روزنامه وطن امروز
1401/08/12
تحلیل آرایش رسانهای دشمن در مرگ مهسا امینی و وقایع پس از آن/1
روح الله اژدری: مرگ تاسفبار مهسا امینی موجی از روایتسازیهای متعدد را چه در داخل از ناحیه جریان انقلابی و چه خارج از کشور توسط جریانها و رسانههای معاند و مزدور پدید آورد و در پی آن کشور ۵۰ روز است در دامن اغتشاشات خسارتبار گرفتار شده است. تحلیل عملکرد رسانهای داخلی و خارجی به طور قطع برای آسیبشناسی مساله روایتسازی دوجانبه ضروری است. اما در شرایط فعلی پرداختن به آرایش جبهه رسانهای دشمن عبری - عربی - غربی در قالب رسانههای رسمی و غیر رسمی و فضای مجازی از اولویت بیشتری برخوردار است و موجب شفافسازی فضایشناختی برای مردم عزیز کشورمان خواهد شد که در طول 50 روز گذشته بیشترین بمباران اطلاعاتی - خبری و تحلیلی را متحمل شدهاند. دشمن با این بمباران اطلاعاتی در تلاش است یک جنگ شناختی را با حمله به نظام جمهوری اسلامی و فقه اسلامی و شیعی بین «مردم با مردم» و «مردم با حاکمیت» شکل دهد. در یک جنگ شناختی آنچه مختل میشود قدرت تصمیمگیری معقول و مطابق تامین منافع ملی است. با بمباران خبری - تحلیلی جهتدار و راهبردی مشخص، روند تشخیص حق از باطل، راست از دروغ و تشخیص مصلحت و منافع ملی مختل میشود. لذا با فهم آرایش رسانهای دشمن میتوان پرده از اهداف راهبردی و نحوه روایتسازی آنها برداشت تا میدان جنگ رسانهای برای نیروهای رسانهای ملی و مردم شفافتر شود. روایتسازیهای هدفمند با توجه به دکترین دشمن برای براندازی جمهوری اسلامی در طول دهههای گذشته، رسانههای معاند که با بهکارگیری مزدوران ایرانی شکل گرفته است تلاش داشته، بر روی عفونتهای موجود در جامعه یا زخمهای عفونیای که خود آنها پدید آوردهاند بنشینند و با بهرهگیری از قدرت رسانه، مردم را به شورش داخلی و تقابل با نظام حاکم بکشاند. مطالعه عملکرد جریان رسانهای معاند در فتنه 88، اغتشاشات آبان 98، هواپیمای اوکراینی در سال 98، قتل رومینا اشرفی توسط پدرش در سال 99 و فرو ریختن ساختمان متروپل آبادان در سال 140۱ نشان میدهد تلاش برای روایتسازی با اهداف حمله به نظام اسلامی و فقه شیعی در راس برنامههای دشمن است. آنها تلاش کردهاند از وقوع حوادث و اتفاقات ناگوار در کشور روایتهایی شورشآفرین و براندازانه شکل دهند. یکی از مهمترین کارهای رسانههای معاند این است که مخاطب را قانع کند روایتی که خود میسازد حقیقت مطلق است و رسانههای داخلی و حاکمیتی حقیقت را به مردم نمیگویند. بازتعریف روایت جدید از حقیقت مرگ مهسا امینی در راستای اهدافی راهبردی شکل میگیرد. از دید این رسانهها ذات حقیقت مرگ مهسا امینی اهمیت چندانی ندارد، بلکه حقیقت، هر روایتی است که آنها میسازند تا در ذهن مخاطب واقعیتر به نظر برسد و آنها را ترغیب به اعتراض و اغتشاش کند. مخاطب در اختیار رسانههای معاند در این میان آنچه تعجب هر ایرانی ملیگرا و هر انقلابی دلسوزی را برمیانگیزد این است که چرا دسترسی آسان به مخاطب داخلی برای رسانههای معاند وجود دارد و چرا درگاه اینترنت برای رسانههای مجازی دشمن باید باز باشد. دسترسی آسان آنان به مخاطب در داخل کشور مهمترین دلیل برنامهریزی رسانهای آنان به شمار میآید که میتوانند با تولید متن، تصویر، فیلم، صدا و.... روایت خاص خود را به عنوان واقعیت به خورد مخاطب بدهند. برای فهم بهتر وضعیت بیدر و پیکر فضای مجازی، مثالی لازم است. فرض کنید در داخل شهر، شهرداری یک پارک بزرگی ایجاد کرده است که خدمات متعدد دارد و مردم برای گذران وقت، تفریح و بازی به آنجا مراجعه میکنند اما شهرداری به اختیار، حق حاکمیت خود بر آن پارک را از خود سلب کرده است. گروهی مافیایی که در صدد جهتدهی به افکار در راستای منافع خود هستند، مدیریت ذهن و اندیشه مردم را به دست گرفته و از آن طریق قصد فتح شهر را دارند. آنها ارزشها و افکاری را پرورش میدهند که خلاف منافع و ارزشهای سنتی و دینی شهروندان است. به صورت وسیعی خشونت، ناامیدی، یأس، بدبینی، خود تحقیری، وطنفروشی و ضدیت با دین و نظم و ساختار حاکم تبلیغ میشود. برخورد قانونی با این گروه مافیایی نیز خارج از دسترس شهرداری است. در کشور ما فضای مجازی و استفاده از ماهواره دقیقا مثال همان پارک را دارد. قانونی و توسط خود دولت پهنای باند وسیعی به شبکههایی داده شده است که دشمنی مدیران و مالکان و همچنین بسیاری از کاربران آنها با کشور و نظام جمهوری اسلامی واضح است و امکان پاسخگو کردن و فعالیت در ذیل قانون کشور برای نظام وجود ندارد. اصولا آنها قصدی برای تمکین از قانون کشور ما ندارند، چرا که ابزاری هوشمند در راستای براندازی جمهوری اسلامی هستند. دریای مواج فضای مجازی و در کنار آن شبکههای تلویزیونی بیبیسی، اینترنشنال و منوتو تلاش کردهاند مدیریت فضا را در دست گرفته، روایت خود را بر کرسی«روایت غالب» بنشانند. هر بار که مساله فیلترینگ مطرح میشود ابتدا از طرف همین گروه مافیایی مورد نقد و تهدید قرار میگیرد. تاکنون مسؤولان کشور با تساهلی خسارتبار با موضوع برخورد کردهاند و نتیجه آن جز تغییر ارزشها و پیدایش تضاد در جامعه چیز دیگری نبوده است. شیوه و مراحل عملیات رسانهای در اغتشاشات در ایران مسائل مربوط به زنان از حساسیت خاصی برخوردار است و هرساله، تعدادی از مسائل جنسیتی زنانه در فضای مجازی کشور برجسته میشود. پس از مرگ مهسا امینی، همچون قتل رومینا اشرفی، سیاسی کردن فضای جنسیتی در نظام اسلامی مهمترین دکترین رسانههای معاند بوده است. جبهه عبری - عربی - غربی در جریان اغتشاشات اخیر تلاش کرد منابع قدرت رسانهای را برای تحمیل اراده مدنظر توانمند کند. عملیات رسانهای علیه نظام جمهوری اسلامی در این جریان شامل 3 مفهوم مهم و 3 مرحله «عملیات شناختی»، «عملیات اقناعی» و «عملیات روانی» است. اگر چه این عملیاتها در جریانها و اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی توامان انجام میشود ولی باید توجه داشت عملیات شناختی مقدم بر عملیات اقناعی و عملیات اقناعی مقدم بر عملیات روانی است. متاسفانه به دلیل سیاستهای متساهلانه و غلط دولتهای گذشته با در اختیار قرار دادن پهنای باند اینترنت به شبکههایی مثل اینستاگرام، واتساپ و تلگرام و دعوت و حمایت از کاربران و تشویق کسانی که از این فضا کسب درآمد میکردند و همچنین حضور ماهوارهها بر پشتبامها و تساهل خانوادهها در استفاده بیمحابا از شبکههای معاند، فضا برای عملیات شناختی رسانههای دشمن از سالها پیش فراهم بوده است. در عملیات شناختی مهمترین هدف رسانههای معاند بارورسازی افکار با افکاری غیر از باورهای سنتی و اسلامی و انقلابی است. این عملیات شناختی سالهاست با شبکههای منوتو، اینترنشنال، بیبیسی و جمتیوی در حوزه مسائل سیاسی و مذهبی حتی درون خانههای مردم ما انجام میشود. تضعیف پایههای اعتقادی و تغییر سبک زندگی در حوزه حجاب و نگهداری از سگ به عنوان 2 مسالهای که حکم قطعی آن برای یک مسلمان گفته شده است، از طریق همین عملیات شناختی انجام شده است. کار رسانههای معاند در حوزه عملیات شناختی با عنایت و بذل توجه مسؤولان کشور آسان بوده است و زمان لازم را نیز برای این عملیات داشتهاند. آنچه امروز از حضور بعضی مردم در اغتشاشات یا حمایت آنان مشاهده میشود نشان میدهد این قشر مردم بیشتر در معرض عملیات شناختی قرار داشتهاند. حوزه عملیات شناختی باورها و هویتهای انسانی است که جامعه هدف رسانههای دشمن است و چون باورها تضعیف شد عملیات اقناعی نیز راحتتر است، چرا که حوزه عملیات اقناعی عقاید و ارزشها و احساسات است. با این 2 عملیات رسانهای منطق تحلیل برخی تغییر پیدا کرده و در نهایت به تغییر تحلیلشان از مسائل پیرامونی، عقاید و باورها منجر میشود. عملیات اقناعی برای کسانی که بیشتر از دیگران در معرض استفاده از فضای مجازی و شبکههای معاند بودهاند راحتتر است. اعتبارزدایی از رسانه ملی و انقلابی نیز به خودمرجعسازی رسانههای معاند کمک میکند. آنها مخاطبان خود را به شنیدن و باور روایتسازی هر چند سخیف، دروغ و رسوا باشد عادت میدهند. در واقع به نوعی تحمیق میکنند. آنچه امروز مشاهده میکنیم گواه این مدعاست. بهطور مثال تلاش برای کشتهسازی مکرر از هر مرده، بهرغم برملا شدن دروغگویی و فضاسازی کذب آن توسط رسانه ملی نشان میدهد آنان مطمئن هستند گروهی وجود دارند که فقط آنان را مرجع میدانند و روایتهایشان را باور میکنند. به نظر نگارنده این گروه از افراد را باید در ردیف قشر سیاه جامعه قلمداد کرد. در جریان اغتشاشات و تخریبهای پس از مرگ مهسا امینی نیز همین قشر مردم بیشتر نقش داشتهاند، اگر چه عده قلیلی هم بودهاند. قلمرو عملیات روانی دشمن نیز احساسات و هیجانات است و قصد دارد با تحریک احساسات و هیجانات آنی، نتیجه آنی و متناسب با موقعیت را کسب کند. سرمایهگذاری در جریان اغتشاشات بر روی نسل دهه هشتادی و تلاش برای جنسیتی کردن فضای جامعه در راستای بهرهبرداری از هیجانات نسل نوجوان و جامعه زنان است. قهرمانسازی از نوجوانان هیجانی کنجکاو و ناآگاه از مخاطرات عملکرد خود، از راهکارهای عملیات روانی است. اینکه نوجوانان پسر را وادار به خشونت کرده و دختران نوجوان را به کشف حجاب وادارند بازی با مهره نوجوانان در عملیات روانی است. قشر خاکستری و سفید جامعه هم در این عملیات رسانهای از جامعه اهداف رسانهای هستند اما حضور عملی آنان در بازی عملیات رسانهای دشمن به اندازه قشر سیاه نبوده و نیست. قشر سفید که تکلیف خود را میداند اما قشر خاکستری در معرض آسیب است، البته در جریان مرگ مهسا امینی برخی از قشر سفید نیز از باب همدردی و نقد درون حاکمیتی مطالبی بیان کردند که در دمیدن آتش فتنه بیتاثیر نبود اما زود متوجه شدند در زمین دشمن بازی میکنند.
سایر اخبار این روزنامه

