احیای برجام و تناقض حل مسئله

امین جمشیدزاده - به تازگی کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی و وزیر سابق دستگاه دیپلماسی درباره برجام گفته است که این فکر در ایران در حال تقویت شدن است که ما از برجام چه چیزی به دست خواهیم آورد؟ بر فرض اگر برجام امضا شود آیا منجر به تحول بزرگی در روابط اقتصادی ایران با کشورهای غربی خواهد شد؟ به نظر نمی رسد این گونه باشد. چرا که کمپانی‌های بزرگ غربی ملاحظات دیگری با خود آمریکایی‌ها دارند و آمریکایی‌ها هم با تحریم های مختلفی که وضع کرده اند به آنها هشدار می‌دهند که اگر بخواهید به ایران نزدیک شوید روابطتان با ما به هم خواهد خورد؛ پس به نظر نمی رسد با امضای برجام تحول بزرگ اقتصادی ایجاد شود و این فکر در ایران در حال تقویت و مطرح شدن است که هر چه بود، در همین مرحله بماند چرا که موقعیت آقای بایدن در آمریکا خوب نیست و احتمالا جمهوری خواهان روی کار خواهند آمد که با حضور آنها احتمال اینکه آمریکا مجدد از برجام خارج شود وجود دارد و در واقع تضمین برجام مساله مهمی است؛ چه چیزی تضمین می کند که اگر آمریکایی ها به برجام بازگشتند و ما هم بازگشتیم این توافقات تداوم داشته باشد؛ هیچ تضمینی وجود ندارد و آمریکایی ها هم می گویند ما نمی توانیم از جانب دولت آینده آن را تضمین کنیم؛ حال این تناقض بوجود خواهد آمد که اگر در انتخابات ژانویه۲۰۲۴ایالات متحده، مجدد جو بایدن پیروز انتخابات شد چه باید گفت؟! آیا باز هم این استراتژی در مواجهه با برجام اتخاذ خواهد شد؟!
بسیاری از مردم حل مسئله (Problem solving) را عالی ترین نمونه اندیشیدن قلمداد می‌کنند.
در کار حل مسئله می‌کوشیم به هدفی برسیم ولی وسیله حاضر و آماده ای برای این کار در اختیار نداریم.باید هدف را به پاره هدفها و این پاره هدف‌ها را نیز به هدفهای جزیی تر تقسیم کنیم تا سرانجام به سطحی برسیم که ابزار دستیابی فراهم و مهیا شود.برای مثال فرض کنید مجبورید شماره رمز قفلی را کشف کنید. تنها اطلاعی که در اختیار دارید این است که شماره ی رمز عددی ۴ رقمی است و با رسیدن به هر رقم صحیح صدای تق خواهید شنید. هدف کلی،کشف شماره رمز است. بسیاری از مردم به جای آنکه سعی کنند به صورت همزمان هر ۴ رقم را با روش کورمال کشف کنند، نخست هدف کلی را به ۴ پاره هدف تقسیم می کنند که هر یک مربوط به یکی از ارقام شماره ی رمز است. نخستین پاره هدف، پیدا کردن رقم اول است.برای این کار،روش خاصی در پیش می گیرید ؛قفل گردان را به آرامی می چرخانید در حالی که منتظر شنیدن صدای تق هستید. پاره هدف دوم، پیدا کردن رقم دوم است‌ و برای این کار همان شیوه ی قبلی را به کار می‌گیرید.
درمورد سایر پاره هدف‌ها نیز به همین شیوه عمل می‌کنید. راهبردهایی که مردم برای تجزیه و آنالیز هدف‌ها به پاره هدف‌ها برمی گزینند از موضوعات اساسی در حل مسئله است. نکته مهم دیگر نحوه ی بازنمایی مسئله است چون این نیز عامل موثری در حل مساله محسوب می‌شود. موفقیت در حل مسئله نه تنها تابع راهبرد تجزیه مساله به عناصر آن است بلکه به نحوه ی بازنمایی مسئله (Representation) نیز بستگی دارد. گاه بازنمایی گزاره ای سودمند است و بعضی وقت ها نیز بازنمایی دیداری یا تجسمی کارآمدتر است. بسیاری از مردم برای حل این مساله،راه بازنمایی گزاره ای را در پیش می گیرند و حتی سلسله معادله‌هایی را روی کاغذ می آورند، اما در اندک زمانی سردرگم می شوند. حل این مسئله از راه بازنمایی دیداری به مراتب آسانتر است. کافی است در ذهن خود تصویری از بالارفتن کوهنوردی را با تصویری از او در حال پایین آمدن از کوه، بر روی هم قرار دهید. در ذهن خود کوهنوردی را در پای کوه و کوهنورد دیگری را در قله کوه در نظر آورید.این دو کوهنورد صرف نظر از اینکه با چه سرعتی حرکت کنند،در لحظه معینی از روز «مسلما وقت معینی از روز - سر ساعت واحد - نخواهد بود. به خاطر یکنواخت نبودن سرعت حرکت در هیچ شرایطی در واقع هیچ زمان و مکان معینی مطرح نیست.فقط کوهنورد دو بار از نقطه ای می گذرد؛ و این نقطه نیز مسلما ثابت نتواند بود.»در نقطه ای از کوره راه به هم خواهند رسید.بنابراین،در طول کوره راه حتما نقطه ای وجود دارد که کوهنورد در رفت و برگشت خود دقیقا در وقت معینی از روز از آن رد شده است. بعضی از مسئله‌ها نیز هم با دستکاری گزاره ها و هم با دستکاری صورتهای ذهنی قابل حل هستند؛مثال ساده زیر این نکته را روشن می کند.علی سریعتر از بهرام ولی کندتر از هوشنگ می دود.از میان این سه نفر کندترین آنها کدام است؟!وقتی این مساله را در چارچوب گزاره‌ها حل کنیم، متوجه می شویم که بخش اول آن را می توان به صورت گزاره‌ای نوشت که موضوع اصلی آن«علی» و محمول آن«سریعتر از بهرام می‌دود» است. بخش دوم آن را نیز می توان به صورت گزاره ی دیگری نوشت که موضوع آن«علی»و محمول آن«کندتر از هوشنگ»است و نتیجه می‌گیریم که بهرام کندترین آنهاست.برای حل این مسئله از راه تصویر سازی ذهنی مثلا می توانیم سرعت دویدن این سه نفر را در طول یک خط-در نظر خود مجسم کنیم.وقتی چنین کنیم فورا پاسخ مسئله (بهرام کندترین آنهاست) را مستقیما از روی صورت ذهنی می خوانیم.ظاهرا برخی از مردم چنین مسئله‌هایی را به صورت گزاره‌ها و برخی دیگر در قالب صورتهای ذهنی بازنمایی می کنند؛ در خصوص احیای برجام که پس از چند دور گفت و گوهای دو جانبه و چند جانبه با۱+۴ و غیر مستقیم با رابرت مالی نماینده ویژه ایالات متحده حالا یکی دو ماهی است این قضیه راکد شده و به قول صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران در انتهای تونل فعلا نوری دیده نمی شود و این مساله با سیاست متوازن و گفتار درمانی دستگاه دیپلماسی به محاق رفته است در واقع حل مسئله غامض این مسئله راهبردی و کلیدی که شبیه قضیه کیلی در ریاضی لم دار شده است مستلزم تجزیه هدف به پاره هدف هایی است که وصول به آنها بازگشت آمریکا به برجام که یکجانبه در دولت قبل در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷هجری شمسی از این معاهده خارج شده است و لغو کامل تحریم ها که اکنون توپ در زمین آنها است سهل تر است و هرچه این پروسه بطئی و زمان دار شود حصول به یک توافق مطمئن و موفق با نزدیک شدن به انتخابات کنگره در ایالات متحده و انتخابات مجلس دوازدهم در۱۴۰۲ در ایران با مشکل مواجه می شود.راهبردهای معمول در این تجزیه و آنالیز شامل کاهش تفاوت بین وضعیت موجود و وضعیت هدف، تحلیل وسیله-هدف (از میان برداشتن تفاوت های عمده بین وضعیت موجود و وضعیت هدف) و روش رو به عقب.حل برخی مسائل با بازنمایی گزاره ای سهل تر است و در برخی مسائل نیز بازنمایی دیداری کارآمدی،بیشتری دارد و در این راستا و در زمینه حل چنین مسائلی خبرگان دستگاه دیپلماسی و به ویژه نخبگان سپهر سیاست تفاوت‌های بنیادی و عمده با تازه کاران دارند: ۱- آنها بازنمایی های بیشتری در اختیار دارند که در حل مساله به کار گیرند. ۲- در حل مساله تازه به اصول توجه دارند نه به ویژگی های سطحی.۳ - قبل از اقدام به عمل، برنامه ریزی می کنند ۴- راه حل های رو به جلو را به راه حل‌های رو به عقب ترجیح می‌دهند.