اخبار ویژه

    مقامات اروپایی: اعتماد به آمریکا اقتصاد ما را فلج و غارت کرد مسئولین ارشد اروپایی، آمریکا را متهم می‌کنند که به بهانه جنگ اوکراین، در حال غارت اروپاست  نشریه آمریکایی پولیتیکو با انتشار این خبر نوشت: اظهارنظر پنهان و آشکار مقامات ارشد اروپایی، از خشم شدید نسبت به آمریکا به‌خاطر سودجویی در جنگ اوکراین حکایت می‌کند این مقامات در شرایط تشدید فشارهای ناشی از جنگ اوکراین، ضمن ابراز ناامیدی از دولت جو بایدن، آمریکا را متهم به سودجویی می‌کنند. آنها می‌گویند آمریکا بیشترین سود را از جنگ اوکراین می‌برد زیرا گاز بیشتری با قیمتی بالاتر و سلاح‌های بیشتری به اروپا می‌فروشد. یک مسئول ارشد اتحادیه اروپا گفته است: «ما در واقع در بُرهه حساس تاریخی قرار گرفته‌ایم. اروپا در تجارت با آمریکا تحت تأثیر دو فشار قرار گرفته؛ اول اعطای یارانه‌های دولتی در آمریکا و دوم قیمت‌های بالای انرژی وارداتی از آمریکا! این دو مشکل سبب شده افکار عمومی اروپا در مقابل هرگونه تلاش در جنگ اوکراین بلکه اتحاد فرا آتلانتیکی قرار گیرد. آمریکا باید بداند افکار عمومی در بسیاری از کشورهای اروپایی عوض شده است»!  جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با درخواست از آمریکا برای توجه به نگرانی‌های اروپا گفت: «دوستان آمریکایی ما تصمیماتی می‌گیرند که بر وضع اقتصادی ما اثرگذار است». سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا با رد شکایت‌های اروپا مدعی شده: «علت اصلی افزایش قیمت گاز در اروپا، حمله پوتین به اوکراین و تحمیل جنگ گازی پوتین علیه اروپا بوده است». او افزوده این آمریکا بوده که با افزایش عرضه گاز مایع به اروپا آن هم در شرایط سخت فعلی، به اروپا کمک کرده است تا بتواند انبارهای گاز خود را پُر کند! اما مقامات اروپایی می‌گویند قیمتِ گرانِ گاز وارداتی از آمریکا سبب کاهش قدرت چانه‌زنی اروپا در تعیین قیمت خرید گاز از دیگر کشورهای جهان شده است. بزرگ‌ترین نقطه تنش در هفته‌های اخیر، اقدام دولت بایدن در اعطای یارانه و وضع مالیات بر واردات در حوزه‌های انرژی سبز بوده است. موضوعی که سبب برانگیخته شدن خشم اروپا علیه آمریکا شده و بروکسل آن را غیرمنصفانه و عامل ضربه به روابط اقتصادی و بازرگانی اروپا و آمریکا و نابود‌کننده صنایع اروپا دانسته است. اما به رغم مخالفت‌های رسمیِ اروپا تا کنون هیچ نشانه‌ای دائر بر عقب‌نشینی واشنگتن از تصمیماتش دیده نمی‌شود. دولت بایدن برای مهار تورم در آمریکا مالیات بر واردات را (مخصوصاً در قالب بسته‌های حفاظت از محیط زیست و مراقبت‌های بهداشتی) به‌طور فاحش افزایش داده و برای حمایت از صنایع سبز در قالب «برنامه اقدام برای کاهش تورم» ۳۶۹ میلیارد دلار یارانه به شرکت‌های آمریکایی داده است. وزیر اقتصاد فرانسه در نکوهش «برنامه اقدام برای کاهش تورم»، آمریکا را به پیروی از شیوه چین در اقتصاد متهم کرده و آن را انزواگرایی اقتصادی نام نهاده است. یک مقام دیگر فرانسوی، اقدام تبعیض‌آمیز بایدن در اعطای یارانه به شرکت‌های آمریکایی را سبب ورشکستگیِ شرکت‌های اروپایی به‌خاطر کم آوردن در رقابت با کالاهای آمریکایی دانسته است. یک عضو آلمانی پارلمان اروپا  گفته است «ما به‌خاطر اعتماد به روابط بازرگانی با آمریکا گرفتار بحرانی فلج‌کننده شده‌ایم»! اروپا بر اثر جنگ اوکراین دچار رکود و تورم سرسام‌آور شده، زیرِ فشار شدید تأمین انرژی قرار گرفته و برای فصل زمستان با تهدید خاموشی‌های مکرر و جیره‌بندی برق مواجه شده است. اروپا در تلاش برای کاهش وابستگی‌ خود به انرژی روسیه، ناچار به واردات گاز از آمریکا شده، ولی قیمت پرداختی اروپا تقریباً چهار برابرِ قیمت گاز در داخل آمریکاست! رئیس‌جمهوری فرانسه به تازگی گفته؛ قیمت بالای گاز دریافتی از آمریکا غیردوستانه است. وزیر اقتصاد آلمان از واشنگتن خواسته با همبستگی بیشتر با اروپا قیمت گاز صادراتی‌اش را کاهش دهد. اروپا به‌خاطر خالی شدن انبار مهماتش (پس از انتقال سلاح به اوکراین) ناچار به خریداری سلاح از آمریکا شده و حجم زیادی پول برای خرید سلاح روانه آمریکا کرده است. جوزف بورل گفته اروپا تاکنون ۸ میلیارد دلار اسلحه برای اوکراین تأمین کرده است. طبق ارزیابی یک مقام ارشد اروپایی، تأمین دوباره سلاح‌های پیشرفته و جبران کاهش انبار مهمات اروپا به‌خاطر مشکلات ایجاد شده بر سرِ راه زنجیره تأمین (از جمله مشکل تأمین تراشه) سال‌ها به درازا خواهد کشید. این وضعیت بر نگرانی‌ها در اروپا نسبت به منفعت‌جویی بیشترِ صنایع نظامی آمریکا از جنگ اوکراین افزوده است. با ارزان‌تر بودن گاز در آمریکا بسیاری از سرمایه‌گذاران اروپایی در پی خروج سرمایه خود از اروپا به ایالات متحده هستند که آسیب تازه‌ای به اقتصاد اروپا وارد می‌کند.     یادتان نیست که می‌گفتید حتی یک قطره نفت هم نمی‌توانیم بفروشیم؟! روزنامه اعتماد نوشت؛ هر زمان که دستاوردهای دولت اعلام می شود، آمارهای هیجان انگیز از فروش نفت می شنویم و هر زمان که دولت باید پاسخگو باشد، معلوم می شود در جنگ اقتصادی  هستیم.  روزنامه اعتماد با طرح این سؤال که «بالاخره در این کشور نفت می‌فروشیم یا در جنگ اقتصادی هستیم؟»، می‌نویسد: «خبرگزاری دولت مقصر وضعیت آشفته بازار ارز را به گردن آنچه «شرایط ویژه کشور» خوانده انداخته و گفته که «نمایندگانی که در جلسه امروز به بیان دیدگاه های خود پرداختند، شرایط ویژه کشور و قرار گرفتن دولت در جنگ سخت اقتصادی را نادیده گرفتند.» ایرنا، اما در حالی از قرار گرفتن دولت در «جنگ سخت اقتصادی» سخن می‌گوید که مقامات دولتی در چند ماه اخیر بر افزایش تولید نفت تاکید می‌کنند و آن را از دستاوردهای خود می‌دانند.  این نخستین مرتبه نیست که دولت سیزدهم و رسانه‌های حامی آن، به هنگام نابسامانی و آشفتگی بازار، «جنگ اقتصادی» را مورد اشاره قرار می دهند؛ اما در عین حال در برخی مواقع مانند هفته دولت، به افزایش فروش نفت و بازگشت پول حاصل از آن اشاره و بر آن تأکید می کنند. وزیر نفت هفته گذشته گفته بود که «در حوزه نفت در کانال تولید روزانه سه میلیون بشکه نفت قرار گرفتیم.» این گفته های وزیر نفت از سوی رسانه های حامی دولت مورد استقبال قرار گرفت و با آب و تاب به آن پرداختند و این خبر را دستاوردی برای دولت آن هم بدون «برجام» دانستند. دی ماه پارسال، ابراهیم رییسی در یک گفت وگوی تلویزیونی و هنگامی که می‌خواست به دستاوردهای دولتش اشاره کند، تاکید کرد که «صادرات نفتی ایران به حدی افزایش یافته که ما دیگر نگران صادرات آن نیستیم، صادرات نفت در دولت سیزدهم 40 درصد افزایش یافته و پول حاصل از صادرات نیز در حال بازگشت به کشور است.» احسان خاندوزی وزیر اقتصاد هم مرداد گذشته گفته بود «با توجه به افزایش صادرات نفتی و نرخ تبدیل ارزی در قانون بودجه سال 1401، شاهد افزایش 580 درصدی وصول درآمد حاصل از صادرات نفت و میعانات به خزانه در چهار ماه نخست امسال بودیم.» اما نیمه آبان ماه گذشته وقتی قیمت دلار رو به افزایش گذاشته بود، خبرگزاری ایرنا در گزارشی از جنگ اقتصادی سخن گفت و افزایش نرخ ارز را به این موضوع ربط داد؛ «جنگی ترکیبی که با پمپاژ دروغ از رسانه های معاند تا فضای مجازی تلاش کرد شعله جنگ داخلی و تجزیه را دنبال کند حالا قصد دارد تا با پمپاژ شایعه در بازارهای مالی پازلی دیگر از این جنگ را این بار در عرصه اقتصادی دنبال کند. بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی به عنوان میدان‌دار اصلی این هجمه اقتصادی بسته ای چند وجهی را برای مقابله با این هجمه پیش بینی کردند و رویکردی مبتنی بر واقعیت های اقتصادی در مواجهه با این جنگ اقتصادی اتخاذ کرده است.» اگر خبرگزاری ها و رسانه های حامی دولت را معیار قرار دهیم، هنگام فهرست کردن دستاوردهای دولت، تولید و فروش نفت افزایش می یابد و پول آن هم مرتبا وارد کشور می شود اما به وقت انتقادات از نحوه مدیریت دولت، ناگهان «جنگ سخت اقتصادی» شروع می شود و مشخص نیست که نهایتا فروش نفت و ورود پول های ناشی از آن افزایش داشته یا جنگ اقتصادی اوج گرفته است؟ غالبا علاوه بر زمان‌های اعلام دستاوردها، زمانی هم که دولتی ها و حامیانش بخواهند به دولت روحانی حمله کنند، فروش نفت و درآمدهای وصول شده حاصل از آن هم افزایش می یابد اما وقتی حرف از انتقاد و نقد به مدیریت می شود، «جنگ اقتصادی» است که شدید می شود. بالاخره نتیجه این همه افزایش فروش و ورود درآمدهای ناشی از آن، باید تاثیری هم بر وضع بازار داشته باشد». این تحلیل روزنامه اعتماد را می‌توان نوع فاحشی از «تجاهل‌العارف» توصیف کرد. چه این که گردانندگان این روزنامه خبر دارند صادرات نفت در دولت روحانی تا زیر 200 هزار بشکه هم سقوط کرد و آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه در مقطعی گفت «حتی یک قطره نفت هم نمی‌توانیم بفروشیم». اما دولت جدید تدریجاً موفق شد بخشی از صادرات نفت را احیا کند و به طور متوسط به 1/2 تا 1/5 میلیون بشکه در روز برساند. در عین حال ریل‌گذاری اقتصاد کشور در دولت روحانی (با دورریز انبوه یارانه‌ای) به نحوی بود که باید 2/5 میلیون بشکه نفت فروخته شود تا بتوان با حیف و میل انبوه یارانه پنهان در قیمت ارز و کالاهای مختلف، قیمت‌ها را به شکل نمایشی و سرکوب شده پایین نگه داشت. نمونه این مدیریت خسارت‌بار را در بازی ناشیانه با قیمت بنزین و ارز و پیامدهای زیانبار آن برای بلندمدت اقتصاد کشور مشاهده کرد. در واقع دولت سابق اگر سیاستگذاری درستی در مدیریت اقتصادی و منابع ارزی و همچنین فاصله گرفتن از وابستگی مطلق به صادرات نفت داشت، کشور را گرفتار کسری‌های درآمدی شدید و پیامدهای آن  نمی‌کرد. یادآور می‌شود تعبیر «جنگ اقتصادی»، تعبیر شخص آقای روحانی و دولتمردان اوست که با ادعای برداشتن سایه جنگ، کشور را در کام جنگ ترکیبی (از جمله اقتصادی) کشاندند و به جای تنوع بخشی صادرات و شرکای تجاری و اقتصادی، در همان مسیری قدم برداشتند که دشمن می‌خواست. این البته،‌غیر از خیانتی است که طیف افراطیون مدعی اصلاحات، پس از شکست در فتنه سیاسی سال 1388، با دادن آدرس تحریم‌ها به دشمن مرتکب شوند.     اندیشکده آمریکایی: باید بپذیریم که در سوریه شکست خوردیم اندیشکده آمریکایی «ریسپانسیبل استیت کرفت» در گزارشی تاکید کرد: وقت آن رسیده که واشنگتن شکست در جنگ سوریه را بپذیرد و نیروهای خود را خارج کند. در گزارش این اندیشکده تاکید شده است: «12 سال از آغاز جنگ داخلی سوریه می‌گذرد و درگیری‌ها همچنان به‌طور پراکنده ادامه دارند و ایالات متحده همچنان با 900 سرباز، گوشه‌ای از این کشور را اشغال کرده و همچنین بر اقتصاد سوریه چنگ انداخته و از طریق تحریم‌ها (قانون سزار) جمعیت سوریه را به فقر کشانده است. نیروهای مسلح چندین کشور دیگر از جمله ترکیه، در سراسر سوریه فعال هستند و این مسئله خطر درگیری‌های گسترده‌تر را دربر دارد. واشنگتن اعتقاد داشت اعمال فشار حداکثری می‌تواند به نحوی به روی کار آمدن یک دولت همسو در دمشق بینجامد. اما تلاش‌های غرب مدت‌ها پیش متوقف شده و دولت جو بایدن صرفا در حال حفظ وضعیت موجود است. عبدالرحمن المصری از شورای آتلانتیک گفت: «ایالات متحده نمی‌داند در سوریه چه می‌خواهد و هیچ پایان بازی منسجمی ندارد و با توجه به تغییر چشمگیر اولویت‌های سیاست خارجی و فقدان شدید گزینه‌های امن برای تعامل مجدد با سوریه، بعید است که شرایط تغییر کند.» در همین حال، اردوغان دیدار با بشار اسد و ولادیمیر پوتین را مطرح کرده که با پتانسیل یافتن روش سازش، پایان آخرین بقایای درگیری، و ادغام مجدد سوریه در منطقه همراه است و بایدن باید با لغو تحریم‌هایی که مردم سوریه را هدف قرار داده، و تشویق شرکای خود در حاشیه خلیج‌فارس به تعامل مجدد با دمشق، به این روند کمک کند. سیاست ایالات متحده که به‌دنبال براندازی اسد، حمایت از شورشی‌های میانه‌رو، اتحاد با اسلام‌گراهای تندرو، حمایت غیرمستقیم از شاخه محلی القاعده، آشتی با ترکیه در حالی که این کشور به‌طور موثر به داعش کمک و علیه نیروهای کُرد متحد آمریکا اقدام کرده بود، و نادیده گرفتن نیروهای ایرانی و روسی را نمی‌توان چندان هوشمندانه توصیف کرد. در همین حال، سیاست تهران و مسکو ساده و متمرکز بر حمایت از دولت دمشق بود. اکنون، بعد از گذشت بیش از یک دهه، سیاست ایالات متحده در همه زمینه‌ها به غیر از شکست داعش تقریبا به‌طور کامل شکست خورده، و حتی شکست داعش هم عمدتا توسط دیگر نیروهای فعال در صحنه رخ داده است. مخالفت واشنگتن با تعامل خلیج‌فارس با دمشق، دولت اسد را تا حد زیادی منزوی و به ایران و روسیه متکی کرده و ادامه اشغال غیرقانونی آمریکا هم تنها نیروهای نظامی این کشور را در معرض خطر قرار داده است. حضور آمریکایی‌ها ناگزیر خطر درگیری‌های خصمانه را به همراه دارد. ممکن است روسیه تصمیم بگیرد حمایت آمریکا از اوکراین را در سوریه تلافی  کند.  این فرض که اسد که یک دهه جنگ را دوام آورده، در نهایت به کناره‌گیری رضایت می‌دهد نیز توهمی بیش نیست. در همین حال، بدتر شدن روابط آمریکا با روسیه و ایران، احتمال همکاری آنها با غرب را کاهش می‌دهد. به علاوه، اگرچه تحریم‌های اقتصادی‌، در عمل تاثیرات وخیم‌تری بر زندگی مردم عادی دارند. تحریم‌های متعددی علیه دمشق اعمال شده که وحشیانه‌‌ترین آنها قانون سزار تصویب سال 2019 است که اساسا هر نهاد خارجی را که با مؤسسات آمریکایی معامله می‌کند، از تجارت در سوریه بازمی‌دارد. اکنون، تمایل اردوغان به تعامل مجدد با سوریه حاکی از توافقی با حمایت روسیه است که طبق آن، آنکارا عقب‌نشینی می‌کند و به دمشق اجازه می‌دهد تا کنترل مرز خود با ترکیه را دوباره به دست گیرد. این امر امنیت آنکارا را تامین می‌کند و به اشغال سرزمین‌های کردنشین سوریه توسط ترکیه پایان  می‌دهد. شاید این سیاست، برای آمریکا اشتباه بزرگی باشد. اما واقعیت این است که دولت‌های متوالی در واشنگتن نتوانستند دولت اسد را براندازند و هر روز بر شمار قربانی‌های غیرنظامی سیاست‌های آمریکا در سوریه افزوده می‌شود. سیاستگذاران ایالات متحده باید شکست خود را بپذیرند و استراتژی جدیدی را امتحان کنند و به‌جای دامن زدن به درگیری، به صلحی کمک کنند که به نفع آمریکا و مردم سوریه است. گزارش اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت در حالی منتشر می‌شود که اخیرا وزير خارجه آمريكا در گزارش عملكرد سياست خارجى این کشور در سال ٢٠٢٢ و به‌عنوان یک دستاورد تاکید کرده بود: «ما به طولانی‌‌ترین جنگ آمریکا پایان دادیم. برای اولین‌بار در ۲۰ سال گذشته، آمریکایی‌ها با کیسه جسد یا مجروحیت شدید از افغانستان به خانه نمی‌آیند. بیش از ۱۲۰ هزار نفر را از این کشور خارج  کردیم».