فرصت امید برای دولت

به سرعت یک سال از استقرار دولت سیزدهم گذشت، دولتی که با شعار کارآمدی، تمرکز بر ظرفیت های داخلی و منطقه ای،  عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و بی عدالتی وارد عرصه شد. درباره سال نخست دولت سیزدهم مجموعه نکاتی  به نظر می رسد که توجه به آن ها می تواند در موفقیت دولت آقای رئیسی راه گشا باشد. ۱. امید یکی از مهم ترین ظرفیت های دولت  در واقع هر دولتی در بستری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل می‌گیرد و مولفه هایی را شکل می دهد. درباره دولت سیزدهم آن چه می توان گفت این است که یکی از مهم ترین مولفه هایی که در این دوره ایجاد شده، شکل گیری مولفه «امید» است. بی تردید یکی از مهم ترین ظرفیت های دولت سیزدهم را می توان همین شکل  گیری امیدواری در جامعه دانست. براساس افکارسنجی های متقن  همچون نظر سنجی مرکز افکار سنجی کیو  در آبان 1400حدود 68درصد پاسخ دهندگان به دولت اعتماد دارند و به آینده امیدوارند. تقریبا در یک سال گذشته با وجود  مشکلات متعدد، از میزان امیدواری چندان کاسته نشده است از این رو می‌توان گفت «امیدواری» همچنان یکی از مهم ترین ظرفیت های دولت سیزدهم است که دولت برای حفظ آن باید مراقبت کند. ۲. هماهنگی قوا یکی از فرصت های دولت سیزدهم می توان دوره دولت سیزدهم را از منظر هماهنگی رویکردها، یک دوره کم سابقه دانست که در آن رویکرد هر سه قوه همسو است، موضوعی که در عین آن که ظرفیتی کم نظیر را برای دولت فراهم می‌کند اما از طرف دیگر توقع مردم را برای افزایش کارآمدی و سرعت در حصول نتیجه کارها و کاهش خطا بالا می‌برد، مسئله‌ای که به نظر می رسد باید مورد توجه هر سه قوه و به خصوص قوه مجریه باشد، چرا که اگر در دولت های قبلی بهانه ناهماهنگی بین قوا برای مردم مسموع بود، در این دوره چنین نخواهد بود. ۳. بعد از «جان» نوبت «نان» است روزهای تلخ تابستان ۱۴۰۰ با روزی 500تا 700 فوتی که ناشی از ناکارآمدی وزیر بهداشت در واردات واکسن بود هنوز در ذهن ها باقی است، موضوعی که با واقع بینی وسرعت عمل دولت سیزدهم در واردات واکسن در یک بازه ۳-۴ ماهه کنترل شد یا تصمیم سخت و حیاتی دولت در حذف ارز ترجیحی 4200 که همچون بختکی بر اقتصاد کشور افتاده بود، نمونه هایی از توان دولت در برداشتن سنگ های بزرگ و مصادیقی است که نشان می دهد دولت توان جراحی اقتصادی همچون نظام بانکی و مالیاتی و نظام پرداخت حقوق ها  را دارد تا پس از کارنامه موفق در حوزه «جان» مردم برای «نان» و معیشت مردم نیز قدمی موثر و ماندگار با کنترل تورم و نقدینگی و ایجاد اشتغال پایدار بردارد. 4. برنامه ریزی برای پسا برجام آن چه از ظواهر امر برمی آید مذاکرات احیای برجام مراحل پایانی خود را می گذراند، اگرچه به طور مکرر گفته شده که یکی از دلایل شکست یا احیای برجام گره زدن اقتصاد و معیشت مردم به آن است اما از این واقعیت نباید چشم پوشید که  در صورت پایندگی غرب و آمریکا به تعهدات برجامی در عرصه بین المللی گشایش های اقتصادی برای کشور فراهم  و فرصت هایی ایجاد و از هزینه ها  کاسته خواهد شد. براین اساس به نظر می رسد دولت سیزدهم و اتاق فرماندهی اقتصادی دولت باید برای صبح روز توافق برنامه ریزی داشته باشد و برای شوک های انتظاری اولیه تا ورود ارز به اقتصاد کشور آماده باشد. اقتصادی که به دلیل تحریم ها برخی اجزایش نیاز به بازسازی، احیا و به روز رسانی دارد به خصوص این که تجربه دولت آقای احمدی نژاد در سرازیر کردن بدون برنامه درآمدهای ارزی به بازار مسکن و طرح ناپخته سلامت که تورم افسارگسیخته ای را به ارمغان آورد، در سابقه ذهنی خود دارد. از این منظر به نظر می رسد اتاق فرماندهی اقتصادی دولت سیزدهم باید خود را برای صبح پسا توافق آماده کند. 5.توجه ویژه به سفره مردم و بهبود معیشت گزافه نیست اگر بگوییم مهم ترین انتظار اکثریت مردم از آقای رئیسی و دولت ایشان بهبود وضعیت معیشت است، موضوعی که اگر در اولویت بندی های دولت گم شود نه تنها آسیب آن دامن گیر این دولت می شود بلکه به دلیل از بین رفتن امید به بهبود شرایط می تواند چالش های بزرگی همچون اتفاقات تلخ را در دولت دوازدهم آقای روحانی رقم بزند، موضوعی که از منظری دیگر بی توجهی به آن می تواند سایر دستاوردهای دولت را از دیدگاه مردم تحت شعاع قرار دهد. براین اساس مهم این است که مردم توجه دولت به حوزه معیشت شان را احساس کنند . 6. اتاق کنترل اقتصاد دولت همچنان شلوغ یکی از ابتکارات خوب دولت سیزدهم را می توان تشکیل  اتاق فرماندهی اقتصاد برای حل معضلات اقتصادی کشور دانست، موضوعی که البته از همان ابتدا با یک انتقاد همراه بود و آن این که در اتاق فرماندهی ترافیک فرمانده وجود دارد مسئله ای که اگرچه با کم رنگ شدن اثرگذاری برخی افراد همراه شد اما به نظر می رسد برای افزایش سرعت در تصمیم گیری و وحدت رویه در عین استفاده از تمامی نظرهای کارشناسی بازهم باید از ترافیک فرماندهان اتاق فرمان اقتصاد کاست. 7. ضرورت اصلاح کابینه تغییر عبدالمکی وزیر کار با تصمیم های پرهزینه اش در 9 ماهگی  تصدی وزارت از سوی رئیس جمهور نشان داد دولت ظرفیت اصلاح خود را دارد، موضوعی که  به نظر می رسد آقای رئیسی در سال دوم دولت خود باید به آن توجه بیشتری داشته باشند. بالاخره وزرا عملکرد و توان و میزان اثر گذاری  خود را نشان داده اند و عملکرد یک ساله شان نشان می دهد برای قدم های بلندی که آقای رئیسی وعده آن ها را به مردم داده، توان همراهی با دولت پرتلاش ایشان را به لحاظ نظری و توان اجرایی دارند یا نه. براین اساس اگرچه سخت است اما ظاهرا رئیس جمهور برای از دست نرفتن فرصت در عمل به وعده ها در زمان کمتر از سه سال باقی  مانده بهتر است که برای ترمیم کابینه اقدام کند. 8 . واقعی کردن برخی وعده ها یک سال قبل آقای رئیسی براساس شناختی خارج از دولت و مشورت با مجموعه  ای از وعده ها پا به عرصه انتخابات گذاشت؛ وعده هایی همچون * اینترنت رایگان برای دهک های پایین * رونق اقتصاد فضای مجازی * ایجاد ثبات در بازار * تسهیلات بانکی برای تولید مسکن و ازدواج * خشکاندن منشا ریشه های  فساد * کاهش هزینه ها با کنترل تورم، تامین مسکن و تامین نظام سلامت *  جهت دهی نقدینگی به سمت تولید و کاهش تورم * یک میلیون شغل سالانه * حل مشکل پیش پرداخت هزینه درمان با کارت سلامت و... بدیهی است اینک پس از یک سال از آن وعده ها آقای رئیسی به شناخت کاملی از ظرفیت ها، توانمندی‌ها، نقاط ضعف و قوت و واقعیت ها و اقتضائات و فرصت و تهدیدها رسیده است، شناختی که به نظر می رسد باید بستر واقع بینی برای دولت سیزدهم و اصلاح برخی وعده ها همچون 4 میلیون مسکن یا 4 میلیون شغل باشد. تغییر وعده اگرچه کار سختی است اما عمل نکردن یا عمل ناقص یا انجام وعده پرهزینه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. براین اساس به رئیس جمهور محترم پیشنهاد می شود براساس شناختی که پس از یک سال تلاش شبانه روزی داشته اند اگر لازم می بینند براساس ظرفیت و واقعیت در عین اهتمام به عمل به وعده های انتخاباتی، برخی وعده ها را  اصلاح کنند، موضوعی که مردم نیز آن را خواهند پذیرفت. کوتاه سخن این که دولت در حدود 390 روز تلاش از منظر افکار عمومی به رغم عملیات رسانه ای علیه دولت، نمره قبولی می‌گیرد و این که میزان امیدواری کاهش چشمگیری نیافته برای دولت یک فرصت کم نظیر است اما برای این که این امیدواری تبدیل به اعتماد و افزایش سرمایه اجتماعی شود، هر چه زودتر «باید بشودها» به «شدها» تغییر پیدا کند.