چراغ‌هاي امپراتوري روشن شده‌اند!

حركت چين براي تبديل شدن به يك امپرياليست بايد دولتمردان ما را بيدار كند 
هرچه پيرامون رفتار ناگهاني و شگفت‌آور اخير چين با ايران گفته شود، كم است. اين رفتار حكايت از تحولات بزرگي دارد كه اكنون فقط زمزمه‌اي از آن به گوش‌مان رسيده و چه بسا فردا صداي دهل كركننده‌اش را بشنويم. چين طي دهه‌هاي گذشته اغلب رفتاري محافظه‌كارانه با ديگر كشورها داشته است، چراكه بايد به هر وسيله‌اي شده شكم جمعيت ميلياردي خود را سير كند و هرگز فرصت ماجراجويي برايش باقي نمي‌ماند. چينيان ابتدا به سياست انزواي بين‌المللي رو آوردند. اغلب جايي در تيترهاي روزنامه‌هاي پرتيراژ جهاني نداشتند. بالاخره در دوران انزوا همه مقدمات توسعه ساختار اقتصادي را فراهم كردند و اصلاحات گسترده كار خود را كرد و فارغ از مزاحمت‌هاي خارجي اقتصاد چين با جهشي خارق‌العاده روبرو شد. چينيان پس از اين آهسته و خاموش چنانچه هيچ حساسيتي را جلب نكند روابط اقتصادي با ديگر كشورها را توسعه دادند و در اين مهم هيچ محدوديتي براي خود قائل نشدند و به اقتصاد دوم جهان تبديل شدند و هم‌اكنون براي پيشي گرفتن از امريكا خيز برداشته‌اند. محاسبات آنها ازجهات گوناگون درست از آب درآمد و درحالي‌كه دو رقيب قدر يعني امريكا و روسيه در اغلب منازعات بين‌المللي عامل و بعضا دچار خود گرفتاري بودند يكي از علل موفقيت چينيان حركت با چراغ‌هاي خاموش و هزينه نكردن انواع سرمايه‌هاي اقتصادي و نظامي و حتي سياسي در اين منازعات بود. 
چين هنوز اغلب در دعاوي بين‌المللي به جزصدور بيانه‌هاي رسمي و اعلام مواضع نرم كاري نمي‌كند و مثلا در بلوايي كه داعش در جهان پديد آورد نه كوچك‌ترين آسيبي ديد و نه مجبور شد از نيروهاي نظامي خويش استفاده كند و اين درحالي است كه هر چهار عضو ديگر دايم شوراي امنيت سازمان ملل آسيب ديدند و حداقل مجبور به حملات هوايي گسترده به مواضع داعش شدند. چين در ماجراي اوكراين هم با همين محافظه‌كاري كوچك‌ترين هزينه‌اي نكرد و چه بسا سود هم برد. 
اما هيچ كشوري نمي‌تواند همواره چراغ خاموش حركت كند و در هر موضوعي چنان كند كه نه سيخ بسوزد نه كباب. پكن فعلا با هر چالشي حتي مشكل بزرگ خود، در تايوان كج‌دار و مريز رفتار مي‌كند تا به نقطه مطلوب خود برسد و پس از آن ديگر برايش چنين امكاني نيست و ارتش عظيمش براي تزيين نيست. مثلا كاملا روشن است كه اگر حجم سرمايه‌گذاري اين كشور كه در سفر اخير شي پينگ به عربستان به جز سرمايه‌گذاري‌هاي گذشته 50ميليارد دلار شده است با كوشش‌هاي مستمر و همه‌جانبه بتواند فقط يك صفر به آن اضافه كند ديگر امنيت خليج فارس را امنيت حياتي خود مي‌داند و اگر يك تير در اين آب راه مهم جهان بدون اجازه‌اش شليك شود لابد ناوهايش به سوي آن سرازير مي‌شوند و كوچك‌ترين رودربايستي با هيچ‌كس نخواهد داشت. مگر اينكه كسي تصوركند اين كشور براي رضاي خدايي كه وجودش را قبول ندارد با ازدياد منافعش به استكبار تبديل نمي‌شود و در سطح جهان آرمان‌هاي عدالت‌محور دارد! درواقع چين براي اولين‌‌بار آن‌هم در خليج‌فارس از محافظه‌كاري معمول خود خارج شد و چراغ‌هايش را روشن كرد و دورنماي اهداف خويش را به خوبي به همه ذينفعان رساند. متاسفانه چراغ‌هاي ظهور يك امپراتوري بزرگ كه ده‌ها بار در تاريخ همين روند را داشته‌اند درست درمقابل ما روشن شده‌اند و حركتي را نشان مي‌دهد كه مغاير تماميت ارضي كشورمان است.
چين نشان داد كه اگر آبي باشد درست مانند انگليس و امريكا ماهيگيري قابلي است و چه بسا در ابعاد وسيع سياسي و اقتصادي به صيد ترال دست بزند و ما تازه ازخواب بيدار شويم. 
اتفاقا اگر اوضاع به همين منوال پيش رود موضوع از جهاتي خطرناك‌تراست، چين مثل امريكا يا انگليس فاصله زيادي با خليج‌فارس ندارد و حتي برد هواپيماهايش به اين آبراه مي‌رسد. جمعيت يك ميلياردوچهارصدميليوني و نظام كاملا بسته اين كشور ظرفيت‌هايي هستند كه دولت‌هاي غربي از آن بي‌بهره بوده‌اند. دريك نظام بسته سياسي اصلا افكارعمومي وجودندارد كه بن سلمان از اره كردن صد قاشقچي نگران عكس‌العمل نهادهاي مدني آن كشورباشد. به نظر مي‌رسد حركت حساب‌شده‌اي كه چين براي تبديل شدن به يك امپرياليست آغاز كرده و اسبابش همه فراهم هستند بايد دولتمردان ما را چنان بيدار كند كه نه در تاكتيك‌ها بلكه در استراتژي‌هاي خود تجديدنظركنند و حداقل در خليج فارس اين كشور را به همان مواضع محافظه‌كارانه‌اش برگردانند. مسلما ما با هيچ كشوري آن هم روي منافع ملي‌مان عقد اخوت نبسته‌ايم و اگر واقعگرايي پيشه كنيم دستان بسته‌اي نداريم. اگر از درون چالش‌هاي خود در مردم‌سالاري را برطرف كنيم و در بيرون بر اساس اراده ملت اولويت را به رفاه و عزت و استقلال وروابط همه‌جانبه با دنيابا همه لوازمش بدهيم هرگز گوشه رينگ قرار نخواهيم گرفت و هر بيگانه‌اي براي سوءاستفاده طمع نخواهد كرد. به نظر مي‌رسد ما با تاكتيك‌هاي نادرست اجازه داده‌ايم تبليغات پرحجم بيگانگان فضايي از ايران‌هراسي ايجاد كنند و هر كسي به خود اجازه دهد كه به ايران هراسان پناه بدهد و پولش را بگيرد! دو كشور مي‌خواهند با يكديگر روابط اقتصادي داشته باشند چرا بايد متعرض تماميت ارضي كشور ديگري شوند و زبان سرزنش بازكنند كه ايران در مسائل هسته‌اي اين كند و آن نكند!؟
نصربالرعب اگر فوايدي دارد گاهي اغيار را به هم نزديك مي‌كند و فرصت‌طلبان هم كمال استفاده را مي‌برند. ما مي‌توانستيم و شايد هنوز هم بتوانيم از موضع قدرت و انعطاف مشكلات‌مان را با كشورهاي حاشيه خليج فارس حل كنيم چه بسا پاي اسراييل هم به منطقه باز نمي‌شد. تغيير مواضع يك ابرقدرت آن هم در موضوعات بسيار حساس چيزي نيست كه با سفر يك مقام درجه چندم به تهران و به كار بردن تعارفات ديپلماتيك ازآن عبور كرد و نگراني‌ها را زدود.