تصمیم کبری در برابر خشکسالی

خبر تلخ اما واقعی است؛ خشکسالی در کشورمان 30ساله شد. بحران خشکسالی مسئله ای است که با آن یا مواجه شده ایم یا دیر یا زود مواجه خواهیم شد و اگر فکری اساسی برای آن نکنیم طبیعت واقعیت خود را با کمبود آب و جنگ بر سر آب، با پدیده ریزگردها، رانش زمین،خسارت های چند صد هزار میلیاردی به کشاورزی و با تغییر بافت های جمعیتی به ما تحمیل خواهد کرد، بحرانی که اگر برایش تدبیر نکنیم ما را به اجبار تدبیر خواهد کرد.  در باره بحران خشکسالی، کم بارشی و اضافه برداشت های 80 درصدی از منابع زیرزمینی در گزارش امروز صفحه 9 به ابعاد و برخی راهکارها پرداخته‌ایم که علاوه برآن دو نکته کلی قابل تامل است: 1.نکته نخست این که به جز برخی از مناطق کشورمان همچون سیستان و بلوچستان و برخی از مناطق بیابانی برای اکثریت جامعه شهرنشین مسئله کم آبی و خشکسالی هنوز به بحران تبدیل نشده به عبارتی از نظر بیشتر مردم بحران خشکسالی یا رفع می شود یا قابل جبران است. حالا یا آب دریای عمان را شیرین می کنیم یا چاه عمیق می زنیم یا از آب های ژرف تامین می کنیم، به عبارتی در خودآگاه یا ناخودآگاه اکثر مردم نه نیازی به اصلاح الگوی مصرف است، نه تغییر نگاه به کشاورزی، نه تغییر در سبک زندگی ، درواقع هنوز بیش از 80 درصد مردم کشورمان گرچه مکرر از بحران کم آبی و خشکسالی شنیده‌اند اما آن را با پوست و گوشت خود لمس نکرده اند و مسئله شان نیست. 2.نکته دوم و عجیب تر این که همان طور که بیشتر مردم به بحران خشکسالی بی توجه یا کم توجه اند، براساس آن چه در اولویت و تصمیم ها و قوانین و عملکردها دیده می شود می توان این موضوع را استنباط کرد که بحران خشکسالی برای مسئولان و قانون گذاران و مجریان به مسئله فوری و مهمی تبدیل نشده است. گرچه از این بحران حرف زده می شود اما برای  تخصیص بودجه و اجرای طرح ها آن چنان که باید عمل نمی شود، درواقع توجه ویژه به موضوع آبخیزداری ، تجدید نظر در سیاست های صادراتی در بخش کشاورزی ، تجدید نظر در توسعه صنایع آب بر در مناطق کم آب، اصلاحات اساسی در مصرف آب در بخش کشاورزی، توجه به واردات محصولات آب بر، احیای منابع زیرزمینی و تصمیم برای تغییر پیکربندی های جمعیتی، همه و همه راهکارهای مهم و عاجلی است که باید به سرعت در باره آن ها تصمیمات متناسب با شرایط گرفته شود. در هر حال بحران خشکسالی که براساس آمار اکنون وارد 31 سالگی آن شده ایم بحرانی است که واقعیت های خود را بی رحمانه در سطح عمومی و حکمرانی به ما تحمیل خواهد کرد. بحرانی که جز تطابق با آن راهی پیش روی مان نیست. بحرانی که باید به عنوان یک کلان بحران مسئله آحاد مردم و تمامی متولیان به ویژه در سطح روسای قوا باشد.  از مجلس با اصلاح قوانین و تقنین قوانین متناسب با شرایط جدید و تخصیص بودجه ها که در اولین آزمون باید در سیاست های برنامه هفتم به طور جدی مد نظر نمایندگان مجلس قرار گیرد تا متولیان در تمامی اجزای دولت به گونه ای که این بحران تا زمانی که مسئله همه ارکان دولت و وزارتخانه ها نشود نمی توان امیدوار به گذر از آن بود. در هر حال تطابق پذیری و گذر از بحران خشکسالی چه در سطح عمومی و چه در سطح حکمرانی نیاز به تصمیمات سخت و اجتناب ناپذیری دارد، هرچند سخت باشد.