شهید نواب صفوی؛ نفر سوم نهضت ملی شدن نفت

جواد نوائیان رودسری –   امروز، 27 دی‌ماه، سالروز شهادت سیدمجتبی نواب صفوی و یارانش به دست رژیم پهلوی است. آن مرحوم، یکی از پیشتازان سازمان دهی جریان‌های مبارزاتی معتقد به اسلام و آموزه‌های آن بود. در واقع باید شهید نواب صفوی را، بنیان گذار رویکرد تشکیلاتی در میان مبارزان مسلمان، برای تقابل با گروه‌ها و جریان‌های پیدا و پنهانی بدانیم که کمر به زدودن فرهنگ و اندیشه اسلامی از جامعه ایرانی و همچنین، واگذاشتن سرمایه‌های مادی و معنوی به بیگانگان، بسته‌بودند. شهید نواب صفوی، با آن شخصیت کاریزماتیک و توانمندی‌ فوق‌العاده سازمان دهی تشکیلاتی، توانست نیروهای پراکنده‌ای را که دل در گرو اسلام و اجرای کامل دستورهای آن در جامعه داشتند، متحد کند. ثمره این اتحاد، تنها تشکیل جمعیت فدائیان اسلام نبود؛ بسیاری از کسانی که حتی نتوانستند به صورت رسمی در این تشکیلات فعالیت کنند، تحت تأثیر آن قرار گرفتند؛ از جمله این افراد، آیت‌ا... سیدعلی خامنه‌ای بودند که در کوران مبارزات نواب صفوی، ایام نوجوانی و جوانی را سپری می‌کردند. ایشان در بیانات هفتم اردیبهشت‌ سال 1377، در دیدار جمعی از جوانان، به این موضوع اشاره می‌کنند و می‌گویند: «آن کسی که در دوره جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه اوّل، مرحوم نوّاب صفوی بود. آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به‌شدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد.» شهید نواب صفوی، به دلیل ساختار فکری و توجه‌اش به اصالت اسلامی، فرد محبوب برخی از تاریخ‌نگاران دوران معاصر که همیشه از دریچه آموزه‌های غربی به مقوله‌های تاریخی می‌نگرند، نبوده و به همین دلیل، بخش مهمی از فعالیت‌های تأثیرگذار وی و یارانش در جمعیت فدائیان اسلام، همیشه کم‌رنگ یا نادیده گرفته شده‌است. در سالروز شهادت مظلومانه او، در گفت‌وگویی با دکتر مسعود رضایی، به بررسی ویژگی‌های شخصیتی شهید نواب صفوی و تأثیر وی بر تحولات تاریخ معاصر ایران، قبل و بعد از شهادتش در 27 دی‌ماه سال 1334، پرداختیم. دکتر رضایی، شهید نواب صفوی را پس از آیت‌ا... کاشانی و دکتر مصدق، سومین شخصیت ملی شدن صنعت نفت می‌داند و معتقد است که اگر اقدامات قاطع و به موقع وی و یارانش نبود، احتمال پیروزی نهضت بسیار ضعیف می‌شد. آن‌چه در پی می‌آید، مشروح این مصاحبه تفصیلی است.   صحبت ما درباره شهید نواب صفوی و تأثیری است که او، بر جریان مبارزات ملت مسلمان ایران گذاشته. این تأثیرگذاری، بی‌شک ریشه در ویژگی‌های شخصیتی مرحوم نواب دارد. اگر ممکن است، برای شروع بحث، درباره این ویژگی‌ها نکاتی را بفرمایید. نخستین ویژگی شهید نواب صفوی که در شخصیت او برجستگی خاصی دارد، حساسیت فراوان وی روی هویت اسلامی و مسائل مربوط به آن است. شهید نواب صفوی از کنار قضایایی که می‌توانست بر جایگاه اسلام در جامعه و فرهنگ اسلامی مستقر در آن تأثیر سوء بگذارد، بی‌تفاوت نمی‌گذشت. ما چه در زمان نواب و چه قبل از او، افرادی را داریم که مسلمان، عالم و روحانی هم هستند، اما هنگام هجوم دشمنان به هویت اسلامی، حساسیت لازم را برای تقابل با آن ها ندارند. شهید نواب صفوی این‌گونه نبود؛ هم آن حساسیت را داشت و هم‌ این‌که گام‌های عملی برای مبارزه بر می‌داشت. از سوی دیگر، وی فردی با توانایی سازمان دهی بالا بود؛ خیلی خوب برنامه‌ریزی می‌کرد و می‌توانست افراد را گرد هم جمع و در یک مسیر هدایت کند. این ویژگی را هر کسی ندارد و خیلی‌ها از آن برخوردار نیستند. مرحوم نواب صفوی چه در رفتار و چه در گفتار، به گونه‌ای عمل می‌کرد که ضریب نفوذ این توانایی را افزایش می‌داد. ویژگی دیگر شهید نواب صفوی، حساسیت بالای او به مسائل سیاسی بود. آن مرحوم، از آن دست علما و روحانیونی نبود که فقط سرِ خودشان را با احوال شخصیه و احکام فردی گرم می‌کنند و معتقدند که اساساً نباید وارد سیاست شد و باید سیاست را به سیاستمداران سپرد. برخی از این افراد، وظیفه خودشان را به بیان مسائل و احکام شرعی، اقامه نماز جماعت و چنین اموری محدود می‌دانستند و کم نبودند کسانی که امور سیاسی را یک منطقه ممنوعه فرض می‌کردند و حتی توصیه‌شان به دیگران هم این بود که وارد چنین منطقه‌ای نشوند. شهید نواب صفوی این‌گونه نبود؛ او حوزه سیاست را بسیار مهم می‌دانست و اعتقاد داشت که بدون توجه به این حوزه، عملاً نمی‌توان احکام اسلامی را در جامعه پیاده کرد؛ ضمن این‌که وی معتقد بود ورود نکردن به این عرصه، می‌تواند فضا را برای فعالیت جریان‌ها و کسانی که به دنبال زدن ریشه اسلام در ایران هستند، مهیا کند.   منظور شهید نواب صفوی چه جریان‌هایی بود؟ منظور جریان‌هایی مانند فراماسونری بود که به ویژه بعد از روی کار آمدن رژیم پهلوی، با حمایت پیدا و پنهان انگلیس، فرایندی جدی را برای نابود کردن و دست کم، به حاشیه بردن آموزه‌های اسلامی در ایران، آغاز کرده‌بودند. درک این قضیه، با توجه به اعمال و رفتار رضاشاه، کار پیچیده‌ای نبود و هر فردی که اندکی حساسیت داشت، می‌توانست تحرکات این جریان را به خوبی حس کند و شهید نواب صفوی، با آن حساسیت بالا، هم جزئیات این جریان را درک ‌کرد و هم برای تقابل با آن، دست به تأسیس جمعیت فدائیان اسلام زد و فعالیت‌های خودش را در حوزه نظری و عملی، بر این تقابل متمرکز کرد.   چرا او دست به تشکیل جمعیت و فعالیت گروهی زد؟ ضرورت این کار چه بوده‌است؟ ایجاد تشکیلات در آن دوره، یک ضرورت بود. این‌طور نبود که فقط نواب صفوی دست به تشکیل گروه و جمعیت زده‌باشد، قبل از او و در حجم بسیار وسیع‌تری، جناح مخالف با اسلام و روشنفکران غرب گرا اقدام به تشکیل ده‌ها حزب، گروه و جمعیت، برای سازمان دهی برنامه‌هایشان کرده‌بودند و هر چند متکثّر، اما با هدفی واحد و با حمایت‌های گسترده خارجی، برنامه‌های خودشان را دنبال می‌کردند. در این شرایط، طبیعی بود که شهید نواب صفوی به سوی تشکیل یک جمعیت سازمان دهی شده برود تا بتواند با آن جریان سازمان دهی شده مقابله کند و به جای شکل دادن به یک حرکت صرفاً فردی، جمعیتی از هم‌فکران را برای این مبارزه گسترده، گرد هم آورد.   آن‌چه در تاریخ فعالیت‌های شهید نواب صفوی و یارانش، معمولاً نادیده یا کم اهمیت گرفته می‌شود، نقش آن ها در جریان ملی شدن صنعت نفت است. شما این نقش را در چه سطح و اندازه‌ای می‌دانید؟ به نکته مهمی اشاره کردید؛ یکی از نقاط اوج فعالیت‌های نواب صفوی و فدائیان اسلام، حضور و نقش آن ها در جریان ملی شدن صنعت نفت است. خیلی وقت‌ها این نقش آن‌طور که باید و شاید، دیده نمی‌شود. آن‌چه در تاریخ می‌بینیم، رهبری و مدیریت فرایند پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت را، عمدتاً به اقدامات دو رهبر مشهور این نهضت، یعنی آیت‌ا... سیدابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق محدود می‌کند که البته کسی منکر نقش مهم و مؤثر آن ها نیست. اما نباید فراموش کنیم که بخش بسیار مهمی از این موفقیت بزرگ، مدیون اقدامات فدائیان اسلام و مدیریت و تصمیمات قاطع شهید نواب صفوی است و از این لحاظ، می‌توان او را سومین شخصیت نهضت ملی شدن صنعت نفت دانست. این نقش راهبردی، حتی قبل از آن‌که جبهه ملی تشکیل شود، وجود داشت و در واقع، این شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام بودند که با اقدامشان در جریان انتخابات مجلس شانزدهم، جریانی را که به نهضت ملی شدن صنعت نفت انجامید و آن پیروزی بزرگ را رقم زد، روی ریل موفقیت و پیشرفت قرار دادند.   منظورتان ماجرای دخالت دربار در انتخابات، رأی نیاوردن دکتر مصدق و اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر است؟ دقیقاً؛ دربار با عاملیت هژیر در نتایج انتخابات دست بُرد تا دکتر مصدق و همکارانش به مجلس راه پیدا نکنند. واکنش آقایان به این رفتار، آن بود که به دربار بروند و متحصن شوند؛ چند روز ماندند، مذاکره و بحث کردند، اما نتیجه‌ای حاصل نشد. شاه از موضع خود کوتاه نیامد و هژیر همچنان به فعالیت‌هایش ادامه می‌داد و مجلس با تقلّبی که صورت گرفت، همچنان در دست وابستگان به سفارت انگلیس، باقی ماند. ورود شهید نواب صفوی و یارانش به این جریان، با دخالت دربار در انتخابات آغاز شد؛ او و یارانش بودند که این مسئله را افشا کردند و باعث شدند مصدق و همراهانش تصمیم به تحصن بگیرند. فدائیان اسلام هنگام انتخابات، سر صندوق‌های رأی حاضر بودند و اطلاع‌رسانی مربوط به دخالت‌های دربار، توسط آن ها انجام شد. اما وقتی متحصنان نتوانستند به نتیجه برسند، نیاز به یک تصمیم قاطع برای جمع کردن ماجرا بود و اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر توسط فدائیان اسلام، گره کور این مسئله را باز کرد. برخلاف ادعای برخی که آگاهانه یا ناآگاهانه موضوع ورود فدائیان اسلام به جریان اعدام انقلابی هژیر را، تصمیمی سریع و بدون فکر می‌دانند، شهید نواب صفوی و یارانش، فی‌البداهه به انجام این اقدام دست نزدند. آن ها منتظر ماندند که شاید مذاکرات و تحصن دکتر مصدق و جمع همراهِ او در دربار، نتیجه‌ای بدهد؛ اما وقتی نتیجه‌ای حاصل نشد و ورود فدائیان اسلام به معرکه دفاع از استقلال ایرانِ اسلامی ضرورت پیدا کرد، شهید نواب صفوی درنگ نکرد و قاطعانه وارد این معرکه شد و کار را تمام کرد. نتیجه این اقدام، ورود نمایندگان منتخب، از جمله خود دکتر مصدق به مجلس شورای ملی بود که پس از این، توانستند فعالیت‌های خودشان را باهدف ملی شدن صنعت نفت، سازمان دهی کنند.   در جریان نخست‌وزیری رزم‌آرا هم چنین رویکردی را از شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام شاهد هستیم. همین‌طور است؛ اگر هژیر را سد نخست در برابر نهضت ملی شدن صنعت نفت و حفظ استقلال ایران بدانیم، رزم‌آرا قطعاً سدّ دوم را تشکیل می‌داد. او یک نظامی مقتدر بود و روی کار آمدنش، پیامی قاطع برای طرفداران ملی شدن صنعت نفت به حساب می‌آمد؛ رزم‌آرا آمده بود تا جلوی این جریان را بگیرد. اقدام فدائیان اسلام در اعدام انقلابی رزم‌آرا، باز هم گِرهی را باز کرد که به کار فرایند ملی شدن صنعت نفت افتاده‌بود ؛ مخالفان کاملاً عقب نشستند و در نهایت، کار تصویب و توشیح قانون مربوط به آن، با قاطعیت به انجام رسید و ملّت، در این نبرد سخت پیروز شد. می‌توان گفت که اگر فدائیان اسلام نبودند و مدیریت و تصمیم‌گیری قاطعانه شهید نواب صفوی نبود، احتمال این‌که نهضت ملی شدن صنعت نفت به سرانجام برسد، خیلی کم می‌شد.   به نظر شما، فعالیت‌های تشکیلاتی و سازمانی شهید نواب صفوی، پس از شهادت وی، چه تأثیری بر فعالیت جریان‌های سازمان دهی شده معتقد به مبانی اسلامی داشت؟ بسیاری از کسانی که بعدها دست به تأسیس تشکیلات و سازمان‌های معتقد و ملتزم به آموزه‌های اسلامی، برای مبارزه با رژیم پهلوی زدند، مانند هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، عملاً از اعضای قدیمی فدائیان اسلام بودند. بدیهی است که در چنین حالتی، آن ها هم در نظر و هم در عمل، تحت تأثیر اقدامات، تشکیلات و سازمان دهی شهید نواب صفوی در جمعیت فدائیان اسلام بوده‌باشند.