من و دانشگاه آزاد

دوست و همكار حالا ديگر بايد گفت - سابقم- آقاي دكتر فياض زاهد كه خود مظهر دانش و در زمانه عسرت و تنگي رفاقت نماد بي‌بديلي است از دوستي، خطر كرد و در نوشته‌اي كه بايد جزو اخوانياتش خواند از بازنشستگي اجباري اينجانب در گروه تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه آزاد اسلامي واحد مركز ياد كرده است. ابتدا بايد عرض كنم، جناب دكتر زاهد، بازنشستگي از هر نوعش ولو اجباري در كار نيست بلكه اخراج دستوري شدم. در نامه شماره 129334/130 مورخ 11/12/1400 كه به امضاي سرپرست معاونت امور آموزشي و تحصيلات تكميلي دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي به رياست محترم دانشكده ادبيات رسيده است. حكايت چيز ديگري است.  با سلام، احتراماً؛ به استناد به نامه شماره 5923/9/1400 مورخ 7/12/1400 رييس دانشگاه آزاد اسلامي استان تهران و واحد مركزي درخصوص آقاي دكتر نعمت‌اله احمدي نسب عضو هيات علمي تمام وقت آن دانشكده با ادامه همكاري نامبرده از تاريخ 7/12/1400 مخالفت به عمل آمده است لذا بر همين اساس با ايشان از نيم سال دوم سال تحصيلي 1401 - 1400 قطع همكاري مي‌شود، مراتب جهت صدور و دستور مقتضي ايفاد مي‌گردد.
 ابتدا حقوقم را قطع كردند اما... بنا ندارم به مقررات و آيين‌نامه‌هاي مربوطه كه طي چند ماه در زمانه رياست آقاي دكتر ميرزاده گروهي از حقوقدانان كه نگارنده نيز جزو آنان بودم منقح و يكپارچه نموديم اشاره كنم، لزومي به بيان درستي يا نادرستي چنين دستوري نمي‌بينم كه خود گوياست در نيمه ترم دانشگاهي كه چندين جلسه بعد از عدم تشكيل كلاس‌ها به علت شرايط ويژه كرونايي، دروس عمدتا اختصاصي اينجانب، خصوصا در دوره دكتري تشكيل شده بود و دانشجويان مشغول تحقيق و تنظيم مقاله بودند بدون تعيين استاد جايگزين كه بتواند دروس ارايه شده توسط من را تدريس كند هر چند دانشگاه آزاد در قوطي خود صدها دكتر و پسا دكتري دارد كه به يك اشاره جلوي كلاس صف مي‌كشند هر چند تدريس دروس تاريخ برخلاف ديگر دروس علوم انساني كه به يك كتاب پيرامون سرفصل‌ها نياز دارند به منابع و اطلاعات بسياري نياز دارد و مدرس تاريخ بايد مسلط بر تاريخ ايران و جهان از سپيده دم تاريخ تا امروز باشد و با تحليل عالمانه خود به كلاس جاذبه‌اي ببخشد تا در زمانه مدرك‌گرايي رغبتي به آموختن هم ايجاد كند، راهكاري پيش‌پاي دانشكده و مدير گروه نگذاشتند كه با اخراج من، استاد جانشين در وسط ترم چه كسي است؟ دانشجوياني كه با من پايان‌نامه و رساله فوق ليسانس و دكتري دارند چه وضعي دارند؟ كلاس‌ها را ادامه دادم بدون اينكه ارتباط مالي من با دانشگاه روشن باشد هر چند دانشگاه آزاد مديون‌ترين نهاد و سازمان حداقل به اساتيد خود مي‌باشد. صدها رساله و پايان‌نامه را در طول سالياني كه با دانشگاه همكاري داشتم به پايان بردم با اينكه دانشگاه از دانشجويان نقدا هزينه رساله و پايان‌نامه را مي‌گيرد كدام استاد است كه با وي تصفيه حسابي در اين مورد صورت گرفته باشد؟ مسوولان دانشگاه بدانند اين حق‌الناس است كه بر گردن شماست. كساني كه امروز اداره امور دانشگاه را برعهده دارند جزو خانواده دانشگاه آزاد نيستند اگر در دانشگاه ديگري مشغول نباشند كه هستند تا ديروز از مخالفين دانشگاه آزاد بودند، خدا رحمت كند آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني را يك روز به ايشان گفتم، خداوند بركت تشكيل و گسترش دانشگاه آزاد را نصيب شما كرد از همه اقدامات اميركبير امروزه به دارالفنونش مي‌باليم از همه تاثير خواجه نظام‌الملك طوسي در دوره طولاني صدارتش در سلسله بيابانگرد سلجوقي كه مرزهايش را از حلب تا كاشغر گسترش داد از نظاميه‌اش ياد مي‌كنيم، نگذاريد دانشگاه آزاد به سرنوشت نظاميه‌ها گرفتار شود. بگذاريد در دانشگاهي كه به نام شما شناخته مي‌شود و خوشبختانه گسترش هم پيدا كرده است، علم و دانش به معناي دانشگاهي آن تدريس شود، مي‌دانيد نظاميه‌ها با آن همه عظمت و گسترش در كل بلاد اسلامي از هرات تا بغداد، از نيشابور تا بلخ، از آمل تا قاهره تنها تا سال 656 كه بغداد فتح شد پاييدند، مدارسي كه در ادامه نهضت علمي اسلامي در پي نهضت ترجمه گسترش يافتند و بزرگاني مانند شيخ شهاب سهروردي، ابن جوزي، ابواسحاق شيرازي، سعدي شيرازي و امام محمد غزالي و ده‌ها نام بزرگ ديگر جزو مدرسان و شاگردان آن بودند به علت تنگ نظري اساتيد و گردانندگان آن هر چند در آغاز باعث رونق علوم و تداوم آن شدند در ادامه موجبات افول سر‌زندگي در جامعه گرديدند و زنگ پايان عصر تمدن اسلامي را به صدا درآوردند كه با جدال بين اشاعره و معتزله زمينه انحطاط هر چه بيشتر فراهم شد با عذرخواهي از آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني خواستم كه سرنوشت دانشگاه آزاد را به علم گره بزند و لاغير و در مقابل از مدرسه الازهر ياد كردم كه در سال 361 هجري قمري، در ابتدا به عنوان مسجد و در ادامه به عنوان مدرسه تشكيل و اولين نماز جمعه در رمضان همان سال در آن برگزار شد هر چند در آغاز الازهر براي آموزش مسائل و علومي كه فرقه اسماعيليه موافق آن بود تدريس مي‌شد اما بعد از فتح مصر به وسيله صلاح‌الدين ايوبي تبديل به مدرسه‌اي شد كه درهاي آن براي تمامي طالبين علم در سراسر جهان اسلام باز شد و طلاب و مدرسان هنگام تحصيل و تدريس مسكن و ماهيانه‌اي به جهت گذران زندگي از موقوفاف مدرسه دريافت مي‌داشتند كه در بي‌نيازي به علوم مورد تدريس در مدرسه بپردازند نظاميه‌ها علي‌رغم گسترش اوليه خود دويست سالي پيش نپاييدند اما الازهر بيش از هزار سال است كه مركز تدريس و تحقيق علوم اسلامي است.  دانشگاه آزاد با تاسف از عنوان آزادي در نام خود برداشتي ديگرگون دارد، حقوق پرسنل و اساتيد اين دانشگاه يا ديگر دانشگاه‌ها فرق دارد و چيزي زير خط فقر است، حقوق اوليه اساتيد كه راهنمايي و مشاوره و داوري رساله و پايان‌نامه‌ها را برعهده دارند و از دانشجويان نقد دريافت مي‌كنند به اساتيد پرداخت نمي‌شود. همين يك فقره برخورد با من، از سال‌هاي آغازين دانشگاه آزاد با آن همكاري دارم سال‌ها به عنوان استاد مدعو و حق‌التدريسي و سپس عضو هيات علمي تمام وقت، در همه اين سال‌ها كسورات قانوني  را؟؟!!! قبل پرداخت از دستمزد و حقوقم برداشت نمودند، پولي كه حق‌الناس است و بايد پرداخت شود را نمي‌پردازند در ميان مشاغلي كه دارم، وكالت و كشاورزي به اصطلاح نون‌دوني من است و روزنامه‌نگاري و تدريس كار دل است، شهادت مي‌دهم يك جلسه بله يك جلسه؟ بدون مطالعه مطلب يا مطالب تازه سر كلاس نرفتم كتابخانه‌اي با بيش از 15 هزار جلد كتاب را وقف دانشجويان كردم با فضاي مناسب براي مطالعه، قبل از ظهور علامه گوگل و ويكي پديا، از معدود مراجع و محل مراجعه دانشجويان بود و امروزه هم هست. بيش از 30 سال در دانشگاه آزاد به گفته سعدي مراوده!! داشتم. هيچ شغلي را مانند معلمي نمي‌دانم و كافي است از دانشجويانم و كساني كه در طول اين سال‌ها فارغ‌التحصيل شدند و هم‌اكنون در مصادر مهم مشغول به كار مي‌باشند از كلاس‌داري من سوال شود، استاندارد كلاس‌هايم از سطح كلاس‌هايي كه در دانشگاه آزاد برگزار مي‌شود، بالاتر است. خواسته‌اي ندارم، سوالم اين است به چه دليل در پشت درهاي بسته در جلسه مورخه 7/12/1400 بدون اينكه استاد جانشيني معرفي كنند و مهم‌تر از آن دليلي مبني بر اخراج اعلام كنند، دستور جلسه را خطاب به رييس دانشكده اعلام داشتند - آقايان مسوولان دانشگاه آزاد، كسوراتي كه طي سال‌ها از حقوق اينجانب كسر كرديد بر ذمه شماست، حقوق اساتيد كه در تنگناي مالي آنان را مجبور به همكاري با حداقل حقوق مي‌نماييد، سنواتي كه پرداخت نمي‌كنيد، دستمزد اساتيد براي رساله و پايان‌نامه‌هايي كه از دانشجو مي‌گيريد و به استادان پرداخت نمي‌كنيد، خدايي هست، قيامتي هست، يوم‌الحسابي هست، باور دارم دانشگاه آزاد هم به دست اهلش مي‌افتد و كساني كه در كارنامه خود مخالفت و مخالف‌خواني با دانشگاه آزاد برعهده گرفته‌اند بايد پاسخگو باشند، روزي كه صاحبان اصلي دانشگاه هروله‌كنان به خانه خود بازخواهند گشت.