روزنامه آفتاب یزد
1396/04/24
جام را برای آبیها
یادتان باشد جذب بازیکن جدید در استقلال با مطالعه دقیق و کار کارشناسی صورت گرفته است.به عنوان مثال داریوش شجاعیان و مجتبی جباری را جذب کردیم تا کمربند تیم را در میانه میدان محکم کنیم.ضمن آنکه با آمدن مجتبی تیم صاحب یک پلی میکر باتجربه خواهد شد. ما برای قدرتمند کردن سازمان دفاعی تیم هم برنامهریزی کردیم و در این راستا پژمان منتظری را دوباره به استقلال بازگرداندیمآفتاب یزد - امید مافی : آدمی که مردانه پای یک پیراهنی آبی ایستاد و از فرط تعصب به سوگلی سکوها بدل شد، حالا در ردای یک فرمانده جوان به رستگاری عشقش در روزهای پراضطراب میاندیشد. علی منصور، محبوب لاجوردیها در تابستان این حوالی، تنش تلاطم نتهایی است که موسیقی شادکامی را به یادها میآورد. او اگر در هفتههای دوزخی لیگ نسخه حریفان را بپیچد و از کنار حریفان تا بن دندان مسلح رد شود،می تواند لبهایش را آغشته به جام خوشرنگی کند که با بوسهای آتشین، خستگی یک فصل جنگیدن را از تنش به در خواهدکرد.
همکلامی با تفنگدار دیروز و فرمانده امروز که واژههایش بوی زندگی میدهد کار سادهای نبود، اما پیش از سفر آبیها به ارمنستان صدای مردی را شنیدیم که هنوز تعصب و غیرتش به تن پوش باستانی، نفسها را بند میآورد. مردی که شبیه هیچ کس نیست و در جهنمی ترین روزها به چیزهای خوب فکر میکند و فلسفه فوتبال را در نبرد تا مرز مرگ و زندگی جست وجو میکند لابد میتواند آدم جالبی باشد. این شما و این علی منصور که چند قدم مانده به خط استارت لیگ، ذهنش بوی باروت گرفته است. کاراکتر نجیب مرد شماره یک نیمکت تیمی که میلیونها دوآتشه را به دنبال خود دارد و به فتح قلههای بلند میاندیشد را میان سطرهای این مصاحبه پیدا کنید.
اگر موافقید از آخر شروع کنیم. یک جورهایی معکوس. شما الان چند سالهای دقیقا؟
برف که ببارد ۴۶ ساله خواهم شد.
ولی تابستان تازه آمده و از برف تا اطلاع ثانوی خبری نیست!
من دی ماه به دنیا آمده ام. از آن ماههایی که برف همه کوچههای تهران را میگرفت و رد پاها پیدا نمیشد. زمستان هم زمستانهای قدیم.
پس به زمستان دلباختی؟
من همه فصلهای خدا را دوست دارم. خدا بهار و تابستان و پاییز و زمستان را آفریده تا به یادمان بیاورد دنیا همیشه یک شکل نیست. من همیشه به فصلها به چشم زنگ بیدارباش نگاه کرده ام.
پسر 22 سالهای که روزگاری پیراهن پارس خودرو را به تن میکرد وقتی سر را بر میگرداند و گذشته را مرور میکند از هیاهوی جادهها و درهها به چه برداشتی میرسد؟
هرکسی سرنوشتی دارد. سرنوشتی که از پیش مقدر شده. من فکر میکنم همای سعادت در تمام این سالها روی شانههایم نشسته. علیرضایی که یک روز از روی سکوها تیم آبی را تشویق میکرد با گذر زمان به بازیکن مورد علاقه سکوها بدل شد.
شکر، هزار مرتبه شکر!
البته در کنار نگاه مهربانانه خدا باید حرکت هم کرد تا برکت سراغ آدم را بگیرد. یادم میآید وقتی امیر قلعه نوعی زنگ زد و در قامت کاپیتان استقلال از من خواست در تست فنی این تیم شرکت کنم، فکر میکردم همه چیز یک شوخی است. زیرا به انبوهی از بهت و حیرت گرفتار شده بودم، اما هنگامی که رفتم سر تمرین و عمو نصی بازیام را پسندید فهمیدم خدا هوایم را دارد.
و در گذر زمان شما به دردانه آتشپارهها بدل شدید. چی شد که علی منصور سکوها را فتح کرد؟
همیشه با جان و دل برای سربلندی تیمم دویدم و هیچ وقت کم نگذاشتم. چه آن زمان که جوان بودم و پوسترهای قد و نیم قد من روی سینه دیوارها میرفت و چه وقتی کفشها را آویختم، ذرهای از عشقم به پیراهن آبی کم نشد. من با هوادار همیشه صادق بودم و سعی کردم سرباز وفاداری برای باشگاه بزرگ پایتخت باشم. ضمن آنکه ذاتا با بداخلاقی رابطهای ندارم و همیشه سعی میکنم پاسخ محبت مردم را به بهترین شکل بدهم.
نمیدانم چرا یکهو یاد روزهای آفتابی ات در کنار راین افتادم.خودت فکر میکنی هجرت علی منصور به سرزمین اسطورهها و سپس سرزمین ژرمنها چقدر در پیشرفتش تاثیر گذاشت. پلکهایتان را ببندید و بعد بگویید؟
من در یونان درخشیدم و همین باعث شد در آپولون به یک مهره تاثیرگذار بدل شوم. بعد هم که به آلمان رفتم و پیراهن سن پائولی را به تن کردم بهترین اتفاق این باشگاه رقم خورد و تیم به دسته اول صعود کرد و جشن رسیدن به بوندس لیگا را گرفتیم. حضور در سطح اول فوتبال آلمان، چمدانی از تجربه برایم به همراه داشت و بسیار ارزشمند بود.
و بعد دوباره برگشتی به آشیانه آبی؛ چهره آبی عشق تو را رها نمیکرد انگار؟
استقلال خانه اول و آخر من است. من هرچه دارم از پیراهن آبی است. برایم فرقی نمیکرد عمو نصی روی نیمکت باشد یا رولند کخ، منصورخان ، ناصرخان و یا امیر قلعه نوعی. برای من مهم جنگیدن تا پای جان برای باشگاهی بود که علیرضا منصوریان را در فوتبال ایران ماندگار کرد. هیچ وقت سعی نکردم وارد جنگهای زرگری شوم و همیشه تمام هدفم این بوده که فارغ از اختلاف سلیقهها پای استقلال بایستم.
اما بعضیها میگویند علی منصور در قصه پرغصه ناصر حجازی بیشتر غرق میشود؛ منظورم را که گرفتی؟
برای من همه مربیان استقلال از روز اول تا همین حالا محترم و عزیز بودند و هرگز وارد خط بازیها نشدم.استقلال مکتب عشق است و نباید در این مکتب پشت این و آن سنگر گرفت.
رفاقت علیرضا منصوریان با کارلوس کی روش از کجا کلید خورد؟ همیشه یک جورهایی عزیز مغز پرتقالی بودی و هستی.
در این سالها سعی کردم از او به عنوان یک مربی بزرگ درس بگیرم. در مقطعی هم تیم امید را با پشتگرمی کی روش قبول کردم. ما با هم همیشه راحت بودیم و هستیم و همواره سعی کردم از کی روش چیزهای زیادی یاد بگیرم. آدمی که در منچستریونایتد یک رکن اصلی بوده و در دنیای مربیگری اسم و رسمی دارد میتواند الگوی خوبی برای پیشرفت باشد.به هر حال باید قبول کنیم که روزگاری طراحی تمرینات منچستر با کی روش بوده و فرگوسن ششدانگ قبولش داشته است.
درخشش شما در جامه سکاندار از نفت آغاز شد.بیایید فلاش بک بزنیم و به آن روزها برگردیم.نفت با علی منصور چطور فوران کرد و به تیمی قهار بدل شد؟
من به جوانها اعتماد کردم و پاسخ اعتمادم را گرفتم. روزی که با ده رای سرمربی شدم قول دادم که نفت را به یک کارخانه بازیکن سازی بدل کنم. خوشحالم که این اتفاق با گذر زمان افتاد و بچههای من چه در تیم ملی و چه در عرصههای دیگر خودشان را به رخ کشیدند. به هر حال کارکردن با جوانها مستلزم ریسک است و آدم محتاط زیر بار کار کردن با بازیکنانی که تجربه زیادی ندارند، نمیرود.
حالا پس از یک فصل پر فراز و نشیب با استقلال چقدر به فتح لیگ فکر میکنید؟ یعنی علیرضا منصوریان سی ایستگاه مانده به مقصد، در ردای سکاندار طعم قهرمانی را مزمزه میکند یا نه؟
حقیقت این است که لیگ برتر تبدیل به یک ماراتن شده است و تا روز آخر نمیتوان قاطعانه از قهرمانی حرف زد. ولی...
ولی چی؟
من به شاگردانم گفته ام که استقلال بزرگ هر هفته یک فینال پیش رو دارد و باید جانانه بجنگیم. لیگ ایران به طرز عجیبی شبیه جام حذفی شده و یک گاف کوچک میتواند سرنوشت هرکدام از مدعیان را عوض کند. من شخصا به تیمم ایمان دارم و وقتی خیز بلندی بر میداریم و با یاری باشگاه هدفگذاری میکنیم و کارها به خوبی پیش میرود یعنی پتانسیل قهرمان شدن در جمع حریفان را داریم. امیدوارم آخر فصل، استقلال جایی بایستد که استحقاقش را دارد.آن بالای بالا. یادتان باشد ما استقلال هستیم.تیمی که نامش لرزه بر تن حریفان میاندازد و تاریخ گرانبهایی را همراه خود دارد.
اما شما بازیهای سخت و صعبی را پیش رو دارید.
بله؛ برای گرفتن جام باید سرمان را جلو توپ بگذاریم. همه تیمهایی که به ملاقاتشان خواهیم رفت، مترصد یک لغزش هستند تا خودشان را تحمیل کنند. استقلال اگر بخواهد بی چون و چرا ترکتازی کند باید سرنوشت خودش را به دست خودش رقم بزند و دل به قضا و قدر نسپارد.
قبول دارید هفتههای نخستین لیگ میتواند آبستن اتفاقات عجیب و غریب باشد؟
مطمئن باشید حق به حقدار خواهد رسید. من نوید میدهم که به زودی از استقلال جدیدی رونمایی خواهد شد.تیمی که هشتاد هزار نفر را به ورزشگاه میآورد. یک بار هم گفتم که سعی میکنیم از همان هفته اول به سادگی امتیاز ندهیم و گوی سبقت را بگیریم.من دلم روشن است که این تیم میتواند امسال مطالبات تماشاگری که با جان و دل تیمش را تشویق میکند و خون دل میخورد را محقق کند.ما امسال در سه جام مهم حضور خواهیم داشت و باید طوری بازی کنیم که در هر سه جبهه نتیجه بگیریم و توازن برقرار شود. جا دارد همین جا از مدیرعامل باشگاه که در این هفتهها تمام قد پشت تیم بودند و بازیکنان دلخواه ما را جذب کردند قدردانی کنم.
اردوی ایروان تا چه اندازه میتواند در آماده سازی تیمی که دیگر بهانهای برای فروچکیدن ندارد،موثر واقع شود؟
ارمنستان گزینه مناسب و کم خرجی برای آماده کردن تیم است.این البته درد بزرگی است که در کشور کوچکی مثل ارمنستان تا دلتان بخواهد زمین تمرینی پیدا میشود، اما در تهران به این بزرگی یک زمین درست و حسابی یافت نخواهد شد. من تصورم این است که ایروان سکوی پرتاب استقلال خواهد بود و با توجه به اضافه شدن نفرات جدید بتوانیم به هماهنگی لازم دست یابیم و با دست پر به تهران برگردیم.بالاخره برای موفقیت در لیگ باید تا بن دندان مسلح شد و از هر گونه اقدام مثبتی دریغ نکرد.در مجموع فکر میکنم حضور در ارمنستان ثمرات ارزشمندی برای این استقلال داشته باشد.
یعنی ممکن است همای سعادت دوباره روی شانه آبیها بنشیند و جام به سوی شما و بچههایتان پر بکشد؟
چرا که نه.استقلال با این مهرهها و این پتانسیل توانایی آن را دارد که از همان هفته اول پیشتازی کند.الان تمام هم و غم ما این است با حفظ بخش عمدهای از ترکیب تیم فصل قبل و اضافه کردن چهرههای کارساز و امتحان پس داده لبخند رضایت را بر لبان هواداران بنشانیم.
آنالیز مهرههای جدید از دریچه علیمنصور میتواند قابل تامل باشد!
یادتان باشد جذب بازیکن جدید در استقلال با مطالعه دقیق و کار کارشناسی صورت گرفته است. به عنوان مثال، داریوش شجاعیان و مجتبی جباری را جذب کردیم تا کمربند تیم را در میانه میدان محکم کنیم.ضمن آنکه با آمدن مجتبی تیم صاحب یک پلی میکر باتجربه خواهد شد.ما برای قدرتمند کردن سازمان دفاعی تیم هم برنامه ریزی کردیم و در این راستا پژمان منتظری را دوباره به استقلال بازگرداندیم.پژمان مدافع ششدانگی است و میتواندهارمونی لازم را در دیوار دفاعی ایجاد کند. در خط آتش هم با توجه به رفتن کاوه به اروپا نیاز به تمامکننده حرفهای داشتیم و خوشبختانه با جذب سجاد شهباززاده که بعد از یک سال به استقلال برگشته و بیت سعید، دغدغه کادر فنی مرتفع شده است.البته در کنار مهرههای باتجربه، جوانگرایی را از دستور کار خارج نکردیم و استعدادهای خوبی را به استقلال آوردیم که هر کدامشان امسال میتوانند یک پدیده باشند.من خیالم راحت تر از فصل پیش است و امیدوارم امسال از هر حیث سال استقلال باشد و بتوانیم از تمام صخرههای پیش رو به سلامت رد شویم.
اضافه شدن موسیو میک موت به ترکیب کادر فنی هم سر و صدای زیادی به پا کرد.چی شد که به این نتیجه رسیدید که از اروپا مربی وارد کنید و به دستیاران فصل قبل بسنده نکردید؟
من میک مک درموت را از گذشته میشناختم و میدانستم میتواند به تیم کمک کند.بدنسازی بچهها و آماده شدن ساقها یکی از مهم ترین اصول است که خوشبختانه با پیوستن مک درموت این اتفاق خواهد افتاد.من به دنبال آن هستم که با تدابیر کادر فنی و استفاده از ظرفیت دستیارانم،روسفیدی را برای میلیونها هوادار استقلال به ارمغان بیاورم و در این مسیر قطعا پاسخگوی همه مسائل تیم خواهم بود.
تا فراموش نکردم به یک اتفاق مثبت اشاره کنم و آن شکل گیری تیم ب استقلال است که نبض این تیم را محمد نوازی برعهده دارد و کاملا با ما هماهنگ است. فلسفه شکل گیری تیم «ب» این بود که پشتوانه سازی کنیم و کار را به سمتی ببریم که اوضاع در سالهای آتی اینگونه رقم نخورد که دنبال جذب ستاره باشیم و خودمان پروسه ستاره سازی را کلید بزنیم.
اینکه تیم بزرگی مثل استقلال هنوز با کمبود زمین ششدانگ برای تمرین مواجه باشد هم در نوع خود نوبر است.قبول دارید؟
متاسفانه ما در تهران با مشکل نبود زمین هموار مواجه هستیم و همین کار را سخت میکند.حقیقت این است که فوتبال ایران از نظر زیر ساختها هنوز با مصائب بسیاری مواجه است و این در شان تیمهای لیگ برتری که عنوان حرفهای بودن را یدک میکشند نیست.به خاطر همین است که برپایی اردو در ایروان را به فال نیک گرفتم و فرصت را هدر ندادم. امیدوارم روزی برسد که فوتبال ما در تمام ابعاد توسعه یابد و تیمها مختصات حرفهای بودن را به تمام معنا داشته باشند.این حرف تلخی است اما باید اذعان کرد مادامی که موفق نشویم در عرصه سخت افزاری گامهای بلندی برداریم یک جای کار میلنگد و گریزی نداریم که برای آماده کردن تیمهایمان سراغ ارمنستان، اوکراین، گرجستان، دبی و ترکیه را بگیریم.
با این سوال تمام کنیم که مهم ترین حریفان استقلال در لیگ امسال کدام تیمها خواهند بود؟فکر میکنید دوئل بالای جدول چه رنگی داشته باشد؟
من فکر میکنم چهار، پنج تیم بتوانند تنور بالای جدول را گرم نگه دارند و ضریب هیجان لیگ را بالا ببرند.استقلال،پرسپولیس،تراکتور و سپاهان تیمهایی هستند که با توجه به شرایط موجود میتوانند رقابت تنگاتنگی داشته باشند.از کنار ذوب هم نباید به سادگی گذشت.با تمام اینها استقلال در فصل پیش رو با هیچ تیمی تعارف نخواهد داشت و اسب ما برای قهرمانی زین شده است.
ممنون،مصاحبه خوبی بود.