آيا مي‌توان بحران آب را حل كرد؟

در سه هفته گذشته، سه يادداشت در موضوع بحران آب در اين ستون نوشتم و اينكه چگونه عدم مديريت صحيح و جلب همراهي مصرف‌كنندگان اصلي آب در كشور كه كشاورزان هستند، مي‌تواند اين بحران را براي ايران‌مان تبديل به فاجعه كند (اگر تاكنون وارد دوران فاجعه نشده باشيم). البته گمان مي‌بردم كه موضوع بحران آب، نه تنها براي صاحبان قدرت كه براي افكار عمومي و به خصوص براي نخبگان، آن درجه از اهميت را يافته باشد كه به قول لسان‌الغيب «مصلحت ‌ديد من آن است كه ياران همه كار ... بگذارند و خمِ طُرِّه ياري گيرند» و تصور مي‌كردم كه اگر حتي در سراي اصلي قدرت، كسي را دغدغه اين فاجعه پيش رو نيست، حداقل در بين آن عده از نخبگان كه قلمي و صدايي دارند، صداي گام‌هاي اين مصيبت كه به وضوح شنيده مي‌شود، چنان هولناك باشد كه از هرچه دغدغه‌شان هست بگذرند و با بلندترين صدا فرياد بزنند كه آنچه دارد كليت اين سرزمين را به نابودي نزديك مي‌كند، همين بحران آب است، اما دريغ كه گويا همه، اولويت‌هايي ديگر دارند. در پايان يادداشت سوم با عنوان «چاره بحران آب چيست؟» گفتم كه هيچ طرح و برنامه‌اي در راه گذر از اين بحران، بدون ايجاد اعتماد عمومي، امكان‌پذير نيست و تا اين اعتماد به وجود نيايد نمي‌توان مصرف‌كنندگان اصلي آب، يعني كشاورزان را با طرح و برنامه تنظيم‌شده در اين حوزه (اگر طرح و برنامه‌اي باشد) همراه كرد و اگر كشاورزان با اين برنامه همكاري نكنند، قطعا آن فاجعه كه در پيش است، رخ خواهد داد. اما ببينيم آيا نشانه‌اي از تلاش براي جلب اعتماد ديده مي‌شود يا خير، براي همين چند تصوير را بدون ترتيب اولويت برمي‌شمارم تا ببينيم با چه روبروييم؟
اول) اگر با خوش‌بيني بگوييم ناقوس مرگ درياچه اروميه به صدا درآمده و نگوييم اين درياچه ديگر وجود ندارد، قطعا بايد از سوي حاكميت شاهد اعلام وضعيت فوق‌العاده در موضوع آب باشيم كه نيستيم و نيز بايد ببينيم كه ستادي ويژه، با اختيارات روشن، از تلفيق نمايندگان چند وزارتخانه به سرپرستي مستقيم رياست‌جمهوري براي تنظيم و ارايه برنامه‌اي فوري جهت توقف يا حتي كند كردن حركت رو به گسترش بحران را ببينيم كه مطلقا چنين چيزي را نمي‌بينيم و اين همان است كه گويي آن فاجعه كه تماميت كشورمان را به لبه پرتگاه رسانده، اصلا در اولويت قرار ندارد، چه برسد به اينكه مردم را از آنچه در شرف وقوع است آگاه كنيم. مثل آنكه در جاده‌اي كوهستاني و برف‌گير، در بوراني شديد به پيچي خطرناك نزديك شويم، ولي هيچ علامت هشدار‌دهنده‌اي براي رانندگان در اين جاده نصب نشده باشد. با اين شرايط، آيا غير از سقوط به دره، اتفاق ديگري متصور است؟
دوم) جامعه بايد ببيند كه مسوولانش با تمام وجود در جهت بهبود وضع زندگي آنها تلاش مي‌كنند، اما وقتي مي‌بينند كه صاحبان قدرت، از امكاني كه در اختيار دارند براي فرستادن فرزندان خود به سرزمين‌هايي كه با چنين بحران‌هايي روبرو نيستند بهره مي‌برند و بعد مي‌گويند اين يك تلاش دانش‌بنيان است، يا آن يكي كه خبر به دنيا آمدن نوه‌اش در كنار كوه‌هاي آلپ مي‌رسد، چگونه قرار است اعتمادشان جلب شود؟ اگر جامعه با ديدن اين تصاوير به نتيجه برسد كه «هيچ‌كس به فكر تو نيست، پس خودت يك فكري به حال خودت بكن» آيا مي‌توان به او خرده گرفت؟
سوم) در اواخر سال گذشته يا اوايل امسال بود كه ويديوي كوتاهي در فضاي مجازي منتشر شد كه نشان مي‌داد رياست محترم جمهور با تعدادي از وزراي دولت در فضاي داخلي هواپيما، گرم گفت‌وگو پيرامون عملكرد مثبت خود در كنترل قيمت‌ها هستند كه از جمله يكي از وزراي كابينه از قيمت مرغ وارداتي به مبلغ 20 هزار تومان و مرغ داخلي به مبلغ 30 هزار تومان و تحويل كالاها از طريق اپليكيشن بازرگام در درب منازل سخن مي‌گويند و اظهار رضايت مي‌كنند بي‌خبر از اينكه مدت كوتاهي بعد ناگهان همين كالاها با تصميم دولت افزايش نرخ پيدا كرد، گويي دو دولت دست در كار بودند كه يكي قيمت‌ها را كاهش و ديگري افزايش داده و البته آن دولت دوم بوده كه توانسته نظر خود را اعمال كند. اگر بيننده اين ويديو نتيجه بگيرد كه رياست محترم جمهور و وزراي اقتصادي دولت، خبري از تصميم افزايش نرخ‌ها توسط دولت نداشته‌اند و تنها تفاوت‌شان با دولت قبلي اين است كه نمي‌گويند «خود من هم جمعه صبح از افزايش نرخ با خبر شدم» آيا نتيجه عجيبي گرفته است؟


چهارم) هر برنامه‌اي احتياج به بودجه دارد و قطعا بحران فاجعه‌بار آب از اين قاعده مستثني نيست، حال كه احتمالا قرار شده به اميد زمستان سرد اروپا بنشينيم تا شايد برجام بهتري نصيب‌مان شود يعني حداقل سه ماه از پولي كه شايد بخشي از آن مي‌توانست به كار برنامه‌اي كه براي بحران آب نداريم بيايد، فاصله افتاده. آيا بحران آب در اين سه ماه منتظر مي‌ماند تا بودجه‌اي براي برنامه نداشته حاصل شود، يا منبع كشف نشده‌اي براي تامين هزينه‌ها وجود دارد؟
پنجم) و البته وقتي شهري كه سرچشمه پرآب‌ترين رودهاي كشور است با بحران آب روبروست و شهري در حاشيه كوير و در كنار درياچه نمك، بحران آب ندارد، چگونه قرار است ايجاد اعتماد كرد؟
ششم) آيا آنچه در ماجراي راهپيمايي اربعين شاهد بوديم نشان‌گر مديريت حاكم بر كشور است؟ اگر يك نفر بگويد وقتي در موضوع راهپيمايي اربعين كه اين همه براي حاكميت اولويت ويژه داشته كه تمام امكانات كشور براي آن بسيج شده، چنين مناظري را مي‌بينيم، براي موضوع آب كه در ماجراي درياچه اروميه احتمالا معلوم شد اولويتي ندارد، چه انتظاري بايد داشت؟ به اينها موارد بسياري ديگر را نيز مي‌توان اضافه كرد ولي هرچه هست، اين تصاوير كمكي به جلب اعتماد نمي‌كند و بدون ايجاد اعتماد نه بحران عظيم آب كه كوچك‌ترين مشكل كشور را هم نمي‌توان حل كرد.