شاه مظفر، از سرقت در آشفتگی تا شفافیت در کریستیز

تابلو مظفرالدین شاه اثر هنرمند شهیر ایران، کمال‌الملک، طی هفته گذشته تمامی خبرهای حوزه فرهنگ و هنر را به خود اختصاص داد و از بازار شایعه‌سازی تا رسیدگی به دفاتر اموال کاخ گلستان پیش رفت تا حقیقی آشکار شود، که بیش از ۴ دهه، سر به مهر بود.
به گزارش خبرآنلاین اینکه چنین شفافیتی‌ در عرصه هنر به خواست عمومی تبدیل شود و جامعه مدیران فرهنگی را بر آن داشت تا در مقام پاسخگویی برآیند، از نکات مثبتی بود که سال‌هاست مفقوده‌ای‌ست در عرصه فرهنگ و هنر. اما این نوع از شفاف‌سازی نباید بدون تجزیه و تحلیل بماند، اگر امروز شهروند خبرنگاران در فضای مجازی می‌توانند موضوعی ملی را به مطالبه عمومی بدل کنند، این وظیفه رسانه‌های رسمی است که با تحلیل اینگونه اخبار، روشنگری برای آگاه‌سازی عموم مردم، داشته باشند. بر همین اساس نگاهی به سرنوشت یک تابلو و بسیاری از حواشی، که اگرچه مهم هستند اما کمتر مورد توجه قرار گرفتند، می‌کنیم.
بر شفافیت سایه نیندازیم
تابلو پرتره‌ای از مظفرالدین شاه اثر کمال الملک در سال ۲۰۰۰ در حراج کریستیز لندن به فروش رسید که پس از ۲۲ سال، دو کارمند سابق این مجموعه اذعان داشته‌اند که این اثر متعلق به مجموعه کاخ گلستان بوده و پس از سرقت به خارج از کشور و پس از آن در مزایده حراج کریستیز به فروش رسیده است. ادعای مطرح شده حاوی عکسی است که سال دقیق ثبت آن نامعلوم است و حتی این عکس تفاوت‌های ظاهری با اثر فروش رفته در حراج کریستیز دارد. اما طرح چنین ادعایی مدیران میراث فرهنگی و مجموعه کاخ گلستان را بر آن داشت تا با مراجعه به اسناد، در پی گم شدن این تابلو ارزشمند برآیند. پس از گمانه‌زنی‌های مختلف آن چه که به صورت رسمی اعلام شد، این نکته بود که این اثر در سال ۱۳۱۲ از تالار برلیان کاخ گلستان خارج و به بنای خوابگاه کاخ منتقل شده و دوباره در سال ۱۳۱۷ به کاخ گلستان بازگشته و در دفاتر ثبت شده، اما در سال ۱۳۶۱ که دفاتر اموال مجموعه دوباره رسیدگی و ثبت شده، نشانی از این تابلو وجود نداشته است. این بررسی نشان می‌دهد که این پرتره ارزشمند ۴۴ سال سرنوشت نامعلومی را طی کرده است. اگر به روند تاریخ سیاسی ایران طی این سال‌ها نگاهی بیندازیم، در خواهیم یافت طی این زمان، ایران تجربیات و هرج و مرج‌های بسیاری از جمله اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰، کودتای ۱۳۳۲، انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی را پشت سرگذاشته که هر کدام از این وقایع و آشوب‌های داخلی، به ویژه در تهران، بستر برای هر اتفاقی را مهیا کرده است.


حال می‌توان دو فرضیه برای سرنوشت این اثر طی ۴۴ سال تصور کرد، یک: اینکه این اثر به شیوه قانونی در زمان پهلوی دوم از کاخ گلستان خارج شده، که با توجه به بذل و بخشش‌های میراث ایران به ویژه میراث دوران قاجار در زمان پهلوی، بعید به نظر نمی‌رسد. یا اینکه این اثر طی این چهار دهه به سرقت رفته و پس از کم شدن توجهات، در یک حراج به مزایده گذاشته شده باشد.
اما نکته مثبت این ماجرا در جایی قرار دارد که کمتر به آن توجه شده است. اساساً یکی از کارکردهای حراجی‌های هنری، ایجاد بازار شفاف برای معاملات هنری و سرنوشت آنهاست. یعنی یک حراجی در هر جای دنیا، زمینه خرید و فروش یک اثر را با مستنداتی فراهم می‌کند، که این مستندات، سرنوشت آن اثر را از گذشته تا حال و از حال تا آینده را در برمی‌گیرد. ارائه این اثر در حراج کریستیز لندن، در حقیقت روشن‌کننده وضعیت و سرگذشت این تابلو کمال الملک است. یعنی امروزه در اسناد این حراجی فرد فروشنده این تابلو و همچنین فرد خریدار آن مشخص هستند و این حراج می‌تواند روشن‌کننده وضعیت ماجرای این اثر باشد. مدیران فرهنگی کشور امروز به راحتی می‌توانند با مکاتبه با این حراجی یا اینترپل، فرد یا افرادی که این اثر را به این حراج ارائه دادند شناسایی و همچنین از خریدار و محل نگهداری آن اطلاعات کسب کنند.
شفافیت در معاملات آثار هنری که حراج‌ها ایجاد می‌کنند، تاکنون توانسته زمینه شناسایی بسیاری از آثار میراث فرهنگی کشورهای مختلف و زمینه بازستانی آنها را فراهم کند؛ حتی معاملات در حراج‌ها زمینه‌های سرقت آثار هنری را نیز کاهش داده و وقتی اثری در آنها به فروش می‌رسد، سرنوشت پس از مزایده اثر نیز برای آیندگان مشخص باقی می‌ماند. اگر در نظر بگیریم که چنین زمینه‌ای فراهم نبود، همچنان معاملات زیرزمینی آثار هنری و عتیقه می‌توانست زمینه تاراج میراث کشورها را فراهم کند. از این رو باید زاویه دید بهتری به چنین بازارهای هنری داشته باشیم و اگر چنین رویدادهایی از سوی رسانه‌های داخلی به خوبی دنبال می‌شد، چه بسا بسیار زودتر می‌توانستیم در رابطه با اثر کمال الملک اقدام کنیم، نه پس از ۲۲ سال، آن هم زمانی که این موضوع به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است.
هوشیاری در برابر تاراج میراث فرهنگی
اما حالا که بازار بازپس‌گیری پرتره مظفرالدین شاه داغ است و مرتضی ادیب‌زاده سرپرست اداره کل موزه‌ها سازمان میراث فرهنگی از اقدام لازم برای بازستاندن این تابلو خبر داده، بد نیست تا به سایت حراج‌های کریستیز، ساتبیز و بونامز مراجعه کنیم و با بررسی آنها ببینیم که در سال‌های اخیر چه تعداد آثار هنری از ایران در این حراج به فروش رسیده که می‌توان در مورد آنها تحقیق و حتی زمینه کشف آنها را مهیا کرد.
در روز ۲۸ اکتبر ۲۰۲۰ مصادف با ۷ آبان ۱۳۹۹ حراج “هنرهای جهان اسلام و هند” کریستیز در لندن برگزار شده است. در این حراج ۲۱۶ اثر از کشورهای ایران، هند، ترکیه، سوریه، اسپانیا، مصر، مراکش، قزاقزستان، آذربایجان و... و. ارائه شده‌اند که ایران با داشتن ۸۹ اثر شامل، نقاشی، خط، کتاب، فرش و... بیشترین تعداد اثر را در این حراج داشته است. این حراج با فروش کل ۸.۲۸۲.۰۰۰ پوند به کار خود پایان داد و نزدیک به یک سوم کل فروش این حراج به مبلغ ۲.۶۰۷.۸۷۵ پوند به آثار هنر اسلامی ایران اختصاص یافت. اگرچه تمامی آثار ایرانی این حراج میراثی بودند، اما یک تابلو نقاشی با عنوان «ضیافت ناصرالدین شاه در کاخ گلستان» اثر یحیی غفاری در این حراج با قیمت پایه ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار پوند عرضه شد که به قیمت ۵۲۵ هزار پوند چکش خورد تا این تابلو در جایگاه چهارمین اثر ذی‌قیمت حراج “هنر جهان اسلام و هند” کریستیز قرار بگیرد.
حال یکی از این دست آثار که نمایانگر ضیافت‌های ناصری است و کمتر امکان دارد که برای غیر از شخص شاه ترسیم شده باشد و باید در کاخ نگهداری می‌شده نیز در حراج کریستیز به فروش رسیده که اگر پیگیری اسنادی صورت بگیرید، شاید سرگذشت این تابلو نیز روشن شود.