بهترین راه برای مهار اسرائیل منزوی کردن آن است

      سرویس خارجی-  در شرایطی که اوضاع کرانه باختری همچنان ملتهب است، کارشناسان خارجی نظرات مختلفی را درباره وضعیت این روزهای فلسطین ارائه می‌دهند. دکتر «محمد ابونیمر»، کارشناس مطرح آمریکایی در موضوع فلسطین، وضعیت تنش‌آمیز این روزها در کرانه باختری را ناشی از مجموعه عواملی داخلی، منطقه و بین‌المللی می‌داند و بر نقش حمایت‌های جهانی و منطقه‌ای از مردم فلسطین تاکید بسیاری دارد. او برای مهاراین رژیم آپارتاید راه‌حل جالبی هم دارد: انزوای بین‌المللی او «استاد تمام» دانشگاه آمریکایی «واشنگتن دی سی» است و سابقه 20 سال تدریس دروس و دوره‌های مختلف منازعه فلسطین را در کارنامه علمی و دانشگاهی خود دارد. وقتی تخصص او را پرسیدم متوجه شدیم تخصص اصلی ش، «حل منازعات و صلح بین‌المللی» است و علاوه‌بر مسئله فلسطین، در پیگیری منازعات در بسیاری از مناطق درگیر در دیگر مناطق جهان از جمله در مصر، ایرلند شمالی، فیلیپین (میندانائو) و سریلانکا نیز مشارکت کرده و تاکنون کارگاه‌های آموزشی متعددی را در زمینه حل منازعات بین‌المللی برگزار کرده است. آثار مکتوب این استاد دانشگاه به طور عمده بر منازعه فلسطین و حل این موضوع تمرکز دارد و درباره فلسطین تاکنون سخنرانی‌های بسیاری داشته است. روزنامه کیهان، گفت وگویی را با این استاد مطرح آمریکایی داشته و نظریات وی را درباره تنش‌ها و اوضاع جاری در کرانه باختری جویا شده است. متن کامل این گفت وگو به شرح ذیل است: با توجه به تشدید تنش‌ها در کرانه باختری به ویژه در چند ماه گذشته، فکر می‌کنید چرا وضعیت کرانه باختری تا این حد پرتنش و تا سر حد یک نبرد روزانه میان فلسطینی‌ها و نیروهای صهیونیستی به پیش رفته است؟ تشدید تنش‌ها در کرانه باختری به عوامل داخلی و خارجی متعددی بستگی دارد: از یک طرف از یک سال پیش و از زمانی که موضوع انتخابات کنست(پارلمان رژیم صهیونیستی) مطرح شد، بسیاری از گروه‌ها و احزاب سیاسی تل‌آویو به شدت تلاش کردند تا با استفاده از خشونت بیشتر نشان دهند که کنترل اوضاع را در دست دارند و هیچ بخشی از کرانه باختری را تسلیم و واگذار نخواهند کرد. عمده این گروه‌ها در واقع تندروهای صهیونیست بودند که تلاش می‌کردند تا خود را ناسیونالیست و ملی گرای صهیونیست نشان دهند و به جامعه تندرو و مذهبی ثابت کنند که می‌توانند از صهیونیسم محافظت کنند. براین اساس، ایدئولوژی توسعه‌طلبی سرزمینی از قبل از انتخابات بسیار پرطرفدار شد که البته این ایدئولوژی به معنای اشغال بیشتر کرانه باختری، درگیری بیشتر و در نهایت نبرد بیشتر با فلسطینی‌هاست. لذا درگیری‌ها در کرانه باختری با تحریک گروه‌های تندرو صهیونیستی شدت گرفت تا آنها بتوانند سبد رای [صهیونیست] مذهبی‌های تندرو در تل‌آویو و دیگر شهرها را به دست آورند. نتیجه انتخابات اخیر نیز نشان داد که تندروها با دامن زدن به تنش‌ها توانستند آرای گروه‌های [صهیونیست] مذهبی را به‌دست آوردند و اکثریتی ائتلافی را با نتانیاهو تشکیل دهند. این در حالی است که گروه‌های تندرو مذهبی معمولا کمتر در انتخابات‌های رژیم اسرائیل شرکت می‌کنند و هیچ‌گاه در انتخابات‌های گذشته این‌اندازه رای نداشتند، اما تحت تاثیر تحولات کرانه باختری اکنون حدود 30 کرسی را در کنست در اختیار دارند. از سوی دیگر، در داخل کرانه باختری نیز، تشکیلات خودگردان فاقد اقتدار است. این تشکیلات نمی‌تواند به عنوان نیرویی برای حل مناقشه عمل کند و قادر به مقابله با سیاست‌های اشغالگری نیست. فلسطینی‌ها می‌دانند که تشکیلات خودگردان قادر نیست زندگی آسوده را برای آنها فراهم کند. تشکیلات در واقع بی‌اعتبار شده، چون بدون تحرک است و نمی‌تواند امنیت یا شغل جدید ایجاد کند و نرخ بیکاری نیز هر روز بالاتر می‌رود. پس در کرانه باختری ما با خلأ اقتدار داخلی هم رو‌به‌رو هستیم. از نظر منطقه‌ای هم مسئله فلسطین دیگر در میان تعداد قابل توجهی از کشورهای عربی اولویت ندارد و بسیاری از کشورهای عربی با وجود ادامه اشغالگری صهیونیست‌ها، روابط خود را با تل‌آویو عادی کرده‌اند. این مسئله باعث شده که فلسطینی‌ها هیچ امیدی به بیرون نداشته باشند و اقدامات مسلحانه فردی را به روند سازش کشورهای عربی ترجیح دهند. همزمان سیاست‌های اسرائیل در اشغال سرزمین‌ از طریق مصادره زمین، محدودیت‌های بیشتر در رفت و آمد فلسطینی‌ها، افزایش تعداد زندانیان با ظلم و ستم بیشتر و محرومیت بسیاری از اسرای فلسطینی از حقوق اولیه خود به عنوان زندانی سیاسی، خشم ساکنان کرانه باختری را چند برابر کرده و طبیعی است که فلسطینی‌های کرانه باختری به سمت نبرد مسلحانه و درگیری بیشتر با ارتش اسرائیل به پیش می‌روند.  شما فکر می‌کنید چرا کشورهای غربی و آمریکا به تشدید تنش در فلسطین و کشتار روزانه شهروندان فلسطینی واکنشی نشان نمی‌دهند؟ در شرایط فعلی، جنگ اوکراین اولویت سیاست خارجی بسیاری از کشورهای غربی است و آنها توجهی به تحولات فلسطین ندارند. این را هم باید در نظر گرفت که لابی اسرائیل در غرب بسیار قدرتمند است و فشار بیشتری بر دولت‌های غربی و اروپایی برای همراهی با تل‌آویو اعمال می‌کند. در آمریکا تا همین هفته گذشته انتخابات میان دوره‌ای کنگره جریان داشت و در این انتخابات و سایر انتخابات‌ها، لابی اسرائیل بسیار تاثیرگذار بود. هر گونه موضع‌گیری در برابر ادامه اشغالگری اسرائیل، برای نامزدهای احزاب دموکراتیک یا جمهوری خواه بسیار خطرناک است و هیچ نامزد انتخاباتی در آمریکا جرات این را ندارد که علیه اشغال فلسطین موضع‌گیری کند، چون آینده سیاسی اش نابود می‌شود. لذا نه در آمریکا و نه در غرب، موضوع فلسطین اهمیت و اولویتی برای دولت‌ها و سیاستمداران ندارد. از طرف دیگر، کشورهای عربی هم به‌اندازه کافی به آمریکا فشار نمی‌آورند و برعکس آنها روابط خود را با تل‌آویو عادی می‌کنند. وقتی اعراب به سمت عادی ‌سازی با تل‌آویو حرکت می‌کنند، غربی‌ها به این نتیجه می‌رسند که دفاع از فلسطین اولویتی ندارد، چون دولت‌های عربی خودشان در شرایط اشغالگری و همزمان با سرکوب فلسطینی‌ها به سمت عادی ‌سازی رابطه با تل‌آویو حرکت می‌کنند. لذا غرب احساس می‌کند که هیچ فشاری از سوی جامعه عربی در مورد فلسطین وجود ندارد. با توجه به اینکه تشکیلات خودگردان در کرانه باختری عملکرد بسیار ضعیفی دارد و نتوانسته است به اهداف فلسطینی‌ها برای آزادی سرزمینشان دست یابد، به نظر شما چه جایگزین‌های قابل قبولی برای محمود عباس وجود دارد؟ چه کسی در تشکیلات خودگردان می‌تواند در برابر اشغال تل‌آویو واکنش قاطع‌تر و جسورانه تری نشان دهد؟ تشکیلات خودگردان در سال‌های گذشته بهتر عمل می‌کرد و بخشی از وظیفه خود در مخالفت با ایجاد منطقه حائل و ادامه اشغالگری را دنبال و با این اقدامات مخالفت می‌کرد، اما عملکرد آنها این سال‌ها بیشتر مورد تمجید و پسند سیاستمداران اسرائیلی است. در سال‌های اخیر به‌ویژه 2 یا 3 سال اخیر، انتقادات زیادی متوجه تشکیلات خودگردان از سوی گروه‌های ضداسرائیلی، فلسطینی‌ها و گروه‌های مقاومت مدنی در فلسطین شده است، چون تشکیلات خودگردان به وظایف خود برای دفاع از حقوق فلسطینی‌ها عمل نمی‌کند. همچنین ما با یک بحران رهبری داخلی در تشکیلات خودگردان رو‌به‌رو هستیم و اختلافات داخلی در تشکیلات خودگردان این فرصت را برای اسرائیل ایجاد کرده تا در قدرت و کادر رهبری تشکیلات نفوذ کند و سیاست‌های تشکیلات را دستکاری کند. هیچ شخصیت قابل توجهی برای جایگزینی ابومازن در تشکیلات خودگردان فلسطینی وجود ندارد، چون بسیاری از چهره‌های فلسطینی از تشکیلات کناره‌گیری کرده‌اند. به هر حال، اعتبار مرجعیت تشکیلات خوددگران فلسطینی نزد افکار عمومی فلسطینی‌ها بسیار پایین است و بخشی از مقاومت فلسطین این روزها جایگزین نقش تشکیلات شده و مردم فلسطین به گروه‌های مقاومت به عنوان گروه‌هایی نگاه می‌کنند که رهبری تحولات را به‌دست گرفته‌اند و اعتماد بیشتری به آنها دارند. در کنار این که ساکنان کرانه باختری این روزها به اقدامات مسلحانه گرایش بیشتری نشان می‌دهند، به نظر شما چه اقدامات دیگری نیز برای حمایت از فلسطین می‌تواند دنبال شود؟ البته مسلح شدن فلسطینی‌ها ممکن است به معنای ورود سلاح‌های سنگین تری علیه آنها در کرانه باختری توسط اسرائیل باشد، لذا باید این مسئله را در نظر گرفت تا هزینه کمتری متوجه مردم فلسطین شود. در عین حال مقاومت فلسطین در برابر اشغالگری نیازمند همبستگی سیاسی داخلی بیشتر است. مقاومت فلسطین همچنین نیازمند همبستگی واقعی از سوی کشورهای مسلمان و عربی است که بر تل‌آویو و نظام اقتصادی آن فشار وارد کنند. دولت‌های عربی و مسلمان همچنین بایستی فشار بیشتری بر اتحادیه اروپا و دولت آمریکا وارد کنند. همزمان نافرمانی و مقاومت مدنی راهی برای پایان دادن به اشغالگری در سرزمین‌های فلسطینی است. پیوستن فلسطینیان به مقاومت مدنی می‌تواند بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد و اگر این مقاومت مدنی و نافرمانی با فشار کشورها و جوامع عربی و اسلامی همراه شود، نتیجه بهتری به همراه خواهد داشت. منزوی کردن تل‌آویو به عنوان یک حکومت آپارتاید و استعمارگر بهترین همبستگی و حمایت از فلسطین است و این اقدامی است که دولت‌های اسلامی و عربی بایستی انجام دهند تا مقاومت و نافرمانی مدنی در داخل فلسطین نتیجه بهتری به همراه داشته باشد. به طور کلی من، نافرمانی مدنی فلسطینی‌ها و حمایت از آنها توسط متحدان شان در کشورهای عربی و مسلمان را بهترین راهکار عملی برای آزاد‌سازی فلسطین از اشغال صهیونیست‌ها می‌دانم.