خرمشهر اوج مقاومت، رنج اسارت و شكوه آزادي

انتشار چند سند كه نكاتي بس مهم مرتبط با حقايق تاريخ دفاع مقدس خصوصا نقطه عطف و اوج آن يعني حماسه مقاومت مظلومانه مدافعان خونين شهر و عظمت ابعاد معجزه‌گونه آزادي خرمشهر موضوع اين نوشتار است. با توجه به اينكه امسال سوم خرداد مصادف با روز چهارشنبه و منتهي به تعطيلات پايان هفته بود براي اينكه امكان استفاده بيشتر و پيوستگي تداوم بحث و نظر پيرامون آن در شبكه‌ها و رسانه‌ها فراهم‌ آيد، انتشار آن به آغاز هفته موكول شد.
 اشاره: 
صدام ديكتاتور همه كاره عراق كه 5 ماه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران با كودتا و تصفيه‌اي خونين به جاي حسن البكر نشسته بود با ملاحظه ناكامي طرح‌هاي متعدد امريكا و غرب براي سرنگوني نظام نوظهور جمهوري اسلامي ايران، شرايط را براي جلب همراهي غرب و زمينه‌سازي طرح تجاوزكارانه خويش مهيا ديد. درگيري‌هاي متعدد نظامي در نقاط مختلف مرزهاي طولاني با ايران كه در يكي، دو ماه مانده به پيروزي انقلاب بر اثر سياست‌هاي درون حزب بعث عراق با محوريت صدام در دوران حكومت ضعيف حسن البكر آغاز شده بود، شدت گرفت. حمايت گسترده سياسي و تبليغاتي و تسليحاتي از گروه‌هاي ضد انقلاب نظير حزب دموكرات و كومله در غرب و حزب خلق عرب در جنوب ايران بخشي از سناريوي آماده‌سازي شرايط براي حمله نظامي حزب بعث عراق به ايران بود. 
تنها يك روز قبل از اعلام قطع رابطه امريكا با ايران، صدام در روز 18 فروردين 1359 با لحني تهديدآميز گفت ايران بايد بدون قيد و شرط از جزاير سه‌گانه خارج شود و «عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود با ايران را حل كند» (ر.ك: خونين شهر تا خرمشهر؛ بررسي وقايع سياسي نظامي جنگ - شهريور 1359 تا خرداد 1361، ص 20) . شايد به لحاظ محاسبات طبيعي و مادي حق با تحليلگران امريكايي بود كه روزنامه هرالد تريبيون 6 روز پس از اظهارات فوق نوشت: «تحليلگران امريكايي معتقدند كه در حال حاضر ارتش ايران قادر نيست از مرزهاي كشور عليه هرگونه تهاجم مشخص دفاع كرده و در يك جنگ سخت و سنگين بيش از چند روز و شايد يك يا دو هفته دوام بياورد» (همان، به نقل از هرالد تريبيون، 13 آوريل 1980 مطابق با 24 فروردين 1359) . براي امريكا و دولت‌هاي هم‌پيمان اروپايي‌اش حمله نظامي گسترده اما غيرمستقيم با استفاده از نيروي انساني و امكانات ارتش مجهز عراق جايگزين منحصر و مناسبي بود كه مي‌توانست تجزيه ايران و سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران را براي آنان به ارمغان آورد، هدفي كه قبلا نتوانسته بودند از رهگذر پناه دادن و حمايت همه‌جانبه از تشكيل گروه‌هاي متعدد برانداز با نام‌هاي مختلف وابسته به سران عاليرتبه نهادهاي امنيتي و نظامي شاه و وابستگان و وفاداران به خاندان سلطنت در امريكا و اروپا و ايجاد پايگاه‌هاي عملياتي براندازانه در مجاورت مرزهاي ايران در تركيه و عراق و ايجاد موجي از آشوب‌ها و حركت‌هاي تجزيه‌طلبانه در جنوب و غرب كشور، كودتاي نوژه، طرح عمليات نظامي هوابرد براي آزادي گروگان‌ها و بمباران مراكز حساس پايتخت (ماجراي طبس) جامه عمل بپوشانند. صدام براي پركردن خلأ قدرت رژيم پهلوي در منطقه اعلام آمادگي كرده بود. سياست بنيادين نه شرقي و نه غربي اعلام شده از سوي رهبري ايران و وابستگي سنتي رژيم بعث عراق به بلوك شرق نيز نگراني غربي‌ها از ناحيه كارشكني احتمالي اتحاد جماهير شوروي سابق در موضوع حمله نظامي عراق به ايران را مرتفع مي‌ساخت. 
اينچنين بود كه صدام نه تنها با چراغ‌هاي سبزي كه در 6 ماهه اول سال 1359 دولتمردان امريكايي و اروپايي و محافل خبري نزديك به آنان مكرر روشن كرده بودند، بلكه با اطمينان از حمايت كامل غرب و حتي نهادهاي به ظاهر بي‌طرف بين‌المللي نظير سازمان ملل و شوراي امنيت، در روز 31 شهريور 59 پس از بيست ماه زمينه‌سازي، با اعلام لغو قرارداد 1975 الجزاير، تجاوز نظامي گسترده زميني و دريايي و هوايي خود را آغاز كرد. 
رجزخواني‌هاي صدام در روزهاي آغاز جنگ كه خرمشهر را يك روزه و خوزستان را سه روزه و ايران را ده روزه مي‌گيريم بر اساس اطلاعاتي بود كه از درهم ريختگي سازمان ازهم پاشيده ارتش ايران و اختلافات درون نيروهاي مسلح و نوپايي سازمان تازه تاسيس سپاه و تعارضات رو به تزايد رييس‌جمهور (بني‌صدر) با ديگر قواي نظام سياسي جديد ايران به او رسيده بود و البته مستظهر به اطلاعات گمراه‌كننده و مشوق‌هاي دولتمردان و تحليلگران غربي بود. 
به هر حال با لطف خداي متعال و اراده و هدايت‌هاي شگفت‌آور امام خميني و رشادت‌هاي فرزندان دلاور ايران و يكپارچگي و حمايت بي‌مانند ملت ايران از مدافعان هشت سال دفاع مقدس، واقعيت غير آن چيزي شد كه غرب مي‌خواست و صدام وعده داده بود. از جمله واقعيت‌هاي تاريخ هشت ساله دفاع مقدس ايران، رخدادهاي مربوط به مقاومت جانانه مدافعان اندك و بي‌سلاح خرمشهر و اشغال 18 ماهه آن و سپس حماسه جاودانه سوم خرداد و آزادي خرمشهر است. خوشبختانه با همت جمعي از پژوهشگران و راويان دفاع مقدس در مراكز فرهنگي و پژوهشي نهادهاي مختلف آثاري بس ارزنده و مستند در اين رابطه پديد آمده و در دسترس است. همگان را و خصوصا جوانان و نوجواناني كه آن روزهاي دشوار - و البته به واسطه حماسه‌ها و پيروزي‌هايش، افتخارآفرين - را نديده‌اند، توصيه مي‌كنم به پاس جانبازي‌ها و فداكاري‌هاي مخلصانه مردان و زناني كه در آن روزهاي آتش و خون در خرمشهر و ديگر خونين شهرهايي كه گرفتار آتش كينه بعثيان و حاميانش شده بودند با وقت‌گذاري مطالعه ولو يكي از اين آثار، دين خود را براي افزايش سطح آگاهي‌هاي اجتماعي نسبت به تاريخ گذشته خويش ادا كنند. ملتي كه نسبت به موقعيت كنوني و تاريخچه آن و نسبت به هويت خويش و ريشه‌هاي آن آگاهي جمعي دارد هرگز فريب و شكست نخواهد خورد.
گراميداشت سالروز آزادي خرمشهر و به ياد روزها و لحظه‌هاي مقاومت مظلومانه مدافعان خرمشهر پيش از اسارت و اشغال، فرصتي مناسب براي انتشار چند سند منتشر نشده از آرشيو اسناد دفتر امام خميني در بستر توضيحاتي كوتاه با استناد به برخي مطالب منتشر شده مرتبط با موضوع خرمشهر است كه تقديم خوانندگان محترم مي‌شود.
1 - چگونگي اطلاع امام خميني از خبر آزادي خرمشهر: 
جايگاه امام خميني به عنوان فرمانده كل قوا ايجاب مي‌كرد تا از ابتداي جنگ تحميلي جداي از تلفنگرام‌هاي روزانه و حتي ساعتي و لحظه‌اي ستاد مشترك ارتش و فرماندهان نظامي در ارتش و سپاه و گزارشات مكتوب نمايندگان امام در شوراي عالي دفاع، در جريان عمليات‌هاي رزمندگان، طبق قرارهاي قبلي از طريق خطوط ارتباط تلفني و بر اساس دفترچه كد رمزهايي كه به صورت دوره‌اي تغيير مي‌يافتند وضعيت عمليات و نتايج آن در تماس با قرارگاه‌هاي عملياتي به دفتر امام اعلام مي‌شد (در فرصتي مناسب نمونه‌هايي از اين دفترچه كدهاي جنگي و اخبار مرتبط با جنگ منتشر خواهد شد) . اما اعلام رسمي پيروزي يا شكست عمليات‌ها روال مشخصي را طي مي‌كرد و از طريق قرارگاه‌هاي اصلي و فرماندهان عالي جنگ و شوراي عالي دفاع اعلام مي‌شد.
 در رابطه با فتح خرمشهر، خبر رسمي اين پيروزي بزرگ را آيت‌الله خامنه‌اي (رييس‌جمهور وقت و رييس شوراي عالي دفاع) طي پيامي متضمن تبريك به امام خميني و درخواست دعا براي رزمندگان دادند. اين پيام در روز سوم خرداد به صورت تلفنگرام فوري براي دفتر امام مخابره و قرائت شده بود .متن اين سند خاطره‌انگيز (كه براي نخستين‌بار منتشر مي‌شود) بدين قرار است: 

«بسم‌الله الرحمن الرحيم
تلگرام فوري شماره 652 – 3/3/61
حضرت آيت‌الله العظمي امام خميني مدّظله العالي رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران 
فرزندان ايثارگر شما در جبهه نبرد حق عليه باطل امروز حماسه بزرگ‌تري آفريدند. گلهاي سرخ اسلام و كبوتران خونين بال انقلاب اسلامي از خط آتش سهمناك قواي كفر گذشتند نيروي اهريمني متجاوزان را در هم شكستند، از آب اروند رود وضو ساختند و بر خاك خونين خرمشهر در پيشگاه با عظمت لطف الهي سر به سجده فرود آوردند.
اماما! امروز پس از بيست ماه بانگ تكبير در فضاي خرمشهر طنين‌افكن شد و پرچم سرافراز توحيد در اين بخش از خاك ميهن اسلامي به اهتزاز درآمد.‌اي مرشد و راهنماي رزمندگان اسلام فرزندان شما امروز در عين پيروزي كامل به دعاي شما كه خود قافله سالار اين سربازان امام زمان (عجل‌الله [فرجه الشريف]) هستيد، نيازمندترند. چشم و دلتان به اين پيروزي و پيروزيهاي آتي روشن و روشن‌تر باد.
سيد علي خامنه‌اي رييس شوراي عالي دفاع
و رييس‌جمهوري اسلامي ايران»



امام خميني در همان روز سوم خرداد پيامي شور‌انگيز صادر كردند و طي آن با عالي‌ترين مضامين به تشكر از رزمندگان و فرماندهان و تبريك به ملت بزرگ ايران پرداختند. ايشان در فراز پايان بخش پيام خويش كه ناظر بر اجابت درخواست رياست شوراي عالي دفاع بود، چنين نوشتند: «اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند، تكليف الهي خود را ادا نمودم اكنون دست تضرع و دعا به سوي خالق يكتا بلند كرده و به قواي مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا مي‌كنم و سلامت و سعادت و پيروزي آنان را خواستار هستم. سلام و درود بي‌پايان بر فرماندهان متعهد قواي مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت عزيز ايران».
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي شنيدن خبر فتح خرمشهر را چنين روايت كرده است: 
«روز سوم خرداد همان ساعت اولي كه رزمندگان ما خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم شهيد صياد شيرازي به من تلفن كرد - بنده آن وقت رييس‌جمهور بودم - و گزارش اوضاع جبهه را مي‌داد. مي‌گفت الان هزاران سرباز و افسر عراقي صف بسته‌اند، براي اينكه بيايند ما دست‌هاي‌شان را ببنديم و اسير شوند! قدرت معنوي يك ملت اين است. فقط خرمشهر نيست - خرمشهر يك نماد است - كربلاي 5 ما هم همين‌طور بود؛ والفجر 8 ما هم همين طور بود... - بيانات در ديدار با خانواده‌هاي شهدا، 3 خرداد 1384» ايشان همچنين در مناسبتي ديگر در همين رابطه فرموده است: «شايد هنوز چند ساعت از خبر نگذشته بود كه بنده از رياست‌جمهوري مي‌رفتم طرف بيت امام كه خدمت امام (رضوان‌الله تعالي عليه) برسم در اين خيابان و سر راه مردم غوغا كرده بودند؛ مثل يك راهپيمايي، مثل يك تظاهرات . ماشين ما را كه مي‌ديدند، مي‌آمدند جلو تبريك مي‌گفتند در همه كشور يك جشن عمومي خودجوش به وجود آمد؛ مساله اينقدر مساله مهمي بود. البته مردم آن روز غالبا نمي‌دانستند چه اتفاقي افتاده است كه اين فتح به وجود آمده. از آن فداكاري‌ها، از آن ريزه‌كاري‌ها، از آن تلاش‌هاي عجيب و باورنكردني، مردم اطلاع نداشتند؛ امروز هم خيلي‌ها اطلاع ندارند». 
روايت مرحوم يادگار امام از خرسندي امام خميني از شنيدن خبر اعلام فتح خرمشهر در راديو در بردارنده نكته‌اي بسيار مهم و چالش‌برانگيز در تاريخ دفاع مقدس است كه در بند بعد اين نوشتار، با اتكا به يك مستند بسيار مهم بدان پرداخته مي‌شود.
2 - آيا نظر امام خميني پايان يا ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بود؟
از جمله مباحث مهمي كه در رابطه با دوران 8 ساله دفاع مقدس همواره در پژوهش‌هاي مربوط به جنگ و در گفت‌وگوها و خاطرات فرماندهان و مسوولان سياسي مرتبط با دوران جنگ تحميلي مورد بحث و مناقشه بوده است، موضوع ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر است. همان‌گونه كه مي‌دانيم مسائل مهم جنگ در شوراي عالي دفاع كشور بررسي و تصميم‌گيري مي‌شد كه در مواقع لزوم جلسات در محضر امام خميني برگزار مي‌شده است. آنچه مسلم است موضوع جنگ تحميلي و چگونگي ادامه آن بعد از فتح خرمشهر در يك جلسه (و بنا به نقلي در دو جلسه) با حضور فرماندهان عالي جنگ مورد بحث قرار گرفته است و چنانكه در ادامه خواهد آمد همزمان، چند روز بعد از فتح خرمشهر جلسه مشترك 8 - 7 ساعته سه كميسيون دفاعي و بودجه و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي در همين خصوص برگزار مي‌شود در اين جلسه نيز اكثريت قاطع (26 نفر از جمع 30 نفره) موافق ادامه جنگ و فقط 3 يا 4 نفر مخالف بوده‌اند. 
ضمنا سندي قاطع در ادامه همين بحث (براي نخستين‌بار) منتشر مي‌شود كه موضع مرحوم آيت‌الله منتظري را در اين رابطه، برخلاف آنچه در خاطرات ايشان آورده‌اند، بيان مي‌كند.
دو روايت از نظر امام خميني در جلسه ايشان با اعضاي شوراي عالي دفاع، از دو تن از حاضران در جلسه نقل شده است. مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني تاكيد مي‌كند كه امام خميني در اين جلسه با ورود ايران به خاك عراق مخالف بوده است نه با ادامه جنگ. اما روايت ديگر، سخنان صريح مرحوم حاج سيد احمد خميني است كه سال‌ها پيش از انتشار خاطرات آقاي هاشمي‌رفسنجاني در دو نوبت تاكيد كرده است كه نظر (اوليه) شخص امام خميني بعد از فتح خرمشهر هم بر مخالفت با ادامه جنگ و هم بر ورود به خاك عراق بوده است. 
نكته حايز اهميت اينكه آقاي دكتر حسن روحاني در مصاحبه‌اي در سال 1393 ضمن نقل ديدار با آقاي هاشمي‌رفسنجاني چند روز بعد از فتح خرمشهر، در مقام نقل مطالب آقاي هاشمي از جلسه نظاميان و ايشان با امام خميني به گونه‌اي مطلب را از قول آقاي هاشمي نقل كرده است كه مويد روايت مرحوم يادگار امام است.
عين مطالب سه روايت مذكور بدين شرح است: 
الف: روايت مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني: 
«... پس از فتح خرمشهر يك بار جلسه شوراي عالي دفاع در خدمت امام تشكيل شد كه براي ادامه جنگ چه كار كنيم؟ امام در آن جلسه روي ادامه جنگ تاكيد داشتند و كسي مخالف ادامه جنگ نبود. در ادامه جلسه، بحث شد كه اگر قرار است جنگ را ادامه دهيم، بايد وارد خاك عراق شويم، چون در آن مقطع حالت تهاجمي داشتيم. امام مخالف ورود به خاك عراق بودند. من و آيت‌الله خامنه‌اي هم در آن جلسه بوديم، اما وقتي بحث تخصصي شد، بيشتر فرماندهان نظامي صحبت مي‌كردند. نتيجه بحث آنها قانع شدن امام بود.
فرماندهان نظامي پس از اينكه امام مخالفت خودشان را از ورود به خاك عراق در آن جلسه اعلام كردند، گفتند: اين نمي‌شود، چون اگر عراق مطمئن شود ما وارد خاكش نمي‌شويم، احساس امنيت مي‌كند و لشكريانش را بازسازي، نيرو‌هايش را آماده و تجهيزاتش را قوي مي‌كند. الان هم نيرو‌هايش آسيب ديده‌اند و هم استحكاماتش ضعيف است. اگر وارد نشويم، عراق دوباره كار‌هايش را شروع مي‌كند.
ارتش و سپاه موضع مشترك داشتند؟
 بله، ما، يعني من و آيت‌الله خامنه‌اي هم قبول داشتيم، ولي در بحث شركت نكرديم. بالاخره امام منطق نظاميان را پذيرفتند كه بايد وارد خاك عراق شويم. البته استدلالات امام قوي بود، ولي با منطق نظاميان ناسازگار بود. بحث شد كه چه كار كنيم؟ اينكه جنگ را ادامه دهيم و وارد خاك عراق نشويم، نمي‌شود. اين كار ما دادن مهلت به دشمن است كه دوباره خود را تجهيز كند.
 استدلالات امام چه بود؟ سه، چهار دليل داشتند: 
۱- الان مردم عراق موافق جنگ نيستند و با صدام همراهي نمي‌كنند. اگر وارد خاك عراق شويم، مردم هم با حس وطن‌دوستي حمايت مي‌كنند كه حرف درستي بود.
۲- دنيا تحمل نمي‌كند ما عراق را اشغال كنيم. جهان بين‌الملل و كشورهاي عربي نمي‌خواهند توازن سياسي منطقه به نفع جمهوري اسلامي باشد. تا آن موقع و از زمان رژيم پهلوي بين ايران و عراق تعادل بود. اگر ما عراق را مي‌گرفتيم، جغرافياي سياسي منطقه عوض مي‌شد. نفت، خليج فارس، قدرت ايران و همسايگي خاكي با كشورهاي جنوب خليج فارس، از مسائلي بود كه اتفاقات سياسي را به نفع ايران مي‌كرد. امام مي‌گفتند: عرب‌ها و ابرقدرت‌ها تحمل نمي‌كنند.
۳- اگر جنگ را به خاك عراق ببريم، مردم عراق آسيب مي‌بينند. الان مردم عراق، به خصوص در جنوب عراق كه شيعه‌نشين و منطقه جنگي بود، بالقوه با ما هستند. چگونه مي‌توانيم در شهري مثل بصره بجنگيم و مردم آسيب نبينند؟! اين استدلال ايشان با هدف جنگ ما سازگار بود و تا آخر هم به اين منطق خويش پايبند بودند. واقعا در طول دفاع تا جايي كه مي‌توانستيم، جز در مواردي كه براي مقابله به مثل مجبور بوديم، سعي مي‌كرديم به مردم عراق آسيب نرسانيم.
فرماندهان نظامي پس از شنيدن استدلالات امام گفتند: با اين شرايطي كه مي‌فرماييد، نمي‌توانيم بجنگيم. هنوز حدود بيش از هزار كيلومتر از خاك ايران، آن هم ارتفاعات سوق‌الجيشي مهم كه جزو امتيازات مرزي ماست، در دست عراق بود. با آن ارتفاعات، داخل عراق را كنترل مي‌كرديم كه در آن مقطع برعكس شده و در دست عراق بود. در طول مرز ما اين‌گونه بود و مي‌توانستيم براي بازپس‌گيري آنها بجنگيم، ولي نمي‌توانستيم حالت تهاجم وسيع خود را ادامه دهيم. اين هم جزو مباحث آن جلسه بود.
به هر حال امام (ره) گفتند: «در جاهايي وارد شويد كه مردم آسيب نبينند.» (مصاحبه اختصاصي آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني با نشريه آينده؛ به نقل از سايت «تاريخ ايراني خرداد ۱۳۹۰ | ۱۹: ۵۷ كد: ۸۰۵») 
البته مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در مصاحبه‌اي ديگر به مناسبت بيست و چهارمين سالروز پذيرش قطعنامه 598 ضمن بيان همين مطالب گفت‌وگوي فوق با توضيحات بيشتر، با بياني خاص و با تكيه بر استدلال دوم امام در مخالفت با ورود به عراق تاكيد مي‌كند كه پيش‌بيني امام خميني درست بوده و آنچه عملا اتفاق افتاد، صحت نظر امام را ثابت كرد. ايشان مي‌گويد: «... تا زماني كه بعثي‌ها در خاك ما بودند عليه آنها خوب مي‌جنگيديم. ولي وقتي خواستيم داخل خاك عراق برويم، همان‌گونه كه امام پيش‌بيني كرده بودند، خارجي‌ها حساسيت نشان دادند. عمليات خيبر، عمليات فاو، عمليات كربلاي ۵ و چند عمليات ديگر نشان داد كه اگر ايران نيرو‌هايش را متمركز كند به هر جاي عراق كه بخواهد، مي‌رود. لذا آنها شروع كردند تا از فاز ديگري ما را تحت فشار قرار بدهند كه به قسمت‌هاي اصلي سوال شما درباره پذيرش آتش‌بس مربوط مي‌شود. با كاري كه در اين چند سال كرديم، براي همه ثابت شده كه اگر جنگ با‌‌ همان وضع ادامه مي‌يافت و مسائل تمام نمي‌شد، نهايتا اين عراق بود كه به زمين مي‌خورد و دشمنان انقلاب اين را نمي‌خواستند. قطعا مايل نبودند اين‌گونه شود. روس‌ها، امريكايي‌ها و عرب‌ها در اين سياست فرقي نداشتند. امكانات همه در اختيار صدام بود. پول و بندر مي‌دادند، هواپيماي‌شان به نحوي آماده دفاع بود. عراق از فرودگاه‌هاي‌شان استفاده مي‌كرد. اطلاعات نظامي مي‌دادند...» (به نقل از سايت تاريخ ايراني مرداد ۱۳۹۱ | ۲۲: ۲۵ كد: ۲۴۲۸) 
ب: روايت فرزند امام، مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمين حاج سيد احمد خميني: 
سوال - بدون ترديد شما در طول دوران دفاع مقدس از همه كس به امام نزديك‌تر بوديد و از موضعگيري‌هاي ايشان در مقاطع مختلف جنگ خاطرات بسياري داريد. لطفا خاطره‌اي را از آن دوران تعريف كنيد؟ 
- تلخ‌ترين خاطره‌اي كه به ياد دارم پذيرش قطعنامه و شيرين‌ترين خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح خرمشهر زماني اعلام شد كه ساعت حدودا چهار بعدازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدود نيم ساعت قدم مي‌زدند و راديو هم در دست‌شان بود، چون ما از قبل مي‌دانستيم كه رزمندگان اسلام در حال انجام اين كار هستند و درگيري هم از شب قبل شروع شده بود كه خيلي هم شديد بود. امام در حال قدم زدن بودند كه گوينده راديو خبر آزادسازي خرمشهر را اعلام كرد. با شنيدن صداي گوينده، من به امام نگاه كردم و متوجه شدم كه احساس خوبي به ايشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلي كه خيلي تلخ بود اوقات‌شان زياد تلخ نمي‌شد و از مسائلي هم كه شيرين بود خيلي خوشحال نمي‌شدند.
در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسوولان جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شط‌العرب (اروندرود) برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم. امام اصلا با اين كار موافق نبودند و مي‌گفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد، بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعي كه شما داريد ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدني نيست و ما بايد اين جنگ را تا نقطه‌اي خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقع براي پايان جنگ است. (مصاحبه اختصاصي حجت‌الاسلام‌والمسلمين حاج سيداحمد خميني درباره دفاع مقدس با نشريه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تاريخ: 31 شهريور 1370 به نقل از كتاب مجموعه آثار يادگار امام خميني، ج2) 
ج: روايت حجت‌الاسلام‌والمسلمين آقاي حسن روحاني از جلسه مشترك كميسيون‌هاي دفاعي و سياست خارجي و بودجه مجلس: 
«ما در كميسيون سياست خارجه مجلس چند روز بعد از فتح خرمشهر يك جلسه‌اي گذاشتيم و با كميسيون برنامه و بودجه جمع شديم و بحث كرديم؛ بحث هم بسيار مفصل بود، از ۲ بعدازظهر ما بحث را شروع كرديم شايد تا 8-7 شب اين جلسه ادامه پيدا كرد؛ جلسه بسيار جنجالي و پر بحث و استدلال‌هاي مختلف در آن جلسه مطرح شد و دو نظر هم در آن جلسه بود؛ يك نظر اين بود كه ما جنگ را بايد تمام كنيم و نبايد ادامه بدهيم، يك نظر هم اين بود كه بايد جنگ را ادامه بدهيم. من آن زمان رييس كميسيون دفاع مجلس بودم...
... اين جلسه طولاني پايانش به راي‌گيري رسيد.
 حالا من مي‌گويم، ما حدود ۳۰ نفر بوديم كه در جلسه اين سه كميسيون جمع شده بوديم و جز ۳ نفر كه مي‌گفتند جنگ نبايد ادامه پيدا بكند يا ۴ نفر، ۲۶ نفر مي‌گفتند جنگ بايد ادامه پيدا بكند يعني اكثريت قاطع اين جلسه معتقد بودند كه جنگ بايد ادامه پيدا بكند. يك اقليتي هم بودند كه مي‌گفتند ما بايد جنگ را تمام كنيم و متوقف كنيم. ...
 ... وقتي جلسه تمام شد، من بلافاصله رفتم دفتر آقاي هاشمي و به ايشان گفتم كه ما يك جلسه مفصلي داشتيم و اين بحث‌ها شده و نتيجه اين است يك تعدادي مي‌گويند ما بايد جنگ را تمام بكنيم يك تعداد هم مي‌گويند ما بايد ادامه بدهيم.
 ايشان گفت كه خب به جاي خوبي شما رسيديد اتفاقا ما هم خدمت امام بوديم يك بحثي شد حالا تعبير ايشان آن تعبيرات را كه من حافظه‌ام ياري مي‌كند دقيقا ايشان گفت، گفت كه امام هم موافق نبودند جنگ ادامه پيدا كند، اين تعبير ايشان است كه ما در جلسه بوديم امام فرمودند كه براي چه مي‌خواهيد برويد در خاك عراق يعني در واقع مخالف بودند ما وارد خاك عراق بشويم كه فرماندهان نظامي در جلسه خدمت امام گفتند كه اگر ما وارد خاك عراق نشويم و سر مرز بايستيم، آنها ما را‌‌ رها نمي‌كنند و به ما حمله مي‌كنند؛ اين جنگ كه يكطرفه نيست، دوطرفه است، آنها به ما حمله مي‌كنند و ما بايد يك نيروي عظيمي را سر مرز نگه داريم براي دفاع از مرز هر لحظه هم آماده حمله آنها باشيم و شدني نيست. ما بايد برويم در يك نقاطي بايستيم كه دفاع آسان باشد يعني به موانع طبيعي تكيه بكنيم كه دفاع آسان باشد و بنابراين ما يك عملياتي داريم به زودي انجام مي‌گيرد و جنگ تمام مي‌شود، بعد از آن عمليات؛ اين تعبير آقاي هاشمي بود. بنابراين اختلافي اصلا وجود ندارد، نظرات همه يكي است چون امام هم نظرشان همين است، گفتم عمليات چيست؟ مي‌خواهيد چه كاري بكنيد؟ آقاي هاشمي روي نقشه همين عمليات رمضان را براي من توضيح داد، گفت طراحي ما اين است كه برويم از شلمچه وارد شويم برويم پشت اروند آنجا تكيه بكنيم بر پشت اروند و جنگ هم تمام مي‌شود، يعني تصور اين بود كه ادامه جنگ مثلا حالا آن چيزي كه تعبير ايشان بود براي يك عمليات، يك عملياتي البته ايشان هم نگفت اسمش رمضان است گفت يك عملياتي ما مي‌خواهيم انجام بدهيم برسيم به پشت اروند و در واقع پشت بصره قرار بگيريم آنجا يك نقطه دفاعي خوبي است براي امام هم توضيح داده شد آنجا ما قرار بگيريم نقطه خوبي است در زمين هم بعضي جا‌ها بايد يك جاهايي برويم جلو كه برويم در ارتفاعات مشرف قرار بگيريم جنگ ديگر تمام است. 
 
گفتم ما بحثي نداريم چون همه نگراني‌هاي آنهايي كه مخالف بودند فكر مي‌كردند يك جنگ طولاني است اما يك عمليات كوتاه است كه شما مي‌گوييد.
خرداد بود كه ايشان گفت ماه بعد يك عمليات انجام مي‌گيرد و تمام مي‌شود كه همين هم شد، ... اما آن عمليات منجر به موفقيت نشد در ‌‌نهايت و بعدش همه باز اتفاق نظر پيدا كردند كه ديگر الان كه نمي‌شود جنگ را ما تمام كنيم همان‌هايي كه مي‌گفتند جنگ را تمام كنيم، مي‌گفتند حالا ديگر نمي‌شود حالا كه رفتيم و الان ديگر شكست خورديم اين ديگر بد است بايد يك عمليات موفقي انجام بدهيم بعد بتوانيم جنگ را تمام كنيم. بنابراين طراحي شد و ماه‌ها طول كشيد ...» (وب‌سايت تاريخ ايراني ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ | ۱۵: ۵۰ كد: ۴۵۵۳ به نقل از نشريه رمز عبور)
ضمنا آقاي روحاني در همين مصاحبه كه بسيار مفصل است در رابطه با موضع خودشان مي‌گويد: «نظرم بر پايان جنگ بعد از فتح فاو بود.»
به نظر نگارنده، هر چند كه مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني بر عدم مخالفت امام با ادامه جنگ در جلسه مذكور تاكيد كرده است اما بياني كه ايشان از مخالفت امام با ورود به خاك عراق و دلايل اين مخالفت و همچنين استدلال‌هاي نظاميان مبني بر اينكه براي پايان دادن به جنگ، با توجه به آسيب‌پذير بودن خرمشهر به لحاظ قرار گرفتن در نقطه مرزي، نيازمند ورود به خاك عراق و محكم كردن مواضع دفاعي است، نشانگر آن است كه موضوع اصلي جلسه پايان جنگ و چگونگي آن – از نظر نظامي - بوده است . توضيحات آقاي روحاني به نقل از آقاي هاشمي‌رفسنجاني درباره مطالب اين جلسه نيز كاملا مويد همين مطلب است كه در واقع نظاميان حاضر در جلسه با امام بر لزوم انجام –يك عمليات - (رمضان) با پيشروي محدود (به سمت بصره) براي قرار گرفتن در مواضعي مطمئن و برتر به عنوان پيش شرط لازم جهت پايان جنگ تاكيد داشته‌اند. اما عدم موفقيت عمليات رمضان و چند عمليات جايگزين بعدي در حقيقت عملا شرايط را به صورت ديگري رقم زد كه توقف جنگ در آن شرايط هم در جهات نظامي و امنيت مرزها و هم به لحاظ شرايط حمايت‌هاي بين‌المللي از صدام و وضعيت آن روز منطقه به زيان ايران تمام مي‌شد. 
3 - يك مدرك مهم در تاييد روايت مرحوم يادگار امام: 
پيش از ارايه مدرك، توضيحي كوتاه لازم است. تجربه ماه‌هاي اوليه بعد از پيروزي انقلاب حاكي از آن بود كه در راديو و تلويزيون و همچنين روزنامه‌ها در مقام قرائت يا حروفچيني و درج مطالب دستخط برخي پيام‌هاي حضرت امام، دچار مشكل بودند و بعضا اشتباهات قابل توجهي در نقل نوشته‌هاي امام پديد مي‌آمد. براي جلوگيري از اين اشتباهات و همچنين حفظ ارزش و اصالت دستخط حضرت امام خميني، روال معمول بر اين قرار شد كه تصوير دستخط‌ها ارسال نشود و متن بازنويسي شده‌اي كه توسط اعضاي دفتر حضرت امام به دقت و با حروف خوانا از روي كپي دستخط نوشته مي‌شد جهت انتشار براي صدا و سيما و مطبوعات ارسال شود و اصل نسخه دستخط با امضاي امام، در آرشيو اسناد ايشان نگهداري شود . به دليل حساسيتي كه در جامعه نسبت به يكايك واژگان به‌كار رفته در پيام‌هاي امام وجود داشت، در مواردي كه احيانا در مرحله نگارش سهوي در درج حروف يا جابه‌جايي كلمات صورت گرفته بود يا در مواردي بسيار معدود كه پيشنهاد افزودن يا درج مطلبي در پيام مطرح بوده است، عمدتا توسط مرحوم حاج احمد آقا موضوع به امام خميني منعكس مي‌شد و اصلاح مورد نظر با خط خود امام يا با اذن ايشان روي نسخه اصل يا كپي دستخط صورت مي‌گرفت. خوشبختانه تمامي نسخ اين‌گونه اصلاحات اعم از نسخه خطي و كپي اصلاح شده در آرشيو اسناد امام موجود بوده و در موزه آثار ايشان در معرض ديد قرار خواهند گرفت.
از جمله موارد معدودي كه طبق نظر و تاييد حضرت امام خميني (ره) ضمن چند مورد اصلاح كلمات، عبارتي كوتاه از يك پيام ايشان در نسخه كپي دستخط پيام، خط خورده است و طبعا در متن منتشر شده در صدا و سيما و مطبوعات نيامده است همين پيام معروف امام به مناسبت سوم خرداد و فتح خرمشهر است. جمله‌اي كه در اصل نسخه خطي توسط امام خطاب به «حكومت‌هاي همجوار و منطقه» نوشته شده و به صورت خط نخورده مي‌باشد، اين است: «آنان مي‌دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم جنگ خاتمه يافته است و دولت و ملت پيروزمند از موضع قدرت سخن مي‌گويند». اما در نسخه كپي كه مبناي متن منتشر شده در رسانه‌ها بوده است با اجازه حضرت امام، عبارت «جنگ خاتمه يافته است» خط خورده است. ضمنا در آغاز اين پيام نيز با توجه به تلگرافات تبريك فتح خرمشهر كه در سوم خرداد براي حضرت امام مخابره مي‌شده است، عبارت «با تشكر از تلگرافاتي كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است» اضافه شده است.
بنا بر توضيح فوق و به استناد عبارت « امروز با فتح خرمشهر مظلوم جنگ خاتمه يافته است» شايد با اطمينان بتوان گفت امام خميني در زمان نگارش اين پيام در روز سوم خرداد سال 1361، با تحقق فتح خرمشهر، جنگ را خاتمه يافته، مي‌دانسته يا مي‌خواسته است و طبعا با توجه اهميت شرايط جنگ و پيروزي عظيم خرمشهر و حساسيت عبارت مذكور، ايشان شخصا يا پس از مشورت با حاج احمد آقا حذف آن را – قبل از طرح موضوع در جلسه شوراي عالي دفاع و اخذ نظر فرماندهان نظامي - به مصلحت دانسته‌اند، خصوصا اينكه ايشان طبق مباني فقهي خويش در فقه حكومتي و امور اجتماعي كه دايره مدار مصلحت هستند توجه به وجوب مشورت با عنايت به ملاك عرف كارشناسان (كه در رابطه با جنگ، فرماندهان نظامي و مسوولان سياسي و پشتيباني جنگ بوده‌اند) را لازم مي‌دانستند و لذا پس از استماع نظرات ايشان و طبعا اطلاع از مباحث نمايندگان مجلس و مسوولان سياسي و اطمينان از اينكه اكثريت قاطع ايشان (بالاي 90 درصد) با استدلال‌هاي متين و كارشناسانه خويش پايان جنگ را در آن مرحله خلاف مصلحت كشور اعلام كردند و مصلحت جنگ و كشور را بر ادامه جنگ و ضرورت اجازه ورود به خاك عراق بيان كردند، امام خميني از نظر جمع متابعت نموده است. 
تيمنا و به مناسبت ايام سالگرد فتح خرمشهر، براي نخستين‌بار تصوير عين اصل نسخه خطي اين پيام و همچنين نسخه كپي اصلاح شده اين پيام تقديم مي‌شود: 
تصوير نسخه خطي اصل (قبل از اصلاحات): 
 
تفاوت دو متن در رابطه با عبارت مورد نظر در تصوير زير مشخص‌تر است (كه مربوط به سه سطر مانده با آخر در صفحه اول دو نسخه است) 
تصوير كپي شده نسخه مذكور: 

موضع مرحوم آيت‌الله منتظري نسبت به ادامه يا ختم جنگ بعد از فتح خرمشهر: 
دقيقا بر عكس آنچه در كتاب خاطرات مرحوم آيت‌الله منتظري از قول ايشان نوشته شده است: «بعد از آزادي خرمشهر، نيروها به خصوص ارتش انگيزه كمتري براي ادامه جنگ داشتند، چون مي‌گفتند ما تا حالا جنگ كرديم كه دشمن را از كشورمان بيرون كنيم ولي حالا اگر بخواهيم در خاك عراق برويم اين كشورگشايي است... روي همين اصل هم من همان وقت پيغام دادم كه «هركاري مي‌خواهيد بكنيد حالا وقتش است و حمله كردن به عراق درست نيست» (كتاب خاطرات آيت‌الله منتظري صفحه 589) با قطعيت صد درصدي عرض مي‌كنم كه اين ادعا به استناد صراحت تام مطلبي كه در بخشي از نامه 5 صفحه‌اي مرحوم آيت‌الله منتظري به امام خميني آمده است، نادرست مي‌باشد. به بركت انتشار تدريجي اسناد دفتر حضرت امام و در ايام شريف بزرگداشت حادثه عظيم فتح خرمشهر و در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام خميني براي نخستين‌بار عين دستخط صفحات مرتبط با اين موضوع منتشر مي‌شود تا مطلبي نادرست كه به شكلي گسترده تاكنون منسوب به ايشان مورد استناد رسانه‌ها بوده است، تصحيح شود. 
توجه خوانندگان محترم و پژوهشگران را به اين نكته بس مهم جلب مي‌كنم كه تاريخ نگارش اين نامه 11 اسفند 1361 است و همان‌گونه كه ملاحظه خواهيد فرمود ايشان نه تنها بعد از فتح خرمشهر مخالف ادامه جنگ نبوده، بلكه در بند دوم پيشنهادات‌شان در اين نامه كه 9 ماه بعد از فتح خرمشهر نوشته شده است به وضوح ضمن انتقاد از مسوولان جنگ به خاطر دست زدن به عمليات‌هاي كوچك براي تصرف شهرهاي غير مهم عراق، قاطعانه و به عنوان راه‌حل اساسي جنگ، پيشنهاد حمله به بغداد و تصرف پايتخت عراق را مطرح كرده‌اند و از اينكه مسوولان جنگ اين پيشنهاد ايشان را تاكنون عمل نكرده‌اند، سخت انتقاد كرده‌اند.
متن و تصوير (دو صفحه اول و صفحه آخر) نامه مرحوم آقاي منتظري كه مربوط به موضوع اين نوشتار مي‌باشد، به شرح زير است: 
تاريخ 11/12/61
بسم‌الله الرحمن الرحيم
محضر مقدس آيه‌الله العظمي امام خميني مدّ ظله العالي
پس از سلام بعرض ميرساند پس از فتح خرمشهر و بالا رفتن روحيه ملت و نيروهاي رزمنده ايران و شكست روحي و رواني ارتش عراق اين جانب دو موضوع را مكرراً بحضرات آقايان خامنه‌اي – هاشمي – سرهنگ شيرازي – محسن رضايي – رفيق‌دوست تذكر دادم و اصرار كردم و با اينكه همه تصديق مي‌كردند و مي‌گفتند خوب است، عملاً خلاف آنها انجام شده و متاسفانه مواجه با شكست‌ها و خسارات زيادي شده‌ايم: 
1- من پيشنهاد كردم در ايران حدود دويست هزار از مردم عراق و اسراي عراقي و مردم عرب خليج هستند كه اغلب آنها مخالف با حزب بعث و صدام مي‌باشند، لازم است نيروهاي فعال و جوان و مورد اعتماد آنان شناسايي شوند و فوراً در دو، سه پادگان و مركز نظامي در حدود مرز تعليمات نظامي به آنان داده شود و فرستنده عربي هم در اختيارشان گذاشته شود كه ملت و ارتش عراق را براي پيوستن به آنها دعوت كنند
و به تدريج جنگ از صورت جنگ ايران و عراق بيرون بيايد و به عنوان جنگ ملت مسلمان عراق با حزب بعث كافر منعكس شود؛ منتها ملت ايران پشتيبان و كمك آنها مي‌باشند، 
ص2
و بالنتيجه سوژه تبليغاتي از مرتجعين و افراد احساساتي عرب گرفته مي‌شود و از داخل عراق نيز مخصوصاً بآنها بيشتر مي‌پيوندند 
2- من پيشنهاد مي‌كردم كه في التأخير آفات و هر ساعت تاخير بضرر ما و نفع صدام است؛ اينك كه ارتش عراق از ايران اخراج شده و شكست خورده و روحيه خود را از دست داده‌اند وقت حمله است هرچه زودتر نيروهاي سپاه و ارتش و بسيج را جمع‌آوري و يك حمله بزرگ را آغاز كنيد و از فكر بصره و عماره و امثال اينها بيرون رويد فرضاً بصره و عماره را هم گرفتيد - عراق منهاي بصره و عماره هم متصور است – آنچه موجب شكست حزب بعث است حركت بطرف بغداد است نفس نزديك شدن به بغداد روحيه آنها را ضعيف و مواجه با شكست و فرار مي‌كند و نزديكترين راه مندلي بود كه مي‌شد از آنجا بطرف بغداد رفت؛ ديديم كه گوش ندادند و هر روز سران ما وقتشان را به مصاحبه‌هاي تلويزيوني و وعده‌ها و تهديدهاي توخالي و در عين حال مناقشات گروهي گذراندند و با مشاهده قصور‌ها و مسامحات در جبهه‌ها چشم‌پوشي روا ميداشتند و مدت‌ها تأخير انداختند تا صدام خوب مجهز شد و فرصت كانال‌كشيها و ايجاد موانع مستحكم به او دادند.
...
...
ص5
 
بالاخره همانطور كه بارها فرموده‌ايد فعلاً مساله مهم ما جنگ است و هر ساعت مسامحه و تأخير بضرر ما و بنفع دشمن تمام شده و مي‌شود مردم هم خوشبختانه از هيچ كمكي دريغ ندارند حضرتعالي به اندازه لازم تا حال دستور و پيام داده‌ايد بنظر ميرسد كه بجا است عده‌اي را كه با كفايت و درايت باشند خارج از خود مسوولان، محرمانه مامور فرماييد به جبهه‌ها بروند و با تماسهايي با افراد مختلف و مشاهده اوضاع از نزديك بر اشكالات واقف شوند و بدنبال آن فكري شود تا فرصتها از دست نرود و نيروهاي ارزنده ما كمتر به هدر رود و انشاءالله گذشته ما جبران شود. به اميد پيروزي اسلام و مسلمين در همه كشورها و السلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته و ادام‌الله ظلكم. 
امضاء: {حسينعلي منتظري}
4 – فتح خرمشهر در امتداد 35 روز مقاومت مظلومانه مدافعان بي‌سلاح اين شهر بوده است: 
چند ماه قبل از تجاوز نظامي سراسري ارتش بعث عراق به ايران، استخبارات عراق (نهاد امنيتي بعثي‌ها) با سازماندهي و تجهيز نيروهاي وابسته به خود در تشكيلات موسوم به خلق عرب براي ايجاد رعب و زمينه‌سازي شرايط اشغال سريع خرمشهر، با موجي از انفجارها همراه با تبليغات سياسي و جنگ رواني، خرمشهر را مواجه با بحران امنيتي كرده و ده روز قبل از 31 شهريور 59 نيز درگيري مرزي را شدت بخشيد. تصرف خرمشهر هدفي استراتژيك و پيش شرط عبور از كارون و محاصره آبادان و خوزستان از جنوب محسوب مي‌شد. بنا به تحقيقات مستند منتشر شده، صدام و طراحان حمله نظامي ارتش بعث به ايران بر اساس اطلاعاتي كه طي چندين ماه از عوامل نفوذي و جاسوسان خويش از استعداد اندك كمي و كيفي و تجهيزاتي نيروهاي مسلح در مرزها و شرايط امنيتي خرمشهر داشتند، اشغال سريع بي‌درد سر يكي، دو روزه اين شهر را ارزيابي كرده بودند. اما حماسه مقاومت غير قابل توصيف چند صد مدافع مسلح دلاور ايراني و ياران شهيد جهان‌آرا و مردان و زنان و حتي كودكان بي‌سلاح اما غيرتمند خرمشهري در وجب به وجب خاك خرمشهر در طول 35 روز درگيري‌هاي خونين و نفسگير زير آتش سنگين توپخانه و تانك‌ها و هواپيماهاي عراقي، حقيقتا و بنا به اعترافات فرماندهان دستگير شده عراقي، باورنكردني و بي‌نظير بود.
تعابير بلند و عجيبي كه امام خميني در تجليل از رشادت‌هاي نيروهاي مسلح و مردمي در خرمشهر و در ماجراي فتح آن در پيام‌شان آورده‌اند نيز در مجموعه پيام‌هاي ايشان برجسته و كم سابقه است.
خوشبختانه پژوهشگران دفاع مقدس در سلسله كتاب‌هايي مستند و خواندني جزييات رشادت‌هاي مدافعان خرمشهر در نبرد ده‌ها بار نابرابر نفراتي و تجهيزاتي و تلفات سنگيني كه ارتش بعث عراق در طول مقاومت 35 روزه خونين شهر متحمل شده است را شرح داده‌اند و اين واقعيت را كه چگونه صدام به جاي دو گردان كه در آغاز حمله براي تصرف خرمشهر مامور اشغال يك روزه اين شهر كرده بود، ناگزير شد 2 لشكر نيروهاي ورزيده زرهي و پياده خويش را به جنگ مدافعان مظلوم خرمشهر بفرستد را با آمار و اسناد توضيح داده‌اند. (ر.ك: خونين شهر تا خرمشهر، نوشته محمد دروديان از انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و كتاب حماسه خرمشهر نوشته علي اعظم اصغري قاجاري، دفتر نشر حفظ ارزش‌هاي دفاع مقدس و كتاب اطلس حماسه خرمشهر اثر محسن رشيد از انتشارات مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس و كتاب دفاع هوايي از خرمشهر و كتاب‌هاي متعددي كه به بازگويي خاطرات رزمندگان و فرماندهان درباره مقاومت خرمشهر و اشغال و بازپس‌گيري آن پرداخته‌اند) 
بيان مظلوميت‌هاي مدافعان بي‌سلاح خرمشهر و شرح جنايات بعثي‌هاي متجاوز در خونين شهر را بايد در منابع مذكور ملاحظه كرد. بديهي است كه تحليل چرايي سقوط خرمشهر و بيان مستندات آن نيازمند بيان تفصيلي و استدلالي است فقط اشاره مي‌كنم كه يكي از مهم‌ترين عوامل اين واقعه تلخ عدم همراهي رييس‌جمهور وقت (آقاي بني‌صدر) با اكثريت اعضاي شوراي عالي دفاع و كارشكني‌هاي آشكار وي و اين حقيقت كه اولويت ايشان در آن زمان مباحث سياسي براي مستحكم كردن قدرت انحصاري خويش و مجادله با حزب جمهوري اسلامي و سران آن بود و البته متاسفانه تلاش‌هاي موفق سازمان مجاهدين خلق (منافقين) در تحريك بني‌صدر به مخالفت با نهادهاي انقلابي و امام براي ايجاد بحران سياسي در كشور نقش تعيين‌كننده داشته است كه سرانجام نيز در سال بعد (1360) او را به همراه خويش وادار به خروج انتحاري هميشگي از عرصه سياسي جمهوري اسلامي كشاندند. 
در اينجا صرفا چند يادداشت و سند متنوع از اسناد دفتر حضرت امام كه هر يك به زاويه‌اي از واقعيت‌هاي تلخ و حقايق آن دوران اشاره دارد، منتشر مي‌شوند. 
متن ثبت شده تماس تلفني مرحوم آيت‌الله غلامحسين‌جمي نماينده امام و امام جمعه آبادان كه يكي از اسطوره‌هاي مقاومت در طول دوران دفاع مقدس و خصوصا در دوران سخت محاصره آبادان بود و حضور وي در شهر و تبديل منزل وي به عنوان كانون مقاومت نقش بسزايي در تقويت روحيه مدافعان شهر آبادان و اهالي باقي مانده در شهر داشت: 
 
«آقاي جمي: 
صبح زود از آقايان خرمشهر تلفن كرد و جريانها را گفت ايشان آقاي موسوي هستند. توجه بشود الان خبر دادند وضع خرمشهر فوق‌العاده بحراني است اجساد توي خيابانها است و بيشتر شهر زير آتش توپ خانه است. الان فرماندار آبادان گفته كه حتي بعضي از خواهران ما در جبهه كمك مي‌كرده‌اند، اسير شده‌اند. 
آقاي بني‌صدر سه روز قبل به بنده اظهار داشتند كه تا بيست و چهار ساعت ديگر من عمل مي‌كنم وليكن تاكنون وضع بنفع ما عوض نشده و بدتر است و اگر امروز اقدامي نشود، فوري و قاطع از طرف ارتش و ساير گروها و نيرو‌ها براي نجات عمل نشود قطعا سقوط جدي است با دادن آن همه تلفات تاكنون و بعد از اين از مردم بي‌دفاع و غير مسلح، حتي سربريدن مردم؛ خواهش بنده: اقدام فوري جدي. و در اين حال با تمام تاثر اين كلمات را عرض كردم و از محضر استدعاي اقدام و ملتمس دعا هستم و راه ماهشهر بسته است.»
حجت‌الاسلام‌والمسلمين آقاي محسن اراكي از مسوولان (وقت) قضايي در آبادان و خرمشهر طي نامه‌اي مفصل 9 صفحه‌اي به امام خميني نكاتي مهم از واقعيت‌هاي مربوط به وضعيت جنگ در استان خوزستان و شرايط خرمشهر و سقوط آن و احتمال سقوط آبادان و بي‌توجهي رييس وقت شوراي عالي دفاع (آقاي بني‌صدر) و نهادهاي نظامي تحت فرمان وي را بيان كرده است كه متن كامل و تصوير آن و اسناد و گزارشات مشابه در مجموعه‌هاي موضوعي در آينده منتشر خواهد شد. وي در بخشي از اين گزارش نوشته است: 
«... 7 - روز 2 مهر بود كه عراقيها به نزديكيهاي خرمشهر رسيدند و نيروهاي ما كه متلاشي شده بودند به سرعت مشغول عقب‌نشيني بودند نيرويي كه در آن زمان (كه خودم در جبهه بودم) وجود داشت عدد قليلي از ژاندارمري بود كه غالبا بدون فرمانده بودند و نيروهاي پاسدار.
8- شهر خرمشهر بيش از 35 روز در محاصره و فشار نيروهاي عراقي ماند كه در حدود روز 7 يا 8 مهر ماه بود كه آقاي بني‌صدر به خرمشهر آمدند و از نزديك وضع متلاشي نيروها را ديدند و قولهايي دادند كه بي‌اثر بود.
9- در حدود 13- 12 مهر ماه بود كه عراقيها از طرف بندر به شهر نفوذ كردند و تنها نيرويي كه با آنها جنگيد 1- سپاه 2- بسيج 3- در حدود 30 الي 40 تكاور نيروي دريايي و مقداري ژاندارم پخش و پلا و بدون فرمانده. در اين روزها جنگ بيشتر- از سوي ما- به تظاهرات مسلحانه شباهت داشت.
10- هر چه به دفتر آقاي بني‌صدر و به ساير ارگان‌ها مي‌گفتيم خرمشهر در شرف سقوط است اثري مترتب نمي‌شد تا بالاخره يك مهلت يك هفته‌اي و سپس مهلت 72 ساعت و سپس مهلت 48 ساعته براي فرستادن نيروهاي كلي داده شد كه هيچ يك از آنها عملي نگرديد.
11- روز 24 مهر ماه عراقيها به پل خرمشهر- آبادان رسيدند و تقريباً خرمشهر سقوط كرده بود ولي با يك حمله تظاهرات گونه عراقيها عقب‌نشيني كردند و قسمت اعظم شهر دوباره به دست ما افتاد در اين جريان خودم حاضر بودم و نيروهاي ما با روحيه خوب ولي بدون هر گونه نظم و انضباط عمل مي‌كردند.
12- در جبهه خرمشهر اضافه بر آنكه سلاح سبك بسيار محدود بود از سلاحهاي سنگين به جز حدود (6) عدد 106 و 8 عدد تانك كه به هيچ‌وجه مورد استفاده قرار نگرفتند و دايماً در شهر مي گشتند از سلاح سنگين خبري نبود.»
 

و در ادامه گزارش در بند 16 نوشته است: 
16 - پس از بازگرفتن مجدد خرمشهر در 24 مهر فرمانده نظامي منطقه عوض شد و در همين حين شنيديم كه خرمشهر سقوط كرد. خرمشهر در حالي سقوط مي‌كند كه هيچ نيروي كمكي طي 50 روز مقاومت به اين شهر غريب نرسيد.
و اين وضعيت در حالي است كه آقاي بني‌صدر در تلفنگرامي كه در پاسخ به ارجاع گزارشات فراوان ارسالي دفتر حضرت امام در همين رابطه و در پاسخ به تذكر حضوري امام خميني به ايشان - چنانكه در سطور آينده ملاحظه خواهيد كرد - مي‌گويد در خرمشهر نيرو زياد هست!! ولي تجهيزات كم است. 
تلفنگرام سه نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي (گيرنده و نويسنده پيام تلفني: آقاي محمدعلي انصاري، عضو دفتر امام): 
«آقاي رشيديان - صفاتي
تلفن‌گرام
بحضور امام كبيرمان
بسمه‌تعالي
ما نمايندگان آبادان در مجلس شوراي اسلامي به اتفاق جناب آقاي دكتر شيباني كه پيش از جنگ مقامات مسوول را در جريان خطرات قرار داده‌ايم و از زمان شروع جنگ لحظه به لحظه جريان را تعقيب و به مقامات مسوول اطلاع داده‌ايم اينك پس از (؟) روز كه از محاصره شهرستان خرمشهر مي‌گذرد و به مدد خداوند و با مقاومت دليرانه پاسداران و ارتش و ژاندارمري مانع سقوط شهر خرمشهر بوده است به علت نرسيدن نيروي زرهي و مستحكم شدن مواضع دشمن مزدوران بعث عراق خسارت را به اينجا رسانده كه با زدن پل بر روي كارون و عبور تانك‌ها از كارون دومين جاده ارتباط آبادان با اهواز را قطع كرده و آبادان و خرمشهر هم‌اكنون در محاصره قرار گرفته و از همه طرف هوا و زمين اين دو شهر مورد ضربات سنگين دشمن قرار دارد و تلفات انساني زيادي بر مردم دو شهر وارد آمده است و از صبح امروز بعثي‌ها حدود 200 نفر از مسافرين بين آبادان و اهواز و روستاييان را به اسارت گرفته‌اند. تقاضاي عاجل و آجل ما از امام اينست كه دستور فرماييد براي در هم كوبيدن دشمن به منطقه گسيل گرديم مطمئن باشيد تا آخرين قطره خون خود مقاومت مي‌كنيم. جبران سقوط آبادان و خرمشهر بعداً مشكل خواهد بود اضافه مي‌نمايد بعد از اينكه عرصه بر ما تنگ مي‌شود با فانتوم به آنها حمله مي‌شود كه اين كار موضعي و موقتي است و تا نيروي زرهي اعزام نشود دشمن اينجا باقي خواهد بود.
از سه روز پيش به اينطرف دشمن تاكتيك‌هاي خود را عوض كرده و بصورت [ناخوانا] راه خود را به سوي شادگان، ماهشهر و احيانا اميديه [يا: حميديه] با شتاب ادامه مي‌دهد كه تأسيسات مهم نفتي در آنجاست و اين شهرها هم سلاح‌هاي سنگين ندارند.
دكتر شيباني -  صفاتي -  رشيديان»

نامه نماينده خرمشهر به دفتر حضرت امام: 
نامه سرگشاده فرمانده وقت سپاه خوزستان به مسوولان جنگ در روز 3 آبان 1359 و هشدار نسبت به وضع خرمشهر: 

بيان نمونه‌اي از كارشكني‌هاي بني صدر در تجهيز رزمندگان براي مقاومت در خرمشهر، در گفت‌وگوي مرحوم يادگار امام: 
 مصاحبه اختصاصي اطلاعات با حجت‌الاسلام سيداحمد خميني درباره جنگ، آينده عراق، خبرگان و روحانيت و انتصاب بني‌صدر به فرماندهي كل قوا (قسمت دوم) 
تاريخ: 9/2/1361
س - در مورد چگونگي انتصاب بني‌صدر به فرماندهي صحبت شد. تكميلش كنيم با ذكر آن واقعه شيرين. يعني چگونگي عزل وي به دست امام.
ج - من بارها خدمت امام عرض مي‌كردم كه او مي‌خواهد بين سپاه و ارتش را به هم بزند، او تمام بچه‌هاي خوب مذهبي را مي‌كوبد. او با تمام وجود تلاش مي‌كرد تا سپاه را در مقابل ارتش و ارتش را در مقابل سپاه قرار دهد و كميته‌ها را در كلانتري‌ها ادغام كند. وقتي فرمانده كل قوا بود به هيچ‌وجه اسلحه به دست مدافعين اسلام نمي‌داد، خدا مي‌داند كه ما چه اندازه مي‌دويديم تا مثلا چند تا «آرپي‌جي 7» بگيريم و بفرستيم جبهه. يادم است يكي از دوستان را فرستاديم قزوين، چون شنيدم آنجا «آرپي‌جي 7» هست تنها هفت يا نه عدد «آرپي‌جي 7»  آورد كه خودش برد جبهه، خيلي خوشحال شديم كه به حساب، اسلحه به جنوب فرستاده‌ايم. چه مقدار به او گفتيم كه خرمشهر سقوط مي‌كند گوش نمي‌داد، گزارش اين كارها را خدمت امام عرض مي‌كردم، امام مي‌فرمودند: تو خيال مي‌كني من نمي‌فهمم، حالا وقتش نيست، هر وقت وقتش شد خودم تصميم مي‌گيرم. من گفتم چشم، هر چه بفرماييد همان را عمل مي‌كنم، چون علاوه بر وظيفه ديني تجربه نشان داده است كه حضرتعالي بهتر از همه مسائل را درك مي‌كنيد، ولي به عقيده من ديگر بودن او ضررش به حدي است كه قابل جبران نيست.
شبي از شب‌ها امام مرا خواستند و فرمودند همين حالا برو دوستان را جمع كن و مشورت كنيد و مرا خبر كنيد ولي اين موضوع مسلم است كه او بايد از فرماندهي كل قوا عزل شود. همان شب من رفتم منزل مرحوم شهيد بهشتي‌- رضوان‌الله عليه‌- ... هاشمي را هم خواستيم آمد آنجا. ... بعد از مشورت متن عزل بني صدر را نوشتم و براي آنها خواندم آنها هم قبول كردند و بعد آوردم و امام امضا فرمودند. (كتاب مجموعه آثار يادگار امام، جلد اول ذيل تاريخ 9 ارديبهشت 1361) 
مسووليت آقاي بني‌صدر در امور نظامي و جنگ تحميلي: 
پيش از تصويب و همه‌پرسي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، در زمان دولت موقت انقلاب و همچنين تا قبل از تشكيل مجلس شوراي اسلامي و تصويب قوانين مربوطه، تصميم‌گيري در امور مهم امنيتي و نظامي و پيشنهاد وزرا و فرماندهان عالي نظامي بر عهده شوراي انقلاب بود كه هم نقش قانونگذاري و هم نهاد بالادست اجرايي كشور را ايفا مي‌كرد. آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني درباره پيشنهاد اعطاي اختيارات فرماندهي كل قوا به آقاي ابوالحسن بني‌صدر به عنوان رييس‌جمهور، قبل و بعد از جنگ تحميلي گفته است: 
« در مرحله اول فرماندهي جنگ با آقاي بني‌صدر بود. تا زماني كه ايشان رييس‌جمهور و در ايران بود، از طرف امام جانشين فرماندهي كل قوا بود و جنگ را اداره مي‌كرد. رفقاي ما مانند دكتر بهشتي به امام پيشنهاد كردند حالا كه جنگ شد و رييس‌جمهور هم اختيارات زيادي دارد، بهتر است فرماندهي جنگ هم با ايشان باشد. قبل از آن هم وقتي بني‌صدر به عنوان رييس‌جمهور انتخاب شد، آقاي بهشتي كه رييس شوراي انقلاب بود، خودش پيشنهاد كرد كه بهتر است بني‌صدر باشد تا مسائل بهتر پيش رود. چون آن موقع شوراي انقلاب هم اجرايي و هم قانون‌گذاري بود. لذا فرماندهي ايشان در جنگ هم با پيشنهاد جمع ما بود. من در‌‌ همان دوره هم در جريان اخبار جنگ بودم. اولا وقتي جنگ شروع شد، امام گروهي را تعيين كردند كه عضو شوراي دفاع يا شوراي عالي دفاع باشند. من هم به عنوان رييس مجلس عضو آن شورا بودم. » (مصاحبه آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، قسمت دوم، با عنوان: آيا مي‌توانستيم جلو آغاز و ادامه جنگ را بگيريم؟ به نقل از «تاريخ ايراني»  خرداد ۱۳۹۰ | ۱۹: ۵۷ كد: ۸۰۵ )
پيام تلفني آقاي بني صدر: 
متن زير قسمتي از مطالب آقاي ابوالحسن بني‌صدر رييس‌جمهور و رييس شوراي عالي دفاع مي‌باشد كه طي تماس تلفني با حجت‌الاسلام آقاي محمدعلي انصاري در دفتر حضرت امام در ساعت 8 صبح سوم آبان 1359 بيان كرده و مطالب ايشان عينا نوشته شده و بعد از بازنويسي خوانا‌تر به امام خميني ارايه شده است: 
5 – نامگذاري خونين شهر و خرم شهر و پيشنهاد بزرگداشت رسمي اين روز ملي: 
متن يادداشت آيت‌الله حسن صانعي (عضو ارشد دفتر حضرت امام) به امام خميني: 
9 ذي‌الحجه 1400 
از راديو تلفن مي‌كنند كه ستاد تبليغات شوراي دفاع اطلاعيه داده كه روز 24 مهر كه جنگ در خرمشهر شديد بوده است را روز خرمشهر و شهر خرمشهر راخونين شهر ناميده‌اند نظر مبارك را خواستار است.
[دستخط پاسخ امام خميني در ذيل يادداشت فوق]
«من نظر مخالف ندارم.»
پيشنهاد آقاي سيد محمد خاتمي به امام‌خميني توسط مرحوم يادگار امام: 
جناب آقاي سيد محمد خاتمي در تاريخ 23 ارديبهشت 1368 (21 روز قبل از رحلت حضرت امام) طي نامه‌اي كه به صورت فاكس براي دفتر حضرت امام ارسال شده است ضمن برشماري ويژگي‌هاي منحصر به فرد اين روز تاريخي بواسطه فتح خرمشهر پيشنهاد داده است اين روز به عنوان روز ملي كشور به نام روز مقاومت و پيروزي تعيين و تعطيل رسمي شود. متن نامه ايشان: 
«بسمه تعالي 
آني
سريعا به استحضار حاج احمد آقا برسد 
آزادي خرمشهر در روز سوم خردادماه، خاطره‌انگيزترين و يكي از حماسي‌ترين حوادث دوران جنگ و حتي انقلاب اسلامي است و در جريان آزادسازي خرمشهر عظمت‌ها و حماسه‌هايي وجود دارد كه موارد زير از آن جمله است: 
1- رژيم عراق، اشغال خرمشهر را نماد اقتدار و پيروزي ارتش متجاوز معرفي كرده بود و آزادسازي آن توسط قواي اسلام، بزرگ‌ترين ضربه به اين رژيم بود.
2- اوج همكاري و هماهنگي سپاه، ارتش و نيروهاي بسيجي كه در جريان آزادسازي خرمشهر شاهد بوديم.
3- عظمت كار و جهات امنيت امر چنان روشن بود كه حتي معارضان و متعرضان هم مجبور شدند سم پاشي‌ها عليه جمهوري اسلامي و سياست‌هاي دفاعي نظام را به جريانات بعد از آزادسازي خرمشهر متوجه كنند و به‌طور كلي توافق ملّي و عمومي در بالاترين سطح و درجه خود در جريان آزادسازي خرمشهر به چشم مي‌خورد.
4- شور و اشتياقي كه در اين روز بزرگ در ميان همه اقشار ملت در همه جاي ميهن بروز كرد اگر نگویيم بي‌سابقه، الحق كه در جريان انقلاب اسلامي كم‌سابقه بود و همين امر، ارزش [ناخوانا - و مكانت] اين حادثه بزرگ را نزد ملت شريف ايران نشان مي‌دهد 
اين روز چه از نظر مقبوليت ملي و چه از نظر عظمت حادثه، ظرفيت آن را دارد كه بصورت يك خاطره جاودان و غرور‌انگيز در تاريخ مبارزات اسلامي و در دل ملت ايران ثبت شود، حتي به نظر مي‌رسد كه وقتي كار قطعنامه ان‌شاء‌الله به پايان مطلوب برسد، روز سوم خرداد به عنوان رمز [ناخوانا] والايي انقلاب و قدرت معجزه‌گر ايمان و ايثار ملت و اوج توانمندي شگفت‌انگيز رزمندگان اسلام و [ناخوانا] مقاومت مظلومانه مردم [ناخوانا] از هفته جنگ تجليگاه [ناخوانا] دفاع مقدس باشد.
با توجه به لزوم زنده نگه داشتن خاطره دفاع مقدس و حفظ هوشياري ملّت در برابر توطئه‌هاي احتمالي و نيز در مقابله با توفان تبليغاتي دشمن [ناخوانا؟؟؟؟] و از جمله 
از سال آينده آن را بصورت مراسم و سنت هميشگي در آوريم. 
برنامه‌هاي متنوع و متعددي براي اين روز در نظر گرفته شده است. از جمله پيشنهاد شد كه روز سوم خرداد به عنوان روز مقاومت و پيروزي تعطيل شود. طبعا به خاطر نقش اساسي نيروهاي مسلح و نشان دادن اتحاد آنها (كه در روز آزادسازي خرمشهر بروز شگفت‌انگيزي داشت)، لازم است ترتيبي داده شود تا از سال آينده همه نيروهاي مسلح رسمي و مردمي در مراسم سوم خرداد حضور چشمگير و نمايش قدرت داشته باشند و سپاه و ارتش و بسيج و... در عين حال كه مي‌توانند براي روزهاي خاص خود در ايام سال مراسم ويژه خود را داشته باشند، روز سوم خرداد روز نمايش يكپارچه و شكوهمند قدرت رزمي و توان معنوي و نظامي همه نيروها باشد كه بارزترين وجه آن رژه مفصل در تهران وساير شهرستان‌ها است.
البته در صورتي که پيامي نيز از جانب حضرت امام به مناسبت اين روز صادر شود افتخار بزرگي نصيب مردم و نيروهاي مسلح شده است و شكوه مراسم را صد چندان مي‌كند.
 مراتب به استحضار مي‌رسد تا در صورتي‌كه حضرت امام مدظله‌العالي صلاح مي‌دانند نظر مباركشان را نسبت به اصل قضيه و دو مورد يادشده (ظهور و نمايش متحد و منسجم قدرت همه نيروهاي مسلح و نيز پيام براي اين روز) امر به ابلاغ فرمايند.
ايام عزت مستدام
خاتمي
 23/2/68
6 - پيش‌بيني ضمني و شگفت‌انگيز امام خميني 
7 - بياني رازگونه از امام خميني در تشبيه و تنظير ماجراي تلخ اسارت 18 ماهه خرمشر به جنگ 18 ماهه صفين كه گويي پيش بيني طول كشيدن 18 ماهه دوران اشغال خرمشهر را از ده روز بعد از اشغال اين شهر اشاره كرده‌اند. يادآور مي‌شوم فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 بيست ماه بعد از آغاز جنگ تحميلي و كمتر از 19 ماه بعد از روز سقوط خرمشهر (4 آبان 59) و اشغال آن توسط ارتش بعث عراق (در جريان عملياتي كه از حدود يكماه قبل از سوم خرداد آغاز شد) به وقوع پيوست .
امام خميني در سخنراني خود در تاريخ 14 آبان سال 1359 ضمن دفاع كامل از رشادت‌ها و ايثارگري رزمندگان در پيش از اشغال خرمشهر و تأكيد بر لزوم بيرون راندن اشغالگران فرمود: 
«من منتظرم كه اين حصر آبادان از بين برود. و [هشدار] می‏دهم به پاسداران، قواي انتظامي و فرماندهان قواي انتظامي كه بايد اين حصر شكسته بشود؛ مسامحه نشود در آن، حتما بايد شكسته بشود. فكر اين نباشند كه ما اگر اينها هم آمدند، بيرونشان مي‏كنيم. اگر اينها آمدند، خسارات بر ما وارد می‏كنند. نگذارند اينها بيايند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر اينها را بيرون بكنند. حال تهاجمي  بگيرند....
ما هم صبر داريم. اينقدرها بی‏صبری نكنيد. جنگ صفّين هجده ماه طول كشيد با آن زحمات، هجده ماه طول كشيد با آن همه رنج‌هايی كه بردند و با آن همه تلفاتی كه دادند. ما تازه دو ماه است، كه كمتر از دو ماه است الآن كه يك همچو چيزی هست. شمايی كه به همه ابرقدرت‌ها می‏گوييد «ما ايستاديم و مقابله می‏كنيم» و مشتتان را گره مي‏كنيد كه ما امريكا و شوروي و كذا را [شكست مي‏دهيم‏]، شما بايد همچو قدرتمند باشيد اگر پشت اين خانه‌هايتان هم- خداي نخواسته- سرباز اجانب آمد، باز هم همان مشت گره كرده برويد و با هم در بيفتيد و جنگ تن به تن بكنيد.» (صحيفه امام ج 13، ص 317) .
تفسير جالب و شنيدني رهبر معظم انقلاب از تأكيد امام بر لزوم آزادي خرمشهر: 
مهم‌تر از شگفتي پيش‌بيني مذكور در فوق، شگفتي از ميزان توكل و اميد به پيروزي در تأكيد قاطعانه بر شكستن حصر آبادان و آزادي خرمشهر از سوي امام خميني در شرايطي است كه اين هدف‌ها واقعا طبق تمامي محاسبات طبيعي دست نيافتني بودند. تفسير و استعجاب نماينده شجاع امام خميني در شوراي عالي دفاع و جانشين كنوني رهبر كبير انقلاب اسلامي در اين رابطه شنيدني است كه فرموده‌اند: 
«امروز سوم خرداد ماه، يك روز فراموش نشدني است. پيوندي هم بين سوم خرداد و فتح خرمشهر با شخصيت امام بزرگوار وجود دارد. روزي كه امام فرمودند خرمشهر بايد آزاد شود، بنده در همان نواحي بودم؛ شايد بعضی از شما هم در آن‌جا بوديد. فاصله‌ بين آزادي خرمشهر و وضعيتي كه آن روز ما آن‌جا داشتيم، يك فاصله‌ ناپيمودنی بود. دشمن به منطقه‌ غرب اهواز و شمال غربي و جنوب غربی آمده بود؛ تمام منطقه را از نيروها و لشكرهاي زُبده‌اش پُر كرده و محكم در زمين فرو رفته بود؛ نمي‌شد او را تكان داد. از كارون هم عبور كرده و نيم دايره‌ نسبتا كاملي را درست كرده بود؛ ...
هميشه حمله كردن سخت‌تر از دفاع كردن است. اگر نيرويی بخواهد حمله كند، بر اساس روش‌هاي نظامی، توان آن بايد سه برابر نيرويي باشد كه مورد حمله قرار مي‌گيرد. ما بايد سه برابر نيروهای عراقی توان و نيرو مي‌داشتيم تا مي‌توانستيم حمله كنيم و خرمشهرِ خودمان را از دست آنها نجات دهيم. آن موقع نيروي ما اصلا قابل مقايسه با آنها نبود؛ يك برابر، نيم برابر و يك سومِ برابر هم نبود. در اين شرايط، امام گفتند خرمشهر بايد آزاد شود. اين به نظر من حقيقت عجيبي را در خودش دارد كه بايد روی آن فكر و تدقيق و مطالعه كرد؛ با گفتن و تشريح زبانی هم به دست نمی‌آيد. چقدر اعتماد به نفس، توكل، عزم راسخ و جدّ در تصميم و اميد و خوشبيني به نيروهاي پنهانی كه ما آنها را كشف نكرديم، بايد در آن دل بزرگ و نورانی به نور الهی و نور ايمانِ حقيقي متمركز باشد تا آن‌طور قرص و محكم بگويند خرمشهر بايد آزاد شود. امام نمی‌گفتند كه حرفشان تحقق پيدا نكند. انسان حرفی را كه بداند زمين مي‌افتد، به زبان نمي‌آورد؛ آن هم به اين قرصی. می‌گفتند و می‌دانستند اين حرف زمين نخواهد افتاد و زمين نيفتاد و تحقق پيدا كرد و خرمشهر آزاد شد» (بيانات در ديدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمين سالگرد رحلت حضرت امام خمينی رضوان‌الله‌تعالي‌عليه - 3 خرداد 1382) 
تذكر نكته‌اي مهم و پاياني: 
نقل روايت‌ها و ديدگاه‌هاي متفاوت ياران حضرت امام در رابطه با مسائل انقلاب و دفاع مقدس و از آن جمله قضيه فتح خرمشهر اقدامي ارزنده و بمنظور شناخت تجربه‌هاي گرانسنگ گذشته و استفاده از آنها مي‌باشد و هرگز نبايد در اين مساله تلقي اثبات و نفي تقابل فرماندهان نظامي و شخصيت‌هاي موثر در دفاع مقدس شود. آنچه كه مسلم و اجماعي است اين حقيقت است كه امام خميني در قضيه فتح خرمشهر پس از بيان نظر و استدلال خويش، نظرات كارشناسانه و دلسوزانه اعضاي شوراي عالي دفاع خصوصا فرماندهان نظامي را به دقت شنيدند و نهايتا به عنوان فرمانده كل قوا تصميم جمعي آنان را مبناي استراتژي آينده دفاعي كشور تا حصول شرايط كاملا منطقي اعلام شده ايران، پذيرفته و اعلام فرمودند و تا پايان جنگ و پذيرش قطعنامه از اين تصميم دفاع نمودند. 
اگر در اين نوشتار كه محور بخشي از مباحث، تفاوت دو نقل يادگار امام و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني بوده است هرگز نبايد تلقي مخالفت ايشان با ديدگاه امام در جنگ شود... اعتماد حضرت امام به درايت و تعهد ايشان بدان پايه بود كه در حساسترين مقطع دفاع مقدس مسووليت جانشيني فرماندهي كل قوا را به ايشان محول فرمود و آن مرحوم نيز در نزديكترين ارتباط مستقيم با حضرت امام و يادگار امام مسائل جنگ را همراه با رييس شوراي عالي دفاع و ديگر اعضاي شورا و فرماندهان جنگ مديريت نمود. آنچه را كه مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در عبارات كوتاه زير، در رابطه با استراتژي جنگ پس از فتح خرمشهر فرموده است كاملا درست و مطابق با حقيقت است: « بنابراين امام مي‌دانستند كه به كجا مي‌رويم. من هم مرتب با امام در تماس بودم. بعد از هر عملياتي كه بر مي‌گشتم، خدمت امام مي‌رفتم و توضيح مي‌دادم. اگر ناقص عمل مي‌شد دليلش را مي‌گفتم و ايشان هم مي‌دانستند. به خصوص اينكه حاج احمدآقا هميشه با ما و ديگر فرماندهان در تماس بود و خبرها را به ايشان مي‌داد. سپاه و ارتش هم در تماس بودند. بالاخره بحث قطعنامه پيش آمد....»