لرزه بر اندام صداوسيما؟

يك پزشك روي آنتن زنده تلويزيون از بيماري آرتروز زانو مي‌گويد و يكي از دلايل زياد بودن آن را در ايران «نماز خواندن» بيان مي‌كند. صداوسيما بلافاصله برنامه را تعطيل، مجري را توبيخ و از مردم عذرخواهي مي‌كند. رسانه‌ها و فضاي مجازي هم با ذوق‌زدگي خبرها را منتشر مي‌كنند. چند ساعت بعد هم همان پزشك، يك فايل ويديويي منتشر مي‌كند كه من خودم نمازخوان هستم و از حرفم بد برداشت شده و...  واقعا اين حجم از دستپاچگي و بي‌تدبيري صداوسيما را بايد به حساب چه چيزي گذاشت؟ ضعف سود رسانه‌اي؟ پايين بودن درك اجتماعي؟ نگراني از بي‌اعتبارتر شدن رسانه ملي؟ يا همه اينها؟  بر فرض كه يك پزشك نظر تخصصي‌اش را در برنامه‌اي تخصصي بيان كرده و حتي ظن بدتر اينكه عمدا و به خاطر زير سوال بردن يك واجب شرعي چنين حرفي زده است. با پخش حرف‌هاي او همه نمازخوان‌ها بي‌نماز مي‌شوند؟! آيا اين همه مردمي كه نماز به‌جاي مي‌آورند و آرتروز هم نگرفته‌اند وحشت‌زده مي‌شوند؟ با گفتن اين حرف‌ها از يك شبكه تلويزيوني، آسمان به زمين مي‌آيد؟  قطعا نه. پس چرا تلويزيون با ترس و وحشت، صورت‌مساله را پاك و برنامه خودش را تعليق مي‌كند؟ دليلش روشن است. اين رسانه مي‌خواهد خودش را شيرين كند و مثلا بگويد در برابر هر حرف مخالف شرعي مي‌ايستد.  هيچ نيازي به تعطيل كردن برنامه نبود. اين امكان براي تلويزيون وجود داشت و دارد كه متخصصان متعددي كه حرف آن پزشك را قبول ندارند دعوت كند و با دلايل علمي و بدون اينكه احساسات خرج كنند، موضوع را توضيح دهند. ضمن اينكه مي‌توانستند كارشناسان فقهي را هم به كمك بخواهند تا تبيين كنند اگر كسي آرتروز دارد يا احتمال خطر ابتلا به آن را پيش‌بيني مي‌كند، به چه روش ديگري مي‌تواند نماز خود را ادا كند. همين الان در همه مساجد براي افرادي كه مشكل جسمي دارند ميز و صندلي‌هايي تعبيه شده كه مومنين از آنها استفاده مي‌كنند.  در همين صداوسيما برنامه‌هايي پخش شده كه حاوي دروغ و تهمت و افترا به افراد مختلف بوده است؛ برنامه‌هايي پخش شده كه ديدگاه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي درباره حقوق ملت تخطئه شده؛ سريال‌هايي پخش شده كه به خدمتگزاران اين مملكت توهين شده اما كك صداوسيما نگزيده و نه‌ تنها كسي توبيخ نشده كه مدال هم داده‌اند. در همين صداوسيما افرادي حرف زده‌اند كه وهن دين كرده‌اند و حتي طبق تفسير خود از قرآن، عده‌اي را محكوم به قطع دست و پا كرده‌اند و در عين حال آب از آب تكان نخورده است.  دين و شرع ما آن‌قدر استحكام داشته و دارد كه دهريون (ماترياليست‌ها) در برابر امام صادق عليه‌السلام مي‌ايستادند و با آن حضرت بر سر وجود خدا مباحثه مي‌كردند و پاسخ مي‌شنيدند. اگر اسلام مستحكم مانده به خاطر استدلال‌هاي عقلي و علمي بزرگان دين بوده است، به گونه‌اي كه شهيد مطهري آن‌قدر اعتماد به نفس دارد كه حتي حضور يك استاد ماركسيست در دانشگاه براي تبيين ديدگاه‌هايش را لازم مي‌شمارد و از آن ناحيه احساس خطر نمي‌كند.  اگر امروز از حرف يك پزشك احساس خطر مي‌كنيم، دستپاچه مي‌شويم و چهارستون بدن‌مان مي‌لرزد دليلش اين است كه واقعا به دين اعتقاد نداريم؛ براي اثباتش استدلال و منطق نداريم و پاك كردن صورت‌مساله را جايگزين حل مساله كرده‌ايم.
سایر اخبار این روزنامه