انقلابی وفادار

مهدی بختیاری*: برای اینکه جایگاه بلند کسی مثل «انیس نقاش» را بهتر درک کنیم، کافی است بدانیم یکی از افرادی که زیر دست او آموزش اولیه را دید و وارد میدان مقاومت شد، بعدها به یکی از بزرگ‌ترین کابوس‌های رژیم اشغالگر قدس بدل شد و او کسی نبود جز شهید «حاج‌عماد مغنیه» عالی‌ترین فرمانده نظامی حزب‌الله لبنان که ۲۳ بهمن سال 1386 خورشیدی ترور شد. آشنایی اولیه نقاش با حاج‌رضوان به اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمی‌گردد، یعنی وقتی که او در جنبش فتح فعالیت داشت و بسیاری از جوانان عرب – از جمله لبنانی‌هایی که بعدها بسیاری از آنها «حزب‌الله» را تاسیس کردند - را آموزش می‌داد. خود او در این باره می‌گوید: «ایشان [عماد مغنیه] سال ۱۹۷۵ که خیلی جوان بود پیش بنده آمد. من عضو فتح بودم. گفت: من یک جوان مومن هستم و می‌خواهم مسائل نظامی را یاد بگیرم و ان‌شاءالله یک زمان با اسرائیل مبارزه کنم اما نمی‌خواست عضو فتح شود. گفت: آیا شما می‌توانید به من آموزش بدهید؛ بدون اینکه عضو فتح باشم؟ گفتم: چرا نه؟! من به شما آموزش می‌دهم و به هر کسی که می‌خواهد با اسرائیل مبارزه کند هم آموزش می‌دهم. در این پادگان من با شهید عماد مغنیه آشنا شدم. آن زمان ملاحظه کردم که این بچه ۱۶ ساله خیلی جدی است. بعضی‌ها فقط می‌خواستند تیراندازی یاد بگیرند اما شهید عماد مغنیه مرتب از من سوال می‌کرد و در کاغذ یادداشت می‌کرد و من فهمیدم این جوان آینده بزرگی دارد». انیس نقاش سال ۱۹۵۱ در بیروت به دنیا آمد و در مدرسه «المقاصد الاسلامیه» در این شهر درس خواند. در همان کودکی در تظاهراتی برای حمایت از «جمیله بوحیرد» انقلابی سرشناس الجزایری علیه استعمار فرانسه شرکت کرد و با روحیه مبارزاتی‌ای که داشت، در ۱۳ سالگی (سال ۱۹۶۴) به طور مخفیانه به جنبش «فتح» پیوست. فتح آن زمان مهم‌ترین گروه مبارز فلسطینی بود که با اشغالگران قدس می‌جنگید و برای بسیاری از جوانان که عاشق مبارزه بودند، جذابیت فراوان داشت. اما ورود جدی او به میدان مبارزه، پس از عملیات تجاوز نیروهای ارتش اسرائیل به فرودگاه بیروت بود. تعدادی از نیروهای یگان «سایروت متکال» در پاسخ به حمله فلسطینیان به یک هواپیمای متعلق به خطوط هوایی اسرائیل در یونان که ۲ روز قبل اتفاق افتاده بود، با هلی کوپتر وارد فرودگاه بیروت شدند و خسارات فراوانی به هواپیماهای حاضر در این فرودگاه وارد کردند. این حمله با سکوت و انفعال دولت لبنان و کشورهای عربی مواجه شد و همین نخستین جرقه‌ای شد تا انیس نقاش به صورت جدی وارد فعالیت‌های نظامی شود. او از جمله افرادی بود که در جنگ رمضان در سال 1973 شرکت داشت و جزو گروه‌هایی بود که به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین راکت پرتاب می‌کردند. دهه 70 برای انیس نقاش دهه مهمی بود که شاید بخشی از مسیر آینده او را نیز ترسیم کرد. سال 1975 وقتی لبنان درگیر جنگ داخلی بود، در آن شرکت نکرد و حتی در نامه‌ای به رهبران جنبش فتح درباره فجایع این جنگ هشدار داد. سرانجام ۳ سال بعد، وقتی ارتش رژیم مجعول صهیونیستی به لبنان حمله کرد، انیس از فتح جدا شد و گروه‌های خودش را با همراهی جوانان لبنانی که از جمله آنها عماد مغنیه بود، برای مقابله با صهیونیست‌ها تشکیل داد. انیس نقاش را به واسطه چند خصوصیت به یاد می‌آورند. * عاشق فلسطین اول اینکه او یک عاشق واقعی فلسطین بود و همه عمرش را هم در این راه سپری کرد. حتی عضویت او در فتح نیز در همین راستا بود. خودش ماجرا را اینطور نقل کرده است: «من لبنانی هستم اما به مساله فلسطین چسبیدم و شروع به کار کردن با فتح کردم». او تا آخرین روز زندگی‌اش یک مبارز ضداسرائیلی ماند و معتقد بود پایان اسرائیل نزدیک است و این رژیم نه با سلاح مقاومت بلکه از درون فرو می‌پاشد. * گروگانگیری اوپک شهرت جهانی نقاش البته به ماجرای دیگری بازمی‌گردد؛ گروگانگیری وزرای نفت اوپک در سال 1975/ 1354 خورشیدی. مصر و رژیم صهیونیستی به تازگی دومین «توافق‌نامه جداسازی نیروها» موسوم به «قرارداد سینای ۲» را امضا کرده بودند که براساس آن، مصر به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای عربی، امتیازات ویژه‌ای را در ازای بازپس‌گیری بخشی از صحرای سینا از صهیونیست‌ها، به اسرائیل داده بود. در واکنش به این اقدام، نقاش به همراهی برخی دیگر به رهبری «ایلیچ رامیرز سانچز» معروف به «کارلوس«(اهل آمریکای لاتین)، اقدام به گروگانگیری وزرای نفت اوپک کرد و در بیانیه‌ای ۸ ماده‌ای که تمام آرمان‌های اعراب را در آن ایام در خود داشت، خواستار «۳ نه» (نه «معاهده»، نه «مذاکره» و نه «شناسایی رژیم صهیونیستی») در قبال مصوبه اجلاس سران عرب در خارطوم (۱۹۶۷) و تقبیح هر عملی که به اشغال هر قسمتی از سرزمین فلسطین مشروعیت ببخشد، شدند. * پیوند با انقلاب اسلامی اما آنچه نقاش را برای ما ایرانی‌ها بیشتر آشنا می‌کند، ارتباطش با انقلاب اسلامی و شرکت در عملیات علیه شاپور بختیار در فرانسه است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، انیس نقاش نیز مانند بسیاری از هم‌نسلان خود، آمال و آرمان‌هایش را در این انقلاب متبلور دید. او که همزمان، نقش هماهنگ‌کننده را میان رهبران فلسطینی و مسؤولان ایرانی ایفا می‌کرد، روابط گسترده‌ای با شخصیت‌های انقلاب داشت و کار هماهنگی و همکاری‌های آموزشی، امنیتی و نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و مبارزان فلسطینی را پیش می‌برد. این ارتباط البته ریشه در سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشت، یعنی زمانی که مبارزان ایرانی بسیاری برای آموزش نظامی به گروه‌های فلسطینی در خارج از کشور می‌پیوستند. نقاش در این باره می‌گوید: «من مسؤول پرونده ارتباط فلسطینی‌ها با ایرانی‌ها بودم؛ همه مبارزانی که از ایران می‌آمدند، می‌آمدند به اردوگاهی آموزشی در جنوب بیروت به نام اردوگاه «دامور» که البته حاج‌عماد هم آنجا بود؛ توی جاده خلده - بیروت. یک اردوگاه دیگر در شهر صور بود که خیلی از ایرانی‌ها می‌آمدند. بویژه از تشکیلات جلال‌الدین فارسی و محمد منتظری که می‌آمدند کار با اسلحه و مواد منفجره و مبارزه  می‌آموختند. فتح حیطه ارتباطش خیلی باز بود. یعنی به هر کس که می‌آمد کمک می‌کرد...». انیس نقاش اواخر دهه 50 خورشیدی، داوطلب شد علیه شاپور بختیار آخرین نخست‌وزیر رژیم شاه که در پاریس زندگی می‌کرد اقدام کند. بختیار از رهبران کودتای نقاب بود که در شروع جنگ ایران و عراق نیز با صدام معدوم همکاری نزدیکی داشت. نقاش نخستین کسی بود که برای از بین بردن بختیار اقدام کرد اما این عملیات ناکام ماند و به دستگیری او منجر شد (بختیار بعدها در سال 1370 کشته شد). نقاش در دادگاه فرانسه به حبس ابد محکوم شد اما کمتر از یک دهه بعد به واسطه یک تبادل غیررسمی با فرانسوی‌هایی که در لبنان دستگیر شده بودند، آزاد شد. «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در خاطرات خود در سال ۱۳۶۷ می‌نویسد: «به وزیر خارجه فرانسه که به تهران آمده گفتم اگر انیس نقاش آزاد نشود ممکن است لبنانی‌ها انتقام بگیرند، آنها تهدید کرده‌اند». ۲ سال قبل، توفان عالمگیر کرونا، مرد خستگی‌ناپذیری را از پا درآورد که تا آخر یک مبارز واقعی ماند و وقتی به پایان عمر در ۷۰ سالگی رسید، هنوز بزرگ‌ترین آرزویش آزادی قدس بود؛ مردی که می‌گفت: «اگر کسی به من می‌گفت همه جان و وجودم را برای یک ساعت از عمر او بدهم، این کار را برای کسی جز عماد [مغنیه] نمی‌کردم». خاطرات انیس نقاش در ایران در کتابی با عنوان «رازهای جعبه سیاه» منتشر شده که او خودش زندگی، مبارزاتش در کنار گروه‌های ملی‌گرا و چپ‌گرا، فعالیت‌های اسلام‌خواهانه، نقش‌های امنیتی پررنگ در انقلاب فلسطین، همکاری نزدیک با انقلابیون ایرانی، تلاش برای تضمین استمرار انقلاب و سال‌ها اسارت در زندان‌های فرانسه را روایت کرده است که خواندن آن به مخاطبان علاقه‌مند توصیه می‌شود. روحش با شهدای اسلام محشور! * کارشناس ارشد مقاومت اسلامی