطعا خود می‌شکنیم که آینه شکستن خطاست.