اخبار ویژه





لدین: هسته‌ای بهانه است با اصل انقلاب اسلامی مسئله داریم


مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا اذعان کرد موضوع هسته‌ای بهانه‌ای بیش نیست و این رژیم با خود ایران مشکل دارد.
مایکل لدین از حامیان آشوب نیابتی سال 88 در مصاحبه با رادیو فردا، با این پرسش مواجه شد که «آینده توافق هسته‌ای را چگونه می‌بینید؟». او در پاسخ گفت: این سؤال غلطی است، برای اینکه مشکل آمریکا خود ایران است و نه توافق هسته‌ای. آنچه اهمیت دارد این است که ایران، بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان نباشد و دست از تولید سلاح اتمی و موشک‌های بالستیک بردارد؛ صادقانه بگویم بهترین کار این است که دست از سر دادن شعار مرگ بر آمریکا بردارد.
وی اضافه کرد: تصور نمی‌کنم سیاست ایران که همان سیاست برآمده از انقلاب اسلامی است تغییر کند. ایران رفتار همیشگی‌اش را تغییر نخواهد داد.
لدین گفت: همان‌طور که در کتاب «جبهه نبرد» نوشته‌ام، ما در جریان یک جنگ جهانی هستیم. سال‌هاست که در جریان است و متوقف هم نخواهد شد. ما یا این جنگ را می‌بریم یا می‌بازیم، ولی باید با آن کنار بیاییم و این جزئیاتی هم که راجع به آن صحبت می‌کنیم، عناصر همین جنگ‌اند و به کنترل امور کمک خواهند کرد. ما در حال حاضر در حال جنگ با ایران هستیم.
وی این را هم گفته که «رژیم ایران باید عوض شود. ما خواهان تغییر رژیم هستیم».
لدین همان کسی است که در ماجرای فتنه سبز گفته بود جنبش سبز از 20 سال پیش آغاز شد، ما از آن زمان با برخی افراد در دفتر نخست‌وزیری ایران ]دفترموسوی[  ارتباط گرفتیم.

مدیران دولت نمی‌خواهند وگرنه مسکن مهر به سرانجام رسیده بود
دولت و مدیران وزارت راه و شهرسازی اراده‌ای برای به سرانجام رساندن پروژه نیمه‌کاره مسکن مهر ندارند والا باید مدت‌ها زودتر از این، پروژه مسکن مهر به پایان می‌رسید.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: اگر تمامی 30 درصد باقی مانده از پروژه مسکن مهر، واحدهایی بودند که در مرحله ابتدایی احداث قرار داشتند، علی‌القاعده باید با گذشت بیش از 3/5 سال از دولت یازدهم به اتمام می‌رسید، از این گذشته دولت و بانک مرکزی به بانک مسکن اجازه استمهال 20 ساله خط اعتباری 45 هزار میلیاردی مسکن مهر را به بانک مسکن دادند یعنی منابع حاصله از جمع‌آوری اقساط تسهیلات مسکن مهر که در اختیار بانک مسکن است و با گذر زمان هم در حال رشد است، باید به پروژه مسکن مهر تزریق می‌شد که مشخص نیست با گذشت 3/5 سال و امتیاز استثنایی که به بانک مسکن داده شده چرا مهر اتمام به مسکن مهر نخورده است. میانگین پایان یک پروژه مسکن حدود دو تا سه سال است، حال این سؤال مطرح می‌شود که پروژه مسکن مهر که تا پایان دولت دهم 70 درصدش به پایان رسیده بود چرا با گذشت 3/5  سال از دولت یازدهم به پایان نرسیده است، این در حالی است که طبق امتیاز اعطایی بانک مرکزی به بانک مسکن، این بانک باید منابعی که از محل اقساط تسهیلات مسکن مهر جمع‌آوری می‌شد را در جهت تکمیل 30 درصد باقی مانده از پروژه مسکن مهر به کار می‌گرفت که گویا اینگونه نشده است.
دولت یازدهم و وزیر راه و شهرسازی در پیشگاه نمایندگان مردم در خانه ملت متعهد شدند که پروژه مسکن مهر را به پایان برسانند اما در ماه‌های پایانی دولت یازدهم قرار داریم و هنوز بسیاری از متقاضیان مسکن مهر واحدهای مسکونی خود را تحویل نگرفته‌اند و مسئولان انواع بهانه را برای کم‌کاری خود بیان کرده‌اند.
بحث بر سر این است که اگر قرار نبود پروژه مسکن مهر تکمیل شود چرا خط اعتباری 45 هزار میلیارد تومانی که برای ساخت مسکن مهر از سوی بانک مرکزی به بانک مسکن ارائه داده شد و از وزرایی چون اقتصاد دولت و وزیر راه و شهرسازی این خط اعتباری را عامل ایجاد تورم شدید در جامعه و جهش حجم نقدینگی می‌دانستند، این خط اعتباری را به بانک مرکزی بازنگرداندند تا به واسطه معدوم شدن این پول پرقدرت تورم و حجم نقدینگی کاهش یابد. بانک مرکزی خط اعتباری 45 هزار میلیارد تومانی برای تامین مالی پروژه مسکن مهر را در اختیار بانک مسکن قرار داد تا بدین واسطه منابع برای ساخت بیش از 2 میلیون واحد مسکونی مسکن مهر تأمین شود، در این بین به دلیل باقی ماندن برخی پروژه‌های مسکن مهر در پایان دولت دهم، بانک  مرکزی امتیاز امهال خط اعتباری مسکن را به بانک مسکن داد، به طوری که بانک مسکن از محل جمع‌آوری اقساط مسکن مهر، دیگر این منابع را به بانک مرکزی عودت ندهد و در تکمیل پروژه‌های نیمه‌کاره مسکن مهر و همچنین افزایش وام مسکن مهر به کار گیرد.
بانک مسکن از محل جمع‌آوری اقساط وام‌هایی که به مسکن مهر تخصیص داده هر ماه منابع قابل ملاحظه‌ای به دست می‌آورد که باید در جهت اتمام طرح مسکن مهر به کار می‌گرفت.

دولت به جای افزایش قدرت خرید مردم نرخ تورم را روی کاغذ کم می‌کند
یک روزنامه اصلاح‌طلب معتقد است «دولت توجهی به قدرت خرید مردم ندارد، حتی اگر نرخ تورم، روی کاغذ کم شده باشد.»
آرمان با اشاره به عیدی 770 هزار تومانی تعیین شده برای کارمندان نوشت: ‌این رقم شاید بتواند فقط هزینه‌های مورد نیاز یک فرد را تامین کند و نمی‌توان از افراد انتظار داشت که تمام نیاز خانواده خود را در شب‌های عید با 770 هزار تومان پاسخ دهند. بنابراین از دولت انتظار می‌رود با افزایش قدرت خرید مردم و اصلاح نوع محاسبات خود برای پرداخت دستمزد و عیدی، سرپرستان خانوار را در برابر خانواده‌های خود سربلند کند. اگر اکنون دولت با بازنگری در نوع محاسبات خود، درآمدها را متناسب با وضعیت روز بازار و اقتصاد ارتقا دهد، دیگر اصلا نیازی به پرداخت پاداش و عیدی نیست.
متاسفانه در حال حاضر تعریف دقیقی از شاخص خط فقر وجود ندارد و دستمزدها براساس نرخ تورم بالا و پایین می‌شوند که به عقیده بسیاری از تحلیلگران این نوع افزایش دستمزد در اقتصادهای روز دنیا منسوخ شده است. اما دولت توجهی به این موضوع ندارد.
به هر حال برنامه‌‌ای که هر سال بر سر حقوق و دستمزد تعیین شده در آن بلوا به پا می‌شود در نهایت زندگی اقتصادی کارمندان و کارگران را تغییر نمی‌دهد، چرا که اعمال افزایش حقوق‌ها مساوی است با گرانی نرخ کالاهای اساسی در سال جدید؛ گرانی‌‌ای که با افزایش حقوق‌ها همخوانی ندارد و همواره جلوتر حرکت می‌کند، حتی اگر نرخ تورم روی کاغذ کم شود و یا تغییر نکند.

معرفی کاندیدای کمکی بی‌اعتمادی افراطیون به روحانی
2 عضو احزاب اعتماد ملی و مردم‌‌سالاری می‌گویند احتمالا برای روحانی، کاندیدای کمکی معرفی شود(!)
محمدجواد حق‌شناس، عضو حزب اعتماد ملی در گفت‌وگو با فرارو مطرح کرد: نمی‌دانم استفاده از اصطلاح «کاندیدای کمکی» صحیح است یا خیر اما به طور کلی مدتی قبل در برخی نشست‌های  جریان اصلاح‌طلب این مسئله مطرح شد که یک یا چند کاندیدا در کنار آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور داشته باشند و این ایده طرفداران جدی هم پیدا کرد و بعید نیست طی هفته‌های آینده از این کاندیداها رونمایی کنند تا در انتخابات اردیبهشت‌ماه بتوانند در کنار آقای روحانی در دوران تبلیغات و مناظره‌ها حضور داشته باشند و به وی کمک کنند.
وی در خصوص اینکه حضور کاندیداهای کمکی چه تاثیری در انتخابات دارند، گفت: با توجه به اینکه آقای روحانی کاندیدایی هستند که رئیس‌جمهور مستقر محسوب می‌شوند، قاعدتا در ایام انتخابات تلاش می‌کنند از زمان موجود برای ارائه کارنامه دولت و همچنین بیان تفکرات و دیدگاه‌های خود بهره بگیرند.
وی ادامه داد: حضور این کاندیداها موجب می‌شود به نوعی باری از دوش آقای روحانی برداشته شود. زیرا اگر وی به تنهایی در انتخابات حضور داشته باشد باید با چندین رقیب به تنهایی رقابت کنند.
حق‌شناس گفت: اما قطعا در پایان ایام تبلیغات و فرا رسیدن روز انتخابات جریان اصلاح‌طلب یک کاندیدای واحد خواهد داشت و افرادی که از طرف این جریان در انتخابات حضور خواهد داشت، به نفع کاندیدای مورد نظر کنار خواهند رفت.
همچنین داریوش قنبری عضو حزب مردم‌سالاری با بیان اینکه اصلاح‌طلبان فقط یک کاندیدای نهایی دارند گفت: در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که قطعا و بدون هیچ شک و شبهه‌ای، کاندیدای مورد تائید و حمایت اصلاح‌طلبان آقای روحانی است. این را عرض کردم این شائبه پیش نیاید که جریان اصلاح‌طلب قصد گذر از رئیس‌جمهور را دارند. لازم است جریان اصلاح‌طلب به دنبال گزینه‌های کمکی برای آقای روحانی باشد.
وی مطهری و پزشکیان را از جمله این کاندیداهای کمکی معرفی کرد.
روزنامه آفتاب یزد هم این دو را ضربه‌گیر روحانی معرفی کرده است.
الصاق کاندیدای کمکی به روحانی، در نگاه عمومی عدم اعتماد به نفس وی و بی‌اعتمادی گروه‌های حامی وی را تداعی می‌کند.

از آشوب عنایتی تا دعوت به آشتی!
سیدمحمد خاتمی در دیدار جمعی از ایثارگران، جانبازان و آزادگان با اشاره به لزوم تبیین گفتمان ایثارگری و تشکیل مجمع ایثارگران گفت: باید برای جذب نیروهای جوان ظرفیت ایجاد شود و باید با ایجاد گفتمان ایثارگری و تبلیغ آن، با گفتمان‌های غلطی مقابله کرد که احیانا به نام انقلاب و اسلام و ارزش‌ها مطرح می‌شود.
خاتمی بدون آنکه بگوید در دوران هشت ساله اصلاحات چه قدم‌هایی برای تعمیق روحیه ایثارگری در جامعه و بسط ارزش‌ها برداشته، با  فراموشی سخنان خود در آخرین سال مسئولیتش که در آن گفته بود هنوز تعریف دقیقی از جامعه مدنی وجود ندارد(!) باز به یاد جامعه مدنی افتاد و گفت نکته دیگر این که تشکیل یک نهاد مدنی توسط ایثارگران روشن بین در جهت استقرار و بسط جامعه مدنی، امر مبارکی است. من روی جامعه مدنی اصرار داشته و دارم و گفتم که جامعه مدنی ما ریشه در مدینه النبی دارد یا باید داشته باشد، اما توضیح نداد که آیا پس از حدود 20 سال از شعار جامعه مدنی بالاخره تعریفی از آن بدست آورده است یا نه؟!
 وی در بخش دیگری از سخنانش در عباراتی که ظاهرا مخاطب آن دولتمردان کنونی بودند، از منتقدان عدالت اجتماعی گلایه کرد و گفت: بعضی از دوستان ما واقعا برای آزادی خیلی صحبت کردند و می‌کنند، حق هم دارند این کار را بکنند اما باید کمی از عنصر دیگری هم که در گفتمان انقلاب ما بوده یعنی عدالت اجتماعی در جامعه سخن گفت، بلکه در برنامه‌ریزیها به تحقق آن توجه ویژه داشت. این گفتمانی است که شناسنامه انقلاب ما است؛ انقلاب اسلامی برای این به ثمر رسید که ما بتوانیم جمهوریتی داشته باشیم که همه ملاک‌های جمهوریت را دارا باشد، به علاوه آزادی، عدالت، اخلاق و معنویت.
وی البته توضیح نداد که در دوران اصلاحات که مردم از سوی نزدیکترین یاران وی «لشگر قابلمه  بدست» نامیده می‌شدند که برای «مرگ موش» هم  صف می‌بستند، عدالت اجتماعی در کجای برنامه‌های دولت اصلاحات بود؟ و چرا اصلاح‌طلبان رسما و علنا اعلام می‌کردند که برنامه ما، آزادی مدنی است و کاری به اقتصاد و معیشت مردم نداریم!؟
وی در ادامه با بزرگ‌نمایی خط روی کارآمدن ترامپ گفت: آنچه که امروز جهان نظاره‌گر آن است روی کار آمدن یک تفکر یا بهتر است بگویم پندار بسیار افراطی و تند و ستیزه‌جو در آمریکا است که حتی در خود آمریکا هم مخالفان جدی دارد؛ اما خطر این است که در مورد ایران ادعاهایی دارد و مسائلی را دنبال می‌کند که جمهوری‌خواهان هم با آن موافق‌اند. این هم‌سویی حزب حاکم با تندروی‌های رئیس‌جمهوری که به تازگی حکومت را به دست گرفته ممکن است مسائل و خطراتی را برای ما ایجاد کند...
نباید فراموش کرد که یکی از اهداف آنها عصبانی کردن ما است و اتفاقا این احتمال وجود دارد که بعضی از عصبانی‌هایی که حضور دارند، دست به اقداماتی بزنند که اندک اندک افکار عمومی را که در حال حاضر به طور نسبی همراه ما است، به زیان ما برگردانند و به جایی برسیم که برای جنایت علیه ما و لطمه به منافع ملی ایران موفق به توجیه افکار عمومی شوند.
خاتمی اشاره‌ای به «بعضی عصبانی‌هایی که حضور دارند» نکرد اما به یاد نیاورد که در دوران وی، علیرغم آن همه وادادگی و عدول از مهم‌ترین ارزش‌های انقلاب و کرنش همه‌جانبه در مقابل آمریکا، باز هم ایران از سوی بوش «محور شرارت» نام گرفت و ده‌ها بار به حمله نظامی تهدید شد و پس از آن ده‌ها و صدها تحریم سخت به مردم ایران تحمیل شد! توهم  اینکه آمریکا برای حمله به ایران نیازمند اجماع جهانی است همان نگاهی است که اوباما را مودب و باهوش می‌دید و نقض برجام را باعث رفتن آبروی آمریکا!
رئیس‌جمهوری اسبق ایران تصریح کرد: معتقدم الان بهترین موقعیتی است که می‌توان فضای آشتی ملی (!) را در کشور حکمفرما کرد و زمینه همبستگی بیشتر همه گرایش‌ها و نیروها را پدید آورد. باید بگذاریم همه بیایند و در صحنه حضور داشته باشند و سیاست‌ها و رویکردها به جانب چنین آینده‌نگری باشد.
خاتمی بار دیگر با تاکید بر ضرورت آینده‌نگری و حرکت رو به جلو اظهار کرد: من می‌گویم که هیچ‌کس نباید در گذشته بماند! همه به آینده نگاه کنند. کسانی که در حصر و زندان هستند هم در این زمینه دلشان برای انقلاب و کشور می‌سوزد و نسبت به تهدیدهای خارجی موضع دارند و بی‌شک بیشتر از خیلی از کسانی که در جامعه، مدعی انقلابی‌گری هستند دلشان به درد آمده است. باید از این فرصت حسن استفاده کنیم و زمینه آشتی ملی را فراهم آوریم و از این مرحله با درایت به سوی دفاع از اصل اسلام و انقلاب و کشور و منافع مردم حرکت کنیم.
خاتمی توضیح نداد او و یارانش که در سال 88 با حمایت آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها، کشور ما را تا لبه پرتگاه سقوط برده بودند، چگونه می‌خواهند بار دیگر بر مقدرات مردم حاکم شوند!؟ و اساسا به جز آنها و برخی دیگر از خائنین به انقلاب و کشور، چه کسی از نظام و کشور جداست که حالا نیازمند آشتی ملی باشیم!؟ ظاهرا او حضور مردم در انتخابات‌های پس از فتنه 88 را ندیده که تصور می‌کند کشور نیازمند آشتی ملی است و با خود بزرگ‌بینی منزوی شدن چند فتنه‌گر را مساوی با جدایی بخش مهمی از ملت و نیازمند پروژه آشتی ملی می‌داند.
در حالی که عذرخواهی و توبه در پیشگاه مردم و اعلام برائت از اعمال ننگین و زشت خود در آن ایام و به خصوص اعلام دروغ بودن ادعای تقلب، یگانه  راه بازگشت به آغوش برای مردم است.