سرقت مسلحانه پس از فرار از دست پلیس!

به گزارش جوان، سردار رحیمی، فرمانده انتظامی در حاشیه اجرای طرح کاشف در پلیس آگاهی تهران به خبرنگاران گفت: «۳۵۲ نفر از مجرمان حرفه‌ای شامل سارقان، جاعلان، کلاهبرداران، سارقان خودرو، زورگیران، گوشی‌قاپان و قاتلان دستگیر شدند که از این تعداد ۲۳۵ نفر سابقه‌دار هستند. همچنین در اجرای این طرح، ۷۶ باند سارق منزل، کیف‌قاپ و موبایل قاپ نیز منهدم شد. هزار و ۷۰۰ فقره سرقت مختلف نیز کشف و مقادیری از اقلام مسروقه نیز از سارقان کشف و ضبط شده که به مالباختگان تحویل داده می‌شود. وی همچنین به دستگیری ۳۷ نفر به دلیل فرار مالیاتی به ارزش ۹۰۰ میلیارد تومان اشاره کرد و گفت: «بازداشت ۱۱ دلال ارزی همراه با یک میلیارد تومان ارز، بازداشت هفت نفر از سوءاستفاده‌کنندگان از ارز‌های مسافرتی و دستگیری ۱۴ نفر از بدهکاران بانکی از دستاورد‌های این طرح است.» خوشگذرانی با لندکروز‌های سرقتی! در این طرح، دو نفر از اعضای یک باند سرقت دستگیر شده بودند. آن‌ها شش سال قبل نقشه سرقت خودرو‌های لندکروز و مدل بالا را شروع کرده بودند. خودرو‌ها در مرز‌های غربی با مبالغ پایین به فروش می‌رفت تا بعد از سند خوردن در کشور‌های همسایه با هویتی جدید دوباره وارد کشور شود و این‌بار با مبالغ بالایی به فروش برسد. یکی از سارقان، مرد ۳۸‌ساله‌ای بود که می‌گفت سه سال بعد از گشت و گذار با خودروی سرقتی دستگیر شده است.
سابقه داری؟
خیر.
شغلت چه بود؟


بیکار بودم.
شیوه سرقت را از کجا یاد گرفتی؟
در فضای مجازی شیوه‌های مختلفی را دیدم، اما این شیوه را انتخاب کردم، چون درآمدش زیاد بود.
این شیوه چه بود؟
در فضای مجازی فروشنده خودرو‌های لندکروز را پیدا می‌کردیم. در محل‌های خلوت با مالکان آن قرار ملاقات می‌گذاشتیم و بعد از آن‌ها می‌خواستیم با خودرویشان دوری بزنیم تا از سالم بودن خودرو مطمئن شویم. به این بهانه خودرو را سرقت می‌کردیم.
سرقت ناموفق هم داشتید؟
بله. وقتی قرار‌ها در پارکینگ خانه‌ها بود یا مالکان خودرو اجازه نمی‌دادند سوار خودرویشان شویم.
خودرو‌های سرقتی را چطور می‌فروختید؟
آن‌ها را به مرز‌های غربی می‌بردیم و می‌فروختیم.
به چه مبلغی؟
۵۰۰ میلیون تومان.
در سرقت‌­ها مسلح بودی؟
بله، وقتی فروشنده‌ای مقاومت می‌کرد، او را تهدید می‌کردیم.
سه سال است خودرویی سرقت نکردی، چرا؟‌
می‌ترسیدم دستگیر شوم، چون وقتی تعداد سرقت زیاد می‌شد احتمال دستگیری زیاد بود.
چطور با خودروی سرقتی تا لب مرز می‌رفتی، نگران نبودی پلیس مشکوک شود؟
نه، فکر اینجا را هم کرده بودیم. خودروی سرقتی را در پارکینگ می‌گذاشتیم و بعد در خیابان‌ها می‌چرخیدیم تا یک خودروی شبیه به خودروی سرقتی پیدا کنیم. سپس شماره پلاک آن را برمی‌داشتیم و به یک پلاک‌ساز می‌دادیم. برای این کار ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان دستمزد می‌دادیم. در آخر با نصب پلاک جدید تردد می‌کردیم.
چطور بعد از سه سال دستگیر شدی؟
آخرین خودرویی را که سرقت کردیم نگه داشته بودیم. همین سرنخی شد که دستگیر شویم.
با پول‌های میلیاردی که از سرقت کاسب شدی، چه کردی؟
واقعاً پول سرقت خیر و برکت ندارد. همه این پول‌ها خرج سفر به شمال شد. سرقت بار نیسان بعد از فرار از دست پلیس
یکی از سارقان بازداشت شده، مردی به نام سعید بود که موفق شده بود به همراه سه همدستش از بازداشتگاه پلیس در شهرستان فرار کند. اعضای این باند با کمین در محل تردد نیسان‌های حامل بار، محموله را سرقت می‌کردند.
سابقه‌داری؟
بله، یک مورد بود و آن هم فرار از آگاهی.
آگاهی تهران؟
خیر، از بازداشتگاه پلیس آگاهی یکی از شهرستان‌های استان تهران.
چطور؟
حدود هشت نفر در بازداشتگاه و روی زمین نشسته بودیم. همانجا نقشه فرار کشیدیم و آن را انجام دادیم.
به چه جرمی دستگیر شده بودی که فرار کردی؟
دو نفر به دروغ گفته بودند من در سرقت و زورگیری همدستشان بودم، به همین خاطر دستگیر شدم.
اگر جرمی مرتکب نشده بودی، چرا فرار کردی؟
وقتی متوجه شدم آن‌ها می‌خواهند فرار کنند همراهشان شدم که ثابت کنم من هم می‌توانم و نمی‌خواستم مقابل آن‌ها کم بیاورم.
نقشه فرار چطور بود؟
وقتی مأموران در سلول را باز کردند تا به ما غذا بدهند به آن‌ها حمله کردیم و اسلحه‌شان را گرفتیم. خشاب آن‌ها را درآوردیم و بلافاصله فرار کردیم.
چه مدت بعد از فرار و کجا بازداشت شدید؟
هفت ماه بعد بازداشت شدم. ۱۰ ماه هم در زندان بودم که با سند آزاد شدم.
بعد از آزادی کی سرقت را شروع کردی؟
اواخر سال ۱۴۰۰ همراه سه نفر از دوستانم.
از شیوه سرقت بگو.
یک خودروی پژو ۴۰۵ را برای ساعاتی سرقت می‌کردیم، سپس با همدستانم سوار آن خودرو می‌شدیم و کنار جاده‌های خلوت توقف می‌کردیم. با دیدن نیسان‌هایی که بار داشتند، سد راهشان می‌شدیم، سپس با تهدید اسلحه، راننده نیسان را سوار خودروی خودمان می‌کردیم. بعد یکی از ما پشت فرمان نیسان می‌نشست. دو خودرو در شهر می‌چرخیدند و بعد خودروی نیسان به طرف انباری که از قبل آماده کرده بودیم، می‌رفت و بار را آنجا خالی می‌کرد. بعد از سرقت بار، خودرو و راننده را کنار بزرگراه رها می‌کردیم.
بار نیسان‌ها چه بود؟
آهن، آلومینیوم، مس و ...
سرقت مسلحانه بود؟
اسلحه داشتیم، ولی استفاده نمی‌کردیم.
دزدی به بهانه تدریس موسیقی بعد از گفتگو با متهمی که سارق لندکروز بود، متوجه شدم یکی از متهمان استاد گیتار است. تعجب کردم که چرا او نزدیکش رفتم. دیگر دوستان خبرنگار هم در حال صحبت با او بودند. ضبط گوشی را روشن کردم که در صحبت‌هایش معلوم شد انگیزه انتقام موجب شد دستانی که تار گیتار می‌زد حالا در دستبند پلیس باشد.
چند سال داری؟
۴۰ سال.
چقدر تحصیلات داری؟
لیسانس مکانیک دارم.
شغلت چه بود؟
تدریس موسیقی می‌کردم.
سابقه داری؟
خیر.
چرا سارق شدی؟
موزیسین و مدرس گیتار بودم. شاگردانم به خانه‌ام می‌آمدند تا به آن‌ها آموزش گیتار بدهم. روزی با یکی از آن‌ها در حال آموزش بودم که مرا با ترفندی بیهوش و همه اموالم را سرقت کرد. او با سرقت ۱۸۰ میلیون تومان مرا ورشکسته کرد. بعد تصمیم گرفتم از راه سرقت، مالی را که از دست داده‌ام دربیاورم.
شیوه سرقت چگونه بود؟
دو پیج اینستاگرام داشتم. یکی آموزش گیتار و دومی پیج ماساژ بود. وقتی کارآموزان و افرادی که به دنبال ماساژ بودند تماس می‌گرفتند آدرس خانه‌شان را می‌گرفتم و زمانی که وارد خانه‌شان می‌شدم در فرصتی مناسب شربتی را که برای نوشیدن می‌آوردند مسموم می‌کردم. سپس بعد از بیهوش شدن آن‌ها اموالشان را سرقت می‌کردم. گاهی پیش می‌آمد مشتری‌ها جا و مکان نداشتند. در این مواقع مدارک شناسایی می‌خریدم و خانه‌ای را یک روزه اجاره می‌کردم. بعد با مشتری قرار می‌گذاشتم و به همین شیوه اموالش را سرقت می‌کردم.
چه اموالی سرقت می‌کردی؟
اگر وسایل باارزش بود آن‌ها را سرقت می‌کردم، مثلاً در خانه‌ای ۱۴ ساعت اصل بود که آن‌ها را سرقت کردم. در مواقعی که مشتری‌ها به خانه اجاره‌ای من می‌آمدند در همان حالت بیهوشی کارت عابرشان را سرقت می‌کردم، سپس با گرفتن رمز، حسابشان را خالی می‌کردم.