ما خوبيم شما بد!

ضرب‌المثل معروفي است كه مي‌گويد ظلم بالسويه عدل است. ظلمي كه به همگان يكسان اعمال و انجام شود، عدالت است. روشن است كه هيچ ظلمي عدل نيست و هر ظلمي به هر اندازه كه باشد به همان ميزان از عدالت دور است ولي اين ضرب‌المثل نوعي تعريض به تبعيض است و  مي‌خواهد بگويد كه تبعيض از ظلم هم بدتر است. اگر ماليات ظالمانه‌اي تعيين و گرفته شود ظلم است، ولي اگر از همه يكسان گرفته شود، جاي شكري مي‌گذارد كه در ظلم تبعيض روا نمي‌دارند.  ماجرا از افشاگري عليه فرزند خانم معاون رييس‌جمهور آغاز شد. اين موضوع كه فرزند ايشان در كانادا مشغول تجارت و كار است. تا اينجا مشكلي نيست. مشكل از آنجا آغاز شد كه يكي از مقامات تبليغاتي دولت اعلام كرد كه اخيرا فرزند يك معاون وزير براي ادامه تحصيل در يك كشور خارجي ويزا گرفته بود و قصد خروج داشت كه به محض اطلاع رييس‌جمهور، دستور صادر شد؛ «اگر فرزند رفت، پدر هم برود!» گذشت آن دوران كه افتخار مقامات عالي دولت، اقامت فرزندان‌شان در خارج از كشور باشد. مسوولان مراقب گشت ارشاد باشند. انتظار مي‌رفت كه با چنين رويكردي بلافاصله معاون رياست‌جمهوري نيز مشمول اين حكم شود، ولي نشد و اظهارات متناقضي را در توجيه اين وضع گفتند و با فرار به جلو خواستند مساله را حل كنند ولي افشاگري‌هاي بعدي نشان داد كه ماجرا خيلي بدتر از آن است كه ابتدا گفته مي‌شد، معلوم شد كه ادعاهاي اوليه خانم معاون براي فرزندشان درست نبوده، لذا پدر اين جوان وارد شد تا ماجرا را حل كند كه گفته‌هايش در تعارض با مواضع مادر درآمد و خلاصه خيلي خراب شد. از آن طرف فعالان نواصولگرا اقدام به ماله‌كشي كردند، به جاي پذيرش مشكل و حل آن سخناني را گفتند كه معلوم شد با سخنان خودشان درباره موارد مشابه در دولت قبل در تعارض است، حتي يكي از آنان به صراحت گفت كه فرزندان مسوولان متفاوت و در پي خدمت به كشور هستند، ديگري گفت حساب فرزند را از والدين جدا بايد كرد. خلاصه خواستند مساله را با يك تبعيض آشكار و زجرآور حل كنند كه نشد و بدتر هم شد. اتفاق ديگر وضعيت زنان در پايانه‌هاي مرزي عراق براي سفر به مراسم اربعين بود كه كاملا مختلط با مردان در وضعيت‌هاي بسيار متراكم جمعيت قرار داشتند و حتي در فضاي عمومي و نيمه‌عمومي هم خوابيده بودند و اين پرسش مطرح شد كه چرا نسبت به شركت زنان در حضور مردان در اماكن عمومي ازجمله ورزشگاه‌ها تا اين حد حساسيت است ولي در اين موارد هيچ اعتراضي نمي‌شود. البته جاي اعتراض هم نيست، چون اصولا چيز عجيبي نيست، حتي در مراسم حج هم اين نوع حضور جمعي ديده مي‌شود، ولي نگاه تبعيض‌آميز، مشكل مهمي است كه هر مخاطبي را منزجر مي‌كند. مورد ديگر مربوط به واگذاري كتابخانه‌هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است كه علت آن را زيانده بودن گفتند در حالي كه صدا و سيما و خودرو‌سازي ده‌ها هزار برابر زيانده‌ هستند ولي همچنان كمك مي‌گيرند!! نمونه بسيار بد ديگر استقبال از حضور زنان با پوشش‌هاي به اصطلاح نامناسب در انتخابات يا مناسك ديني و تظاهرات رسمي است و در عين حال برخورد با زناني با همان پوشش در اماكن عمومي و انتقال آنان به بازداشتگاه وزراست. اين رفتارهاي تبعيضي محصول اين تفكر است كه ما خوب هستيم و ديگران بد. برخلاف جمله مشهور امام علي(ع) كه فرد را با حق مي‌شناسند و نه حق را با فرد؛ اين تفكر حق را با فرد كه خودشان باشد مي‌سنجد. اصولا در اين نگرش حق يعني خودشان. هيچ اصل ثابتي ندارند. به قول شاعر: «هر چه آن خسرو كند، شيرين بود» اين نگرش صددرصد ضداخلاقي و ضدديني و ضداسلامي است. از همه مهم‌تر ضدقانون است. اخلاق و قانون يعني اينكه ما بتوانيم معيارهايي فراتر از افراد را در بيرون تعريف كنيم تا اعمال و رفتار مردم را با آن سنجيد. يكي از عوامل فسادزا در جامعه همين تفكر خطرناك است. تفكري كه بنيان هنجارهاي اخلاقي و قانوني را در ايران سست كرده است در عين حال مي‌خواهند با استناد به اين دو هنجار، ديگران را داوري كنند.