فراموشي وقايع هويت ‌ساز تاريخي چرا و چگونه؟

 براي انجام فيزيوتراپي در جمع بيش از 12 نفر با ميانگين سنّي 50 سال نشسته بودم. دو نفر روبه‌روي هم با سن حدود 70 سال، با صداي بلند از خاطرات عمليات فتح‌المبين در فروردين سال 1361، سخن گفته و از شهداي برجسته جنگ ياد مي‌كردند. باوجود اهميت عمليات فتح‌المبين در آزاد كردن بخش وسيعي از مناطق اشغالي ايران و آغاز هزيمت در نيروهاي دشمن، جمع حاضر هيچ‌گونه علاقه‌اي براي توجه به بحث يا مشاركت در آن از خود نشان نمي‌دادند. شايد به دليل موقعيت افراد در نوبت درمان، چنين وضعيتي تا اندازه‌اي طبيعي فرض شود، اما در عين حال بيانگر محدود شدن توجه به عمليات و شهداي آن، به نسل دهه انقلاب و جنگ است كه به دليل ساختن تاريخ جنگ و تعريف نسبت هويتي با آن، همچنان خاطرات تلخ و شيرين آن روزها را به بهانه‌هاي مختلف و در مناسبت‌هاي گوناگون مرور مي‌كنند. اين موضوع را مي‌توان در بازتاب رسانه‌اي رخدادهاي مهم تاريخ جنگ و انقلاب، در مناسبت‌هاي تاريخي كه پيش از اين به آن توجه مي‌شد، ولي اكنون فراموش شده است، مشاهده كرد.  قرار گرفتن در برابر اين وضعيت، موجب بازبيني پرسشي شد كه پيش از اين در ذهن داشتم و براي آن يادداشتي را در وبلاگم نوشتم. به اين معنا كه؛ چرا و چگونه وقايع تاريخي فراموش مي‌شود؟ بر اين باور هستم كه فراموشي رخدادهاي تاريخي با جابه‌جايي در وقايع صورت مي‌گيرد، به اين معنا كه وقايع جديد به تدريج جايگزين وقايع و مناسبت‌هاي پيشين مي‌شود. با اين پاسخ اجمالي هر چند مساله به صورت كامل روشن نمي‌شود، ولي زمينه براي طرح پرسش ديگري فراهم مي‌شود، مبني بر اينكه: جابه‌جايي وقايع تاريخي چه معنا و نتيجه‌اي دارد؟ تحولات تاريخي و جابه‌جايي در موضوع و مفاهيم تاريخي، بيانگر تفاوت در تجربه زيسته افراد و جامعه در دوره‌هاي مختلف و هويت برآمده از آن مي‌باشد كه با تغيير نسل و گفتمان غالب، دستخوش تغيير مي‌شود، زيرا هر نسلي تاريخ خود را تجربه كرده و از نو مي‌سازد.  
بنابراين حتي اگر بپذيريم جابه‌جايي در رخدادهاي تاريخي و فراموشي آن، بخشي از تاريخ است كه هست، اما اين موضوع را نمي‌توان ناديده گرفت كه رويكرد و روش‌ها در تداوم و تغيير هويت‌هاي برآمده از تاريخ‌سازي در دوره‌هاي مختلف، نقش اساسي دارد. به اين معنا كه حتي اگر رخدادهاي جديد جاي وقايع پيشين را بگيرد، اگر وقايع جديد در نسبت با گذشته تعريف شود، مي‌تواند موجب امتداد تاريخي شود. در غير اين صورت اگر فراموشي تاريخي با اهتمام به تغييرات تاريخي و به معناي تغيير در هويت‌هاي برآمده از رخدادهاي تاريخ‌ساز انقلاب و جنگ باشد كه به گفته رهبر معظم انقلاب، به جامعه ايران «هويت، آرمان، شخصيت، استقلال و افق ديد» داده است، اين تحوّل بايد به معناي گسست هويتي- تاريخي محاسبه شود، زيرا نشانگر تغييرات بزرگ در آينده است و به همين دليل موجب نگراني است.