اعتراضات زمينه‌ها و تهديدها

به موازات افزايش فشارهاي اقتصادي و بيم تصاعد آنها طبيعي است كه اعتراضات صنفي شكل بگيرند و در ابعاد مختلف خود را نشان دهند. به دلايل متعدد هيچگاه بستر اعتراضات تا اين اندازه مهيا نبوده و استقبال و تحريك و تشويق بيگانگان و براندازان هم تا اين حد ظهور نداشته است. به نتيجه نرسيدن مذاكرات هسته‌اي و امتداد تحريم‌ها و جراحي اقتصادي كه دولت خود را ناچار به آن مي‌بيند احتمال وقوع و گسترش ناآرامي‌ها را به وجود مي‌آورد و  واجهه حاكميت را مهم و سرنوشت‌ساز خواهد كرد. هرچند حق انتقاد و اعتراض توسط شهروندان در قانون اساسي به رسميت شناخته شده است ولي بهترين حالت آن است كه از طريق به نتيجه رسيدن برجام و افزايش كارآمدي دستگاه‌ها و شنيدن صداي مردم به وسيله مطبوعات و رسانه‌ها و ترتيب اثر جدي و صادقانه به آنها اعتراضات صورت عملي به خود نگيرند و نمود خياباني پيدا نكنند. دراين صورت كشور روي ريل آرامش و پيشرفت و توسعه قرار خواهد گرفت و بازار تشنج‌خواهان و فرصت‌طلبان و تجزيه‌طلبان كساد و مقرري آنها از سوي بيگانگان قطع خواهد شد. اما ظاهرا ما همه‌چيز را باهم مي‌خواهيم و آمادگي لازم براي پرداخت هزينه چنين گشايش عظيمي را نداريم! آرامش هم مثل همه متاع‌هاي دنيا هزينه دارد و اتفاقا شجاعتي سخت‌تر و فداكارانه‌تر طلب مي‌كند. در چالش‌هايي كه در روابط خارجي داريم يا براي خود ايجاد مي‌كنيم و ايجاد مي‌كنند با صبر و حوصله و كياست مي‌شود تيغ تيز هجمه‌ها را كند كرد و از اجماع دوباره عليه كشور به‌شدت جلوگيري به عمل آورد. زماني كه رييس دولت‌هاي نهم و دهم هر دم ماجرايي براي كشور ايجاد و بهانه‌هاي ملس تقديم بيگانگان مي‌كرد صندوق ذخيره ارزي پروپيماني از دولت پيشين تحويل گرفته بود و هنوز تحريم‌ها خصوصا تحريم‌هاي نفتي عملي نشده بودند و قيمت نفت هم به اوج خود رسيده بود. اكنون هيچ‌يك از شرايط فوق وجود ندارد و اصلا امكاني براي مانورهاي آنچناني وجود ندارد كه كسي بخواهد محض جلب‌توجه آنها را خرج كند. انعطاف در روابط خارجي شايد در ظاهر و ابتدا نوعي عقب‌نشيني تلقي شود و براي بعضي‌ها افت داشته باشد ولي سودش آرامش و اطميناني است كه مردم از هر زمان ديگر بيشتر به آن نياز دارند. چرا بايد مجموعه شرايط به گونه‌اي باشد كه بسياري از افراد جامعه در نوعي از اضطراب به سر ببرند و همه از هم بپرسند كه: چه خواهد شد؟ همين ذهنيت و شيوع همين سوال التهاب‌آفرين است و زمينه را براي القائات و انواع فرصت‌طلبي‌هاي سياسي و جناحي و حتي شخصي فراهم مي‌كند. ما مي‌توانيم كشوري كاملا باثبات و بدون زمينه‌هاي فزاينده چالش‌آفرين باشيم و در عين حال آرمان‌هاي‌مان را پيگيري كنيم. دنيا پر از مناسبات ظالمانه است كه هيچ كشوري با هر ميزان از قدرت نمي‌تواند خود را درگير آنها كند. در بهترين شرايط و باحسن ظن، وسع كشور ما براي دفاع از مظلومان حدمعيني دارد و حدش را تحمل و تمايل و اراده مردم مشخص مي‌كند، مردمي كه اصلي‌ترين هزينه‌پرداز هر چالش كوچك يا بزرگ در روابط خارجي هستند. اما اگر به هر دليل تصميم‌گيران كشور برطرف ساختن زمينه‌هاي اعتراضات را در اولويت اول قرار نداده‌اند اصول سياست اقتضا مي‌كند كه حد يقفي براي آن تعيين كنند و همه تلاش خود را معطوف به جلب رضايت نسبي مردم قرار دهند. آيا ادامه روند افزايشي تورم نبايد داراي سقف مشخصي باشد؟ آيا با هر ميران از تورم امكان ادامه زندگي‌هاي پرمشقت كنوني وجود دارد؟ آيا دلار بالاي 30 هزارتومان به زنجيره سرمايه‌گذاري و توليد در كشور آسيب اساسي نمي‌زند؟ آيا انبوه كارشناسان دستگاه‌هاي متعدد دولتي نمي‌توانند به مقامات عالي عدد و رقم بدهندو مستندا اعلام كنند كه در چه نقطه‌اي ديگر امكان ادامه وضع موجود وجود ندارد؟ يك‌بار در زمان جنگ اين اتفاق افتاد و مجموعه كارشناسان نظامي و اقتصادي گزارش دقيقي از نواقص و انواع نيازهاي نظامي و اقتصادي تقديم رهبرفقيد انقلاب كردند و بر همين اساس‌ ايشان تصميم تاريخي خود براي توقف جنگ را گرفت. به نظر مي‌رسد نبايد بار ديگر به چنين نقطه‌اي برسيم و اضطرارا به يك تصميم جديد تن بدهيم.  اگر اعتراضات وجود دارد به اين دليل است كه مردم نسبت به تناسب امكانات و تصميم‌ها و كارآمدي‌ها قانع نيستند. مردم كوچه و بازار هرگز تمايلي به شكستن يك شيشه بانك هم ندارند و عواقب تشنج در كشور را كاملا درك مي‌كنند ولي انتظار بسياري از افراد اين است كه مسوولان هم دقيقا همين احساس مسووليت را بكنند تا نياز نباشد كه يك خواسته معقول ومنطقي از طريق فرياد به گوش تصميم‌گيران برسد. با صداقت، شجاعت، تواضع و تمكين در مقابل اراده قاطبه مردم، تخصيص مسوولانه بودجه‌ها و جلوگيري از رانت‌خواري‌ها و زندگي‌هاي اشرافي برخي از مسوولان قطعا نتايج آن را در بطن جامعه خواهيم ديد كما اينكه از طريق بي‌اعتنايي به خواسته‌ها و انتظارات بحق مردم شور و شعف وصف‌ناشدني در بيگانگان و فرصت‌طلبان ايجاد خواهد شد. آنان چنان از اشتباهات مسوولان ايراني مشعوفند و آرزوهاي خود را در دسترس مي‌بينند كه از هم كنون براي لحظه، لحظه حضور و سروري خود برنامه چيده وآماده‌اند. اگرچه آگاهي مردم اين آرزوها را بر باد خواهد داد ولي از روزي بترسيم كه مردم هيجانات تحميلي را بر احساس مسووليت خود ترجيح دهند.