آزمون اعتماد

اعتماد از مهم‌ترين ويژگي‌هاي جامعه و سرمايه اجتماعي گرانسنگي است كه نزد دولت‌ها مي‌توان ديد. هر دولتي كه اعتماد كافي نزد مردم دارد، سياست‌هايش را با هزينه اندك پيش مي‌برد و برعكس. در اهميت اين سرمايه اجتماعي كافي است خانواده‌اي را تصور كنيد كه زن و شوهر و فرزندان همگي به يكديگر اعتماد كامل دارند، يا در مقابل خانواده‌اي كه همه به يكديگر بي‌اعتماد هستند و هر كدام ديگري را دروغگو مي‌داند. زندگي در دومي بسيار پرهزينه و خطرناك است. اصلا زندگي نيست. اعتماد اهميت خود را در بزنگاه‌ها نشان مي‌دهد. در اين مواقع است كه اثرات مهم اعتماد يا بي‌اعتمادي را شاهديم.
هفته گذشته دولت اعلام كرد كه به دليل گرمي هوا روزهاي سه‌شنبه و چهارشنبه كه متصل به دو روز آخر هفته مي‌شوند، تعطيل است و اين تعطيلات همه كشور و بيشتر امور را شامل و بسيار فراگير شد. اگرچه پيش از اعلام تعطيلات اخباري رسمي درباره گرمي هوا در روزهاي آينده منتشر مي‌شد، ولي تصور كسي نبود كه بر اثر اين حد از گرما كشور را تعطيل كنند، به ويژه آنكه برخي استان‌ها در تابستان حتي تا 10 درجه بيشتر هم گرم مي‌شدند به‌طوري كه مرز قانون كار را رد مي‌كردند ولي تعطيل نمي‌شدند. حالا چگونه مي‌شود كه اهواز و اردبيل و بندرعباس و سردشت، همزمان مستحق تعطيلي به دليل گرما شوند؟ اين تصميم با اين توجيه طبعا پذيرفتني نبود هنوز هم نيست. از اينجا بود كه شايعات عجيب و غريب آغاز شد. هر كس آن را با تحليل و شواهدي به يكي از حوادث اين روزها ربط مي‌داد. يكي مي‌گفت مساله ارز و افزايش قيمت آن و مربوط به انحلال كانون صرافان است. ديگري گفت مرتبط با سخنان رييس مجلس است كه بايد تصميمات سخت گرفت و به مساله مصرف انرژي اشاره كرده بود و درنتيجه همراه با اخبار ديگر عده‌اي هم افزايش قيمت بنزين را علت تعطيلات دانستند. ديگري با انتشار فيلمي از افزايش حدود صددرصدي قيمت نان در يك استان را علت تعطيلات دانست. تعطيلی و تخليه زندان رجايي‌شهر هم براي برخي افراد خبر بدي بود كه با اين تعطيلات پيش‌بيني نشده همراه شده بود، براندازان هم حرف از تغييرات سياسي كلان پشت‌پرده مي‌زدند. از همان بدو ماجرا خيلي‌ها مي‌پرسيدند كه ماجرا چيست؟ هنگامي كه نظرم را مي‌دادم، مي‌گفتند ساده‌اي كه اين‌طور تحليل مي‌كني. مي‌گفتم، عجله‌اي نيست چهار روز ديگر معلوم مي‌شود. 
به نظر من مساله اصلي درماني و بهداشتي ناشي از گرما نبود. نه اينكه نبود، مساله اصلي نبود. مساله اصلي برق بود كه دولت تصميم گرفته است به هر قيمتي كه شده خاموشي‌ها را به مصارف خانگي منتقل نكند. اتفاقا ريشه اين تصميم نيز همان بي‌اعتمادي موجود است، چون دولتي كه متكي به حمايت مردم و مورد اعتماد آنان باشد، بدون ترديد و در درجه اول برق را به امور توليدي مي‌رساند يا با اصلاحات گوناگون مصرف را كم مي‌كند. كشوري كه انرژي بايد نقطه قوت آن باشد، نقطه ضعف آن شده است. پيك مصرف برق با توليد حداكثري مساوي شده‌اند و كوچك‌ترين افزايش در مصرف موجب خروج برخي نيروگاه‌ها از مدار توليد خواهد شد. ضمن اينكه نيروگاه‌ها و خطوط انتقال هم به نسبت فرسوده و با بهره‌وري اندك هستند. ديگر حامل‌هاي انرژي ديگر هم وضعيت مشابهي دارد.
- روند توليد و مصرف گازوييل نشان مي‌دهد كه ايران در سال 1402 به نقطه‌ سربه‌سر رسيده و پس از آن مصرف گازوييل ما از توليد پيشي خواهد گرفت.


- تقاضاي گاز از سال ۹۸ به توليد پيشي گرفته و ترازِ گاز كشور منفي شده است.
- طبق پيش‌بيني‌ها بنزين در سال ۱۴۰۱ به نقطه سربه‌سر رسيد و به جاي صادركننده به واردكننده بنزين تبديل شده‌ايم. 
همچنان‌كه گفتم علت اصلي تعطيلات كمبود برق در شرايط فقدان اعتماد عمومي مردم است. البته علت دومي هم وجود دارد كه دولت آن را اعلام كرد، يعني موضوع گرمازدگي و رشد ساير بيماري‌ها و احتمال مراجعه زياد به بيمارستان‌ها و درمانگاه‌ها بود. اين مساله نيز مهم بود ولي نه به آن اندازه كه حتي شهرهاي سردسير كشور را هم تعطيل كنند. اين مشكل ناشي از تضعيف نهادهاي درماني كشور است كه دير يا زود صداي آن نيز در خواهد آمد. چرا چنين شايعاتي شكل گرفت؟ به نظرم نحوه اعلام خبر تعطيلي ساده‌انگارانه بود. هيچ دليل معتبري براي اين كار ارايه نكردند. پيش از آن نيز بحث را به سطح عمومي نكشاندند. شواهد عليه درستي اين ادعا، يعني تعطيلي به علت گرم شدن هوا، بيش از اندازه بود. شخصا كسي را نديدم كه در اين دو روز تفاوت چنداني با روزهاي قبل حس كند. به علاوه بي‌اعتمادي به رسانه رسمي در كنار خلاف‌گويي در وعده‌هاي قبلي و انتشار اخبار غيرواقعي و حل نشدن بي‌اعتمادي‌هاي قبلي، سياست‌گذار را در وضعيت شكننده‌اي قرار داده است. اين تعطيلات آزمون خوب و بي‌خطري براي سنجش اعتماد بود.