حیران‌تر از حیران

علی شعبانی: اول- اعضای مجلس خبرگان پنجشنبه گذشته در حاشیه اجلاس سالانه خود با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این جلسه حدیثی از پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه و آله نصب شده بود که به جایگاه فقها (اعضای شورای نگهبان همگی فقیه هستند) اشاره داشت: فقها امین و مورد اعتماد پیامبرانند. دوم- مهدی نصیری متنی را بلافاصله پس از برگزاری این اجلاس منتشر کرده تا با کنایه هم به رهبری و هم به علما (اعضای خبرگان) اهانت کند. او نوشته است این حدیث را ناقص در حسینیه نصب کرده‌اند و متن کامل حدیث این است: الفقها امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا. قیل یا رسول‌الله و ما دخولهم فی الدنیا. قال اتباع السلطان فإذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم (الکافی، ج۱، ص۴۶). رسول خدا(ص) فرمود: فقیهان امینان پیامبران هستند تا وقتی که داخل در دنیا نشوند. گفته شد: ‌ای رسول خدا! منظور از داخل شدن فقیهان در دنیا چیست؟! فرمود: پیروی از حاکم؛ پس هر گاه چنین کردند از آنها درباره دین خود برحذر باشید. سوم- از آقای نصیری که مدعی تحصیلات حوزوی است جای تعجب است که نمی‌داند شرایط فقاهت یا اجتهاد یا مرجعیت، ابعاد گسترده‌ای دارد و محدود به غرق شدن در دنیا نیست. در این زمینه اساتید حوزه در باب شرایط فقیه ده‌ها جلسه بحث می‌کنند، آیا قرار است همه آنها را بر سر‌در حسینیه نصب کنند؟! به هر حال اگر حدیث را کامل هم بر سراپرده بیت رهبری می‌زدند، باز هم ابعاد بسیاری از شرایط فقیه باقی مانده بود.  چهارم- درباره دنباله‌روی نکردن از سلطان: آیا به تفسیر یا ترجمه درست نیاز ندارد؟ آیا هر حاکمی سلطان است؟ آیا دنباله‌روی از امیرالمومنین علیه‌السلام که در ۵ سال آخر عمر شریف‌شان حاکم بودند، موجب سلب شرایط فقاهت می‌شود و آیا آنهایی که در مقابل علی علیه‌السلام بودند، یعنی فقاهت‌شان مقبول‌تر است؟ در اینجا تنها به نظرات حضرت آیت‌الله العظمی نوری‌همدانی درباره معنی سلطان در این حدیث اشاره می‌کنم: «سلطان در لسان ائمه علیهم‌السلام سلاطین جور است، مثلا در دعای ابوحمزه ثمالی گفته شده: «اللهم إنی اعوذ بک مِن السلطان و من الشیطان»، از طرفی سلاطین آن زمان بنی‌عباس بوده‌اند و در روایات داریم که به طور کلی سلطنت در اسلام نامشروع است. آیت‌الله طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام می‌فرماید: نخستین کسی که خلافت را تبدیل به سلطنت کرد معاویه بود و این یکی از جنایات او است، زیرا بعد از او سلطنت و کاخ‌نشینی و تعیین ولیعهد و امثال ذلک رسم شد درحالی که در اسلام اصلا سلطنت وجود ندارد». پنجم- بد نیست آقای نصیری رجوعی به برخی قواعد علم اصول و حکمت داشته باشد و بیاموزد که اثبات شیء نفی ما‌عدا نمی‌کند و اشاره به بخشی از حدیث برای نشان دادن جایگاه فقها نافی شرایط و ویژگی‌های فقها نیست. ششم- اگر نگاهی به فرمایشات رهبر انقلاب در دیدار علما، روحانیون، خبرگان و... بیندازید و توصیه‌های ایشان را در اینگونه جلسات مورد مداقه قرار دهید، خواهید دید بخشی از فرمایشات ایشان موکول به همین پرهیز از سلاطین و حکام جائر دنیاست، که در زمان حاضر در سلطنت غیرانسانی آمریکای جائر تجلی دارد. هفتم- رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از همین  دیدار با اشاره به نامه یک گروه سیاسی در سال 1369 که کشور را در لبه نابودی و ویرانی ارزیابی کرده بودند، فرمودند: «کسانی که خودشان و شخصیت‌شان در معرض نابودی و ویرانی است، همه چیز را از این زاویه می‌بینند». با این معیار نیز باید گفت کسانی که خود را در حیرانی عصر حیرت گرفتار می‌بینند با این نوع اقدامات و اتهامات بی‌اساسی که به نظام می‌زنند در صددند جامعه هوشیار کنونی را که نماد و نمود آن در راهپیمایی تاریخی 22 بهمن به نمایش گذاشته شد، همچون خود دچار حیرت کنند.