دانشجو زبان گوياي ملت

در شرايط فعلي، بقاي شرافتمندانه كشورها مستقيما به توانمندي‌شان در علم و تكنولوژي و توجه جوامع به مطالبات و نقطه‌نظرات نخبگان و دانشجويان بستگي دارد. شانزدهم آذرماه يادآور شور و حماسه‌اي آگاهانه و بزرگ است كه هنوز هم پس از گذشت 69سال پر فراز و نشيب بر تارك تاريخ ايران و جنبش دانشجويي مي‌درخشد. جنبش دانشجويي ايران نقش ممتاز خويش را در تحولات سياسي و اجتماعي كشور كماكان حفظ نموده و علي‌رغم تمامي نامهرباني‌ها و فشارهايي كه در طول اين فعاليت مجاهدانه بر آن رفته است، توانسته است با نشر انديشه و آگاهي همچنان پرچمدار حركت‌هاي سياسي و اجتماعي عصر خود و زبان گوياي ملت باقي بماند. بازداشت و محكوميت و تحمل زندان‌ها، هزينه اين حركت سترگ بوده است و در اين مسير آنچه جايي نداشته و نخواهد داشت سكوت است. به دنبال بي‌مهري به يك دختر كشورم، دانشجويان و دانشگاهيان و پزشكان و بانوان در پيدايش انتقادات و اعتراضات شجاعانه به اين موضوع دل‌آزار انساني و به چالش كشاندن موضوع پرحاشيه مرتبط و مسببان  آن، نقش بسزايي داشته‌اند، آنان با حضور خويش در صحنه‌هاي سرنوشت‌ساز كشور توانسته‌اند در گشايش فضاي سياسي و اجتماعي به عنوان نيروهاي پيشرو عمل نموده و در اين مسير سختي‌ها، دشواري‌ها و بي‌مهري‌هاي فراواني را تحمل كرده‌اند، جنبش دانشجويي نشان داده است كه بايد فضاي دانشگاه فضايي زنده و عرصه‌اي براي انديشه‌ورزي و حركت به سمت مردم‌سالاري در پرتو آموزه‌هاي سياسي و اجتماعي و بالاخص اسلامي و فطرت آزادي‌طلب انسان باشد. دانشجو و دانشگاه همواره زنده است و به رغم تاثير روشن و سرنوشت‌ساز تاريخ دانشگاه در توسعه كشور و گسترش مباني علمي و عالي تكنولوژيك و توسعه آگاهي‌هاي سياسي و اجتماعي كه منجر به تحول عظيم حاليه گرديده، علي‌رغم نامهرباني‌ها، بگير و ببندها و تجاوز به كتابخانه و محدوده دانشگاه‌ها جنبش دانشجويي همچنان باز، به صورت بالنده در حركت است. اين جنبش به دليل ماهيت مردمي خويش و گستره حوزه نفوذ خود از كوچك‌ترين نهادهاي اجتماعي تا كلانشهرها و تهران توانسته و  مي‌تواند همچنان در نقد سوء عملكردها و اعتراض به كج‌روي‌ و بي‌راهه رفتن‌ها، در كنش‌ها و واكنش‌هاي سياسي و در مشاركت يا عدم مشاركت مردم در تعيين سرنوشت آينده خويش، نقش ممتاز و سرنوشت‌ساز خود را حفظ كند. پر واضح است دانشجويان آگاه و متعهد و وطن‌پرست و آزاده با ايمان كشور، با تكيه بر آرمان‌هاي والاي جنبش دانشجويي و با اتحاد و شجاعت و يكپارچگي، بي‌ترديد حركت اصلاحي و اعتراضي سازنده و منطقي اين ملت خاصه بانوان و جوانان و اقوام غيور ايراني را، با نگاه به درون و با بها دادن به حقوق اساسي ملك و ملت، در محيط دانشگاهي تا حصول نتايجي روشن، شفاف و سرنوشت‌ساز ادامه خواهند داد و شعارهاي اصيل انقلاب «استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي» را تكرار خواهند كرد. براي كاهش دردهاي ملت، از ناديده گرفتن حق دفاع متهمان دانشجو و جوان و بانوان به عنوان يكي از حقوق اساسي ملت بايستي پرهيز كرد و حق انتقاد، حق اعتراض دانشجويان و بانوان و اقوام و مصونيت پارلماني دو سه نماينده مردمي و آزاده مجلس شوراي اسلامي را پاس داشت تا جهانيان بتوانند دموكراسي و مردم‌سالاري ديني، آزادي، حريت، صداقت، شجاعت و پاي‌بندي به ادب و اخلاق و قانون در نظام اسلامي و در محيط سرنوشت‌ساز دانشگاه در آيينه اراده و اقتدار مردم يعني مجلس شوراي اسلامي كارآمد حداكثري در مجالس آينده كشور را ببينند و دانشگاه و مجلس در فضايي آرام و آكنده از حق‌طلبي، منطق، محبت، صراحت و شجاعت، همه توان خويشتن را صرف دانش‌اندوزي و خردورزي و آگاهي‌بخشي و توسعه ايران و تعالي ايرانيان و دفاع از حقوق مشروع و مسلم ملت و خواست‌هاي بحق آنان كرده و با انسجام داخلي و جذب مشاركت موثر مردم، همگان با هم و مهربانانه در كنار هم در راه اعتلا و رفاه و سرافرازي ميهن و مردم عزيز خود قدم بردارند.  راي و نظر مردم به طور عام و دانشجويان، بانوان و نخبگان در اعمال حاكميت بايستي نافذ باشد. انتقاد و اعتراض بجا و سازنده، خشم نيست، درمان است. هديه‌اي است از بانوان و جوانان و دانشجويان جامعه به كشور در جهت نيل به منافع و رشد ملك و ملت. بلوغ فكري و اجتماعي مردم به ويژه جوانان و بانوان، سرمايه‌اي است كه همه بايد براي ساختن اين ديار به آن تكيه كنيم. عدم پاسخگويي حاكميت، دولت و مجلس به مطالبات قانوني و مشروع آنان بحران‌ساز است. نمايندگان ملت در مجلس طبق سوگند خود، موظف به پاسداري از حقوق عموم اقشار ملت از جمله دانشجويان و بانوان هستند و ملزم هستند تا در حفظ حقوق همه شهروندان و دانشجويان از اختيارات قانوني خود نهايت استفاده را به عمل آورند. انتقاد و اعتراض، نخستين گام در راه سازندگي كشور و بهبود زندگي هموطنان بوده و نمايندگان نبايستي، به ندرت به قانون اساسي استناد كنند. برخي از اشخاص قدرت‌طلب، به هر تغيير شكلي مستعدند، گهي مشروطه، گاهي مستبدند.