وجود ۱۰۰ میلیارد دلار خانه خالی در ایران

آرمان: در ایران ۱۰۰ میلیارد دلار خانه خالی وجود دارد. این اظهار نظر را روز گذشته وزیر راه و شهرسازی در حالی انجام داده است که بر اساس برآورد‌ها در ایران ۱۹ میلیون بد مسکن وجود دارند که تعداد قابل توجهی از آنها حاشیه‌نشین هستند. از طرف دیگر، درصد بالایی از ایرانیان خانه‌ای از آن خود ندارند و مجبور به اجاره محل سکونت هستند. در کنار هم قرار دادن این مسائل این موضوع را برجسته می‌کند که توزیع مسکن در ایران مناسب نیست. در سال‌های اخیر بار‌ها طرح‌هایی در رابطه با خانه‌های خالی مطرح شده است. گرفتن مالیات از این خانه‌ها مهم‌ترین طرح بوده که البته تا کنون اجرا نشده است. از جمله چالش‌هایی که سر راه مالیات گرفتن از خانه‌های خالی وجود دارد رواج معاملات صوری برای فرار مالیاتی است. با وجود این، مسئولان دولتی وعده می‌دهند این طرح را اجرا می‌کنند تا شاید توزیع مسکن در ایران اندکی بهبود یابد. در کنار این مساله البته باید تمهیدات دیگری را نیز مد نظر داشت.
آوار برداری از سیاست‌های بخش مسکن
روز گذشته وزیر راه و شهرسازی در یک گفت‌و‌گوی مفصل اظهار کرد: در این دوره یک ماموریت بزرگ داشتیم و آن آواربرداری از سیاست‌های واقعا ناکارآمد بخش مسکن بود که بسیارسخت بود و بسیار هم طول می‌کشد. مهم این نیست که فقط آمار بدهیم چند واحد ساخته شده بلکه مهم این است که بگوییم چند واحد برای متقاضی واقعی ساخته شده است. یعنی عرضه و تقاضا کجا با هم ملاقات کردند. به گزارش ایسنا، عباس آخوندی با اشاره به وجود ۶۵۰ هزار واحد مسکونی خالی در سال ۱۳۸۵ گفت: در سال ۱۳۹۰ تعداد خانه‌های خالی به یک میلیون و ۶۳۰ هزار واحد رسیده، یعنی ظرف پنج سال یک میلیون واحد اضافه شده است. ممکن است واحدهای بیشتری به مجموعه موجود مسکن کشور اضافه شده باشد ولی فقط در بخش خانه‌های خالی یک میلیون واحد افزایش یافته است. آیا این از جهت اقتصادی کار درستی است؟ ممکن است کسانی که این کار را انجام دادند بتوانند مرتب آمار بدهند که خانه ساخته شد. ولی خانه و مستغلاتی که برای سوداگری بسازند با خانه‌ای که برای تقاضای مصرفی مسکن ساخته شود خیلی متفاوت است. او با بیان اینکه خانه‌های خالی عمدتا در کلان‌شهرها قرار دارد افزود: اگر میانگین مساحت خانه‌ها در ایران را ۱۳۰ متر فرض کنیم و هر متر مربع از خانه‌های خالی را کمتر از ۳ میلیون تومان در نظر بگیریم، قیمت هر واحد مسکونی چیزی در حدود ۴۰۰ میلیون تومان یعنی کمی بیشتر از ۱۰۰ هزار دلار می‌شود. لذا یک میلیون واحد مسکونی خالی یعنی حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار عدم بهره‌وری اقتصادی در ایران. در این شرایط آیا از من انتظار دارید تعداد واحدهای خالی را ظرف یک دوره پنج ساله از یک میلیون به دو میلیون واحد برسانم؟ آیا این می‌تواند برای من افتخارآمیز باشد که تعداد واحدهای خالی را یک میلیون افزایش دادم؟ این چه افتخاری است؟ وزیر راه و شهرسازی به وجود بیش از ۴۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در تهران اشاره و خاطرنشان کرد: بیش از ۲ میلیون مسکن مهر نیز به ظاهر برای طبقات کم‌درآمد ساخته شد. اگر این سیاست‌ها درست بود قاعدتا پس از این همه سرمایه‌گذاری باید شاهد کاهش تعداد مردمی که دچار بدمسکنی در بافت‌های میان شهری و حاشیه‌ای هستند می‌بودیم. اما چرا همچنان ۱۹ میلیون نفر در وضعیت بدمسکنی در ایران هستند؟ چرا به‌رغم ده‌ها هزار میلیارد تومان هزینه در مسکن مهر مشکل همچنان باقی است؟ یک دلیل عمده وجود دارد و آن این است که عرضه و سرمایه‌گذاری در جایی صورت گرفته که با تقاضای واقعی درست ارتباط برقرار نمی‌کند. در واقع نه خانه‌های لوکس و نه مسکن مهر، در دو سوی سیاستگذاری بخش مسکن، مشکل مردم را حل نکرده‌اند.
تورم‌های ۵۰ درصدی بعد از اجرای مسکن مهر


آخوندی، جلوگیری از رشد سوداگری در بخش مسکن را از اقدامات دوره خود عنوان کرد و گفت: اگر آن سیاست‌های تولید دو میلیون و ۲۰۰ هزار مسکن مهر و حجم عظیم مسکن لوکس در تهران سیاست‌هایی اصولی بود قاعدتا باید قیمت مسکن پایین می‌آمد، اما شاهد تورم‌های بالای ۵۰ درصد در بخش مسکن بودیم. بنابراین اشتباهات بسیار بزرگی رخ داده است. هرکسی که در این دوره وزیر مسکن می‌شد دو کار می‌توانست انجام دهد؛ یک کار این‌که به همان سیاست عوام‌فریبانه ادامه دهد و ملتی را گرفتار کند و دیگر این‌که صادقانه با مردم صحبت کند. البته هزینه صداقت در این زمینه برای سیاستمدار بسیار بسیار سنگین است. وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: سال‌های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ تعداد پروانه‌های صادر شده در تهران ۷۶۰ هزار واحد مسکونی بوده است. این تعداد برای اسکان جعیتی بیش از ۵/۲ میلیون نفر کفایت می‌کند. این بدین مفهوم است که اگر جمعیت تهران را فقط در شب در نظر بگیرید، ظرفیت ایجاد شده امکان اسکان بیش از ۳۰ درصد از کل جمعیت تهران را در برداشت. بخش اعظم این پروانه‌ها برای واحدهایی است که عمدتا با هدف سوداگری در مناطق یک، دو، ۲۲ و پنج با هدف فروش تراکم انجام شده که خواستند پول مدیریت شهری را تامین کنند. اگر این طور پیش می‌رفتیم، ظرف ۱۰ سال یک تهران به اندازه تهران ساخته شده بود. آیا این روند قابل تداوم بود؟ این حجم از سوداگری محصول سوءاستفاده سوداگران از امکان شهرفروشی که شهرداری فراهم آورده بود و همچنین دسترسی به تسهیلات بانکی از طریق ارتباط بود. قطعا بخش قابل توجهی از منابع تسهیلات معوقه بانک‌ها در همین ساختمان‌های خالی است که صرفا برای سوداگری و استفاده از سودهای بادآورده در بازار تولید شده‌اند. از این رو است که من معتقدم اصلی ترین ضرورت، ساماندهی سکونت‌گاه‌ها در ایران، بازخوانی زندگی مدرن و حاکمیت قانون در ایران است. وقتی این روند را نگاه کنیم می‌بینیم تنها اتفاقی که در این روند رخ می‌دهد این است که تهران غیر قابل سکونت شود.