محمد باقر قالیباف از خطاهای «برخی دوستان انقلاب» واختلال در زعامت اصولگرایان نوشت

نو اصولگرایی به سبک قالیباف
گروه سیاسی ـ آیت وکیلیان: شهردار تهران در نامه‌ای که می گویدآن را خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران» نوشته، از ناراحتی‌هایی پرده برداشت که روز جمعه، بخشی از آن توسط عضو ستادش، رونمایی شده بود. اظهارات او در این نامه با فروگذاشتن دلخوری‌هایی که از هم سلفش (ابراهیم رئیسی) و عقبه اصولگرایان داشته، در تداوم همان فاز تخریبی بود که در انتخابات علیه دولت در پیش گرفته بود. فرمانده سابق نیروی انتظامی در این نامه نشان داده که فرمانده تخریب و حمله علیه دولت و هواداران او نیز هست. نادیده گرفتن فرآیند تساهل و تسامح سیاسی و ایجاد وحدت در بین جریان‌های سیاسی تنها بخشی از مضمون نامه اوست. تفسیر نادرست از واقعیت عرصه عمومی ایران که همراه و همسو با فرآیند اصلاح‌طلبانه و تحول‌خواهانه بوده، یکی دیگر از برداشت‌ها و تحلیل‌های شهردار تهران است که در نامه‌اش به صورتی جدی به آن پرداخته است. برای قالیباف پذیرش همه ناکامی‌هایی که هر بار با پاتک‌های حرفه‌ای روحانی از میدان به در شد، سخت است. روی این اصل، نامه بیش از آنکه تجویز و نسخه‌ای برای التیام دردهای جانکاه اصولگرایی باشد، تکرار فاز حمله از روشی پراگماتیستی و عملیاتی علیه دولت به شیوه مکتوب آن است.
نپذیرفتن شکستی آشکار
محتوای نامه محمدباقر قالیباف در جایی که از «خطاهای برخی دوستان جبهه انقلاب» سخن گفته که به تعبیر او «فراموش شدنی» نخواهد بود، یک نکته مهم را در خودش مستتر کرده است؛ این نکته با واسطه نسبی از ناراحتی‌ قالیباف در مورد ترجیح دادن ابراهیم رئیسی به اوست. این نکته را حسین قربانزاده، مدیر مسئول همشهری و عضو ارشد ستاد قالیباف به نوعی دیگر تایید کرده است: «رئیسی و قالیباف علیه هم رقابت می‌کردند، حضور رئیسی، به روحانی در تغییر زمین‌بازی کمک کرد.» این اظهارنظر مشاور ارشد قالیباف و همچنین شخص شهردار می‌توان اینگونه از آن مستفاد کرد که خودش را گزینه‌ای جدی‌تر نسبت به ابراهیم رئیسی جای داده که احتمال پیروزی در انتخابات را داشته است. چنین گمانه‌زنی البته و از همان ابتدا دچار اشکال و خطای تحلیلی و دور بودن از واقعیت عرصه عمومی جامعه ایران است. مسئله اینجاست که گرانیگاه و خاستگاه عمومی و یا بهتر بتوان گفت که پایگاه رای اردوگاه اصولگرایان نه تنها شناور نیست بلکه حالتی ایستایی دارد. انتخابات اخیر با توجه به اینکه اردوگاه اصولگرایی از تمامی توانایی‌ها و قدرت خود استفاده کرد، این مسئله را به اثبات رساند.


همچنان در موضع حمله کننده
محمدباقر قالیباف در همان مناظره‌های انتخاباتی و از شروع آن دست به تخریب و هجمه‌های سازمان‌دهی شده زد. مشی و راهبردی که نشان می‌‌دهد همچنان بر این قاعده مصر و در نامه خود نیز به آن اشاره کرد است کاندیدایی که چند بار کارزارهای انتخاباتی را واگذار کرده و تبدیل به چهره‌ای همیشه بازنده شده، با توجیه حملات و هجمه‌های اخیر به دولت می‌گوید: «هر زمان که به سودشان باشد به رقابت‌های انتخاباتی ارجاع می‌دهند و هر زمان که به ضرر‌شان باشد می‌گویند رقابت تمام شده است. این برخورد دوگانه خطر هدر‌رفتن سرمایه اجتماعی و ملّی را به همراه دارد؛ گویی دولت خود را بی‌نیاز از سایر مردمی می‌داند که به هر دلیلی به رئیس‌جمهورِ مستقر رای نداده‌اند. کیست که نداند دعواهای سیاسی غیر ضروری چند هفته گذشته برای آن بوده که معضلات و ناکارآمدی اقتصادی به حاشیه برده شود.» مسئله‌ای که در این ادله فرمانده سابق نیروی انتظامی نهفته است، مشروعیت بخشیدن به فاز حمله به دولت است که به گونه‌ای باید سر تعظیم فرود آورند و تخریب‌ها را به عنوان نقادی از او و اصولگرایان بپذیرند. آتو گرفتن از دولت در این روزها رمز هر گونه تحرکی علیه دولت شده است؛ به گونه‌ای که حتی قضاوت‌های نادرست و برداشت‌های خود را از زبان دولت بیان می‌کنند.
توهم و شائبه فرصت تغییر
نکته دیگری که در نامه قالیباف می‌توان آن را در ادامه «برند حمله به دولت» ـ که در جریان انتخابات به نماد این رویه تبدیل شده بود ـ دانست، این اظهار نظر وی در نامه است که نوشته: «ناکارآمدی دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکار عمومی کاملا مهیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را هم مانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه‌دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگی جاری مردم و آرمان‌های انقلاب اسلامی چهار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟» مهم‌ترین و به نوعی کانونی‌ترین امیدی که اردوگاه اصولگرایی از ماه‌ها قبل از انتخابات به آن دل خوش داشتند و از آن به عنوان کورسویی از امید نام می‌بردند، این بود که نارضایتی عمومی از دولت موج می‌زند و در وضعیت کنونی فضا برای تغییر و تک دوره‌ای کردن دولت روحانی فراهم شده است. برداشت نادرست از عرصه عمومی جامعه، اصولگرایان را وادار کرده بود تا با تحلیل‌های سطحی از یک سال منتهی به زمان انتخابات، «تک دوره‌ای شدن روحانی» را به یک رمز عملیاتی تبدیل کنند. در نهایت مشخص شد که افکار عمومی چه سمت و سویی دارد.
اختلال اصولگرایی
اصولگرایان یک سری مسائل کلان را برای خودشان تبیین نکرده‌اند. رویکردشان نشان داده که درک دقیقی از آرا و خواسته مردم و انتخابات و سیاست‌ورزی ندارند. به این دلیل است که وقتی جاها عوض می‌شود، رویکردشان هم تغییر می‌کند. علی تاجرنیا فعال اصلاح‌طلب در ارتباط با توهم پیروزی اصولگرایان در انتخابات اخیر می‌گوید: اینکه اصولگرایان در ایام انتخابات اصرار و تاکید داشتند که پیروز این کارزار سیاسی هستند صرفا جنگ روانی بود. ضمن اینکه از طرف ستادهایشان اطلاعات غلط به کاندیداها داده می‌شد. آنها این مسئله را متوجه نشدند که برای رقابت با رئیس‌جمهوری مستقر لازم است تغییرات زیادی ایجاد کنند. این نماینده پیشین مجلس اظهار کرد: اما یکی دیگر از اشتباهات تاکتیکی جریان اصولگرایی که شکست‌شان را قطعی کرد این بود که آنها فکر کردند با انصراف قالیباف تمام آرای وی به سبد رئیسی ریخته می‌شود. درحالی که افرادی که فریب صحبت‌های 4درصدی و 96درصدی قالیباف را خورده بودند، در پایگاه رای سنتی‌ها قرار نداشتند. چه بسا اگر ایشان انصراف نمی‌داد، بخشی از آرا را که رئیسی موفق به جذبشان نشده بود را بدست می آورد. عضو حزب اتحاد ملت تاکید کرد: بطورکلی کاندیدای اصولگرایان در این دوره انتخابات دارای نقطه ضعف‌هایی بودند که پیروزی آنها را بعید کرده بود. اول اینکه قالیباف به عنوان یکی از کاندیداها، دوبار شکست در انتخابات را در کارنامه خود ثبت کرده است. درحالی که مردم به دنبال کاندیدای مقتدر بودند. کاندیدای دیگر اصولگرایان یعنی ابراهیم رئیسی هم فاقد تجربه و آگاهی اجرایی بود. او حتی یک روز هم تجربه حضور در نهاد اجرایی نداشته و صرفا کارنامه‌اش با فعالیت‌های قضایی به دست آمده بود. علاوه بر این بارها و بارها اشتباهاتی انجام داد که منع از جذب آرای شدند و حتی باعث ریزش آنها نیز شدند. تاجرنیا در پایان اظهار کرد: امیدوارم سران این جریان سیاسی شب‌ها قبل از خواب کمی در رفتارهای خود تامل کنند تا شاید تغییر ایجاد شود.
اصولگرایان هنوز هم جذابیت تئوری ندارند
جلال جلالی‌زاده نماینده ادوار مجلس در گفت‌وگو با «ابتکار» در مورد اظهارات محمدباقر قالیباف در نامه اخیر خود گفت: قالیباف و رئیسی نتوانستند آن نتیجه‌ای که به آن فکر می‌کردند را کسب کنند. شکست این دو علاوه بر رفتاری که از خود نشان دادند، نتیجه عملکرد و سوءمدیریت اردوگاه اصولگرایان نیز بود. مخصوصاً قالیباف که نتیجه مدیریت او بر شهرداری تهران کاملا مشهود است. این عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی درباره اظهارنظر قالیباف مبنی بر اینکه شرایط برای شکست دولت مستقر فراهم بود، بیان کرد: اصولگرایان باید بپذیرند که حرف، تئوری و نظریه تازه‌ای برای مردم ندارند که جذابیت داشته باشد. این جریان تنها به مدد قدرت مالی و موسسات مالی توانسته وارد عرصه رقابت شود. اگر این قدرت مالی نبود میزان شکنندگی پایگاه رای آنان بیش از این خواهد بود. وی با اشاره به مشکلات درون جناحی اصولگرایان افزود: اصولگرایان در بین خودشان دچار مشکل هستند که به این زودی قابل جبران نیست. آنها باید رقابت سالم را بپذیرند و از انحصارطلبی دست بردارند و در فکر بحران‌آفرینی نباشند. بازسازی هویتی و سیاسی از جمله الزامات این جریان در شرایط کنونی است. اما اگر سماجت‌هایشان ادامه پیدا کنند و خود را ذیحق بدانند افول این جریان بیش از پیش اتفاق
می‌افتد.