روزنامه خراسان
1402/07/20
«عزالدین قسام» آغازگر قیام، برگشت چک یحیی و بدرود! ادیب اخلاق مدار
«شیخ عزالدین قسام»؛ آغازگر قیام علیه اشغالگری صهیونیستها
با وجود اینکه طی روزهای اخیر، نام «عزالدین قسام» را به عنوان شناسه بخشی از ارتش فلسطین در تقابل با رژیم اشغالگر قدس بسیار میشنویم، اما شاید ندانیم که او 88 سال قبل و در آستانه تاسیس رژیم جعلی اسرائیل، سازمانی منظم را تشکیل داد که نخستین هستههای مقاومت اسلامی در سرزمین فلسطین محسوب میشد. در این نوشتار به معرفی «قسام» و اندیشههای او پرداختهایم
جواد نوائیان رودسری – نامش لرزه بر اندام دشمن میاندازد؛ حتی زمانی که در قید حیات ظاهری نیست. صهیونیستها آنقدر از او و تاثیر یادش بر فکر جوانان فلسطینی میترسند که مزارش را هم گلولهباران میکنند. با این حال امروز، نام عزالدین قسام برای مبارزان از جان گذشته فلسطینی، کلیدواژه قیام است در برابر غصب، در برابر ظلم و در برابر دهههای متمادی جنایت، قتل، اسارت و آوارگی. قسام زمانی پرچم قیام در برابر صهیونیستها را برافراشت که هنوز رژیم غاصب صهیونیستی اعلام موجودیت نکرده بود. او با هوش و تیزبینی خاص خودش، خیلی زودتر از دیگران فهمید که راه ایستادن در برابر غصب و تاراج قبله اول مسلمین، فقط مقاومت است و بس. عزالدین قسام در تاریخ مقاومت فلسطین، ترجمان قیام و پایداری است، الگوی ایستادن در برابر باطل و جان بر سر آرمان گذاشتن. آنچه او را از دیگر رهبران تاریخ معاصر فلسطین جدا میکند، غلبه روح اسلامی در قیام وی بر تظاهرات نژادی است. قسام مسئله قدس را یک مسئله اسلامی میدانست و آن را قضیهای ملی یا عربی تلقی نمیکرد و این همان کابوس بزرگ صهیونیستهاست؛ کابوسی که امروز عینیت یافته و شرارههای بیدادی که بیش از 75 سال است به جان مردم فلسطین انداختهاند، اینک دامن خود آن ها را گرفته است. به بهانه پیروزیهای پرغرور این روزهای ملت فلسطین و به مناسبت پیچیدن دوباره نام عزالدین قسام در فضای پرجنب و جوش مقاومت، امروز با هم نگاهی به زندگی پر فراز و نشیب وی خواهیم انداخت. عزالدین قسام کیست؟ شهید عزالدین قسام در 28 آبان 1261 شمسی در روستای جبله در بخش لازقیه سوریه امروزی، که در آن دوره قسمتی از امپراتوری عثمانی بود، دیده به جهان گشود. او در 14 سالگی و به تشویق پدر برای یادگیری علوم دینی به قاهره و دانشگاه الازهر رفت، اتفاقی که به بزرگ ترین شانس زندگی او در سیر تربیت جهادی تبدیل شد. قسام در الازهر شاگرد شیخ محمد عبده، شارح نهجالبلاغه و شاگرد معروف سیدجمالالدین اسدآبادی بود و سالها حضور در کنار عبده، از قسام یک عالم دینی با نگاهی پیشرو و جدید ساخت؛ نگاهی که نوید یک آینده پرشور را برای جهان اسلام میداد و میکوشید تا از ورای اختلافات مذهبی که دستمایه جدیترین توطئههای استعمار برای استحمار تودهها در سرزمین های اسلامی بوده و هست، مسئله تقریب مذاهب اسلامی را با هدف احیای عصر طلایی تمدن اسلامی، مورد توجه قرار دهد. قسام خیلی زود این روحیات را بروز داد. در سال 1290 شمسی، همزمان با حمله ناوگان ایتالیا به طرابلس، با هدف اشغال لیبی، او دست به حرکتی گسترده در منطقه لاذقیه زد و حتی برای تهیه سلاح و اعزام نیروها به بندر اسکندرون، خانه شخصیاش را فروخت. اما با انعقاد معاهده سایکس – پیکو و واگذاری منطقه لاذقیه به فرانسویها، اقدامات قسام راه به جایی نبرد. استعمار فرانسه کوشید تا او را بازداشت و صدایش را خفه کند. به همین دلیل وی ناچار شد به فلسطین برود؛ فلسطینی که در آن ایام، تحت قیمومت انگلیس قرار گرفته بود و به دنبال وعده لرد بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا به روچیلد، مبنی بر ایجاد یک کشور کاملاً یهودی در اراضی فلسطین، صهیونیستها از سراسر دنیا، گروه گروه به این سرزمین میآمدند تا مقدمات اشغال بزرگ را فراهم کنند. همانطور که هرتصل، نظریهپرداز تفکرات صهیونیستی، سالها قبل به «سیسیل رودز»، استعمارگر مشهور انگلیسی در قاره آفریقا گفته بود، طرح صهیونیستها در فلسطین، یک طرح صددرصد استعماری بود. شیخ شجاع مسجد «استقلال» قسام در چنین شرایطی به حیفا، شهری در شمال فلسطین رفت و مسجد «استقلال» را پایگاه فعالیتهای خود قرار داد. وی در کنار تدریس، سخنرانیهای پرشوری برای مردم ایراد میکرد که نقش مهمی در تنویر افکار عمومی داشت. قسام واقعاً خطیب توانایی بود و این توانمندی، مردم را به سوی او میکشاند. آن روزها، فلسطین به دلیل مهاجرت صهیونیستها به کانون درگیریهای سخت میان مسلمانان و اشغالگران تبدیل شده بود. قیامهایی از سوی برخی بزرگان مسلمان و روشنفکران عرب شکل گرفت که با وجود تاثیرگذاری محدود، دوام چندانی پیدا نکرد. واقعیت آن بود که فلسطین در شرایط قیام سراسری قرار نداشت. مردم به تازگی از زیر یوغ افندیهای پر مدعای عثمانی نجات پیدا کرده و هنوز طعم شیرین آزادی را نچشیده، به درد وخیمتر استعمار و هجوم صهیونیستها دچار شده بودند. قسام با علم به این موضوع و درک خطر بزرگ مهاجرت مداوم یهودیان، کوشید تا مبنای مبارزه را همان دیدگاه اسلاممحوری قرار دهد. سیدجمالالدین اسدآبادی و شاگردانش، افرادی مانند محمد عبده، مبلغ آن بودند. قسام برای آغاز مبارزه، دو رویکرد جداگانه، اما مرتبط به هم را طراحی کرد؛ رویکرد اول روشنگری در میان جامعه اسلامی بود و رویکرد دوم، تشکیل سازمانی منظم و منسجم برای آغاز مبارزات مسلحانه و جدی با استعمار و صهیونیستها. دعوت مردم و روشنگری به دنبال این تصمیم، سخنرانیهای معروف و هدفمند قسام در مسجد استقلال آغاز شد. حرفهای او دیگر یک سلسله مواعظ مذهبی صِرف نبود. عزالدین قسام که مهارتی عجیب در سخنرانی داشت، از هر ابزاری برای بیدار کردن مردم کمک میگرفت. روزی در مسجد و در خلال نماز جمعه، در حالی که نمازگزاران محو سخنانش بودند، به ناگاه تفنگی را به بالای سر برد و فریاد زد: «هرکس به خداوند و روز جزا ایمان دارد، باید چنین وسیلهای را تهیه کند.» با چنین سخنانی، او رسماً مردم را به جهاد با استعمارگران و صهیونیستها فرا میخواند. در درس تفسیر، قسام علاقهای خاص به آیات جهادی نشان میداد و به ویژه در تفسیر آیه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه»، میکوشید تا مردم را به شکلدهی نوینی از مبارزه مسلحانه، بر مبنای تواناییهای حداقلی آنها سوق دهد و در همان حال، حلقههای زیرزمینی نیروهای مسلح را شکل و آموزش داد. چشمانداز اندیشههای قسامی حلقههای زیرزمینی عزالدینقسام، به منظمترین و قویترین سازمان مبارزاتی علیه استعمار و صهیونیستها تبدیل شد. تا سالها بعد، دست کم تا تشکیل گروههای مقاومت حزبا... در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، چنین انتظام و سازمان تشکیلاتی برای مقاومت، آن هم بر اساس مبانی شرع مقدس اسلام، به وجود نیامد. کسی نمیداند که قسام چه نامی بر این سازمان نهاده بود، اما آنچه شهرت یافت، عنوان «سازمان جهادی» بود که پس از شهادتش، به سازمان «قسام» و قسامیون تغییر نام داد، اما این ساختار و سازمان منظم، چگونه و با چه برنامهای شکل گرفت و فعال شد؟ نکته اولیه و اساسی که قسام به آن توجه داشت، رعایت بیچون و چرای اصل مخفیکاری در تشکیل سازمان مقاومت بود. او نیروها را شخصاً و بعد از بررسی و تحقیق مناسب، انتخاب میکرد. به آنها آموزشهای لازم، عقیدتی و نظامی را ارائه و برای ورود فرد به گروه، ضمن اخذ قسم، مراسمی را بر مبنای آموزههای اسلامی برگزار میکرد. این رفتارها، در کنار ایجاد یک ساختار قابل اتکا در تحرکات سازمانی، احساس شور و هیجان ویژهای را در جوانان مسلمان بر میانگیخت که سخت به کار مبارزه و مقاومت میآمد. جوانان عضو گروه قسام، همچون خود او، حاضر بودند در راه هدف مقدس، از جان شیرین بگذرند. بنیان آموزشهای تئوریک و عقیدتی عزالدین قسام برای نیروهایش، بستری کاملاً اسلامی داشت و او حاضر نبود برای شکل دادن به جریان مقاومت، دست به دامن رویکردهای ملیگرایانه یا تکاپوهای چپگرایانه شود. صبحی یاسین متفکر معاصر فلسطینی، در اینباره مینویسد: «قسام، ایمان به خداوند متعال را نخستین شرط پیوستن به جرگه همرزمان خویش قرار داده بود.» شیخ عزالدین در بیان اندیشههای خود برای اعضا، جهاد مسلحانه را یگانه راه رهایی ملتهای مسلمان از زیر یوغ استعمار معرفی میکرد. نگاهی که کم و بیش در همان زمان، از سوی مبارزان دیگر سرزمینهای اسلامی، مانند میرزا کوچکخان جنگلی در ایران، دنبال میشد و مطالعه دقیق بر روی این نظرات، خود پرده از وجود یک جریان فراگیر برای رهایی سرزمینهای اسلامی از زیر سلطه استعمار برمیدارد. چنین دیدگاهی، با وجود همه تلاشهای غرب، هرگز در جهان اسلام از بین نرفت و توسط زعمای بزرگ مسلمین در اقصی نقاط جهان و در ذهن فرد فرد مؤمنان، نهادینه شد. آنچه امروز در فلسطین شاهد آن هستیم، نمونه و گواهی روشن بر تداوم این اندیشه منوّر در جهان اسلام است. قسام برای ایجاد یک پشتوانه قوی مذهبی، به سراغ مفتی بزرگ دمشق رفت و از او فتوایی به این مضمون گرفت که پیکار با استعمارگران انگلیسی و صهیونیستها برای ممانعت و جلوگیری از ایجاد موطن ملی یهود در فلسطین، جایز و لازم است. قسام پس از اخذ این فتوای دینی، پرده از هدف نهایی خود از برپایی جهاد علیه دشمنان اسلام برداشت و به صراحت از ایجاد یک حکومت اسلامی بر مبنای تعالیم قرآن سخن گفت: «چنان چه موفق شویم منبع اصلی قانون اساسی آینده ما قرآن خواهد بود.» به همین دلیل، مبارزان قسامی مکلف بودند آیات جهاد را حفظ کنند و به مطالعه جنگهای صدر اسلام بپردازند. آنها برخلاف گروههای ملیگرای عربی که سالها آرمان اسلامی فلسطین را به بازی گرفتند، اما قادر به انجام کاری مؤثر نشدند، از همان ابتدا میدانستند که چه میخواهند و به دنبال چه هستند. احمد شقیری که زمانی به ریاست ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) رسید و معتقد به رویکردهای ملیگرایی عربی برای مبارزه بود و مدتی را با قسامیون سپری کرده است، اعتراف میکند: «تعابیری از قبیل پیکار مسلحانه و حرکت ملی بر زبانشان جاری نمیشد، بلکه تعابیر سادهای که از منبعی زلالتر و والاتر سرچشمه میگرفت، به کار میبردند؛ تعابیری چون ایمان و جهاد در راه خدا. اینان قومی ساخته و پرداخته ایمان بودند.» قسام پیش از آموزش نظامی و فنون رزمی به پیروانش، به آن ها میآموخت که ابتدا باید در جهاد اکبر، جهاد با نفس، به پیروزی برسند. دعا، نماز، روزه، کمک به فقرا و مانند اینها از اصول فکری و عملی غیر قابل تغییر قسامیون بود. پیش به سوی جهاد با چنین شیوهای قسام توانست در مدتی حدود 10سال و تا 20 آبان 1314 شمسی، 200 مجاهد و 800 هوادار را در قالب 12 گروه جهادی که هرکدام فعالیت محرمانه و جداگانه داشتند، تشکیل دهد. آنها با جمعآوری هزار قبضه سلاح، پایگاهی تسلیحاتی را در لازقیه تدارک دیده بودند. پیش از آن گروههای تبلیغی قسام کار تهییج مردم را برای همراهی با قیام آینده آغاز کردند که درنهایت به قیامی گسترده منجر شد و با استناد به سخنان خود قسام، سه تن از سران اصلی آن شاگردان شخص او محسوب میشدند. قسام با نگاهی موشکافانه به سیل مهاجرت دوم یهودیان از 1314 خورشیدی، این سال را برای آغاز قیام مسلحانه برگزید و روز 20 آبان را شروع آن اعلام کرد. اگرچه گروههای مسلح قسامی از مدتها قبل حملاتی ایذایی را علیه استعمارگران و صهیونیست ها آغاز کرده بودند، اما شروع رسمی فرمان جهاد سراسری، به 20 آبان 1314 موکول شد. به این ترتیب عزالدین قسام پرچم قیام را برافراشت؛ قیامی که شیخ نتوانست بیش از پنج روز در آن حضور داشته باشد، چراکه در درگیری موسوم به «نبرد بیشههای یعبد»، روز 3 آذر سال 1314 شمسی، به همراه شماری از یارانش به فیض عظیم شهادت رسید. با این حال، راه و مرام او باقی ماند و با گذشت 88 سال چنان در ذهن و روح فلسطینیان نهادینه شد که نام عزالدین قسام را به کلیدواژه جهاد و مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی تبدیل کرد. چک سرمربی سرخ ها برگشت خورد و تهدید به فسخ کرد قصه تکراری قهر یحیی و آوار آپشن ها بر سر پرسپولیس! هادی/ دیروز در عصر توفانی تهران، یک خبر جنجالی اردوگاه سرخ ها را آشفته کرد. نوتیس یحیی گل محمدی به باشگاه پرسپولیس و بی توجهی مدیران، قهر و تهدید به فسخ سرمربی این تیم را در پی داشت و در حالی که رسانه ها رگباری اخبار مربوط به این ماجرا را پوشش می دادند، برخی به واسطه استوری سرمربی پرسپولیس که حاوی کلمه «خداحافظ» بود، حتی از فسخ یک طرفه گل محمدی خبر دادند. غیبت سرمربی پرسپولیس در تمرین روز دوشنبه و چهارشنبه کافی بود تا مشخص شود توفانی در راه است. هرچند غیبت و قهر گل محمدی برای سرخ ها و فوتبالدوستان تازگی نداشت اما هیچ گاه موضوع تا حد فسخ قرارداد جدی نشده بود. قهرهای گلمحمدی و تحریم تمرینات پرسپولیس موضوع تکراری است و او فصل گذشته نیز در دو مقطع با مدیران باشگاه دچار مشکل شد و از حضور در تمرینات تیم خودداری کرد و با وساطت پیشکسوتان باشگاه ماجرا ختم به خیر شد. این بار اما اوج اختلافات گلمحمدی و رضا درویش مدیرعامل باشگاه پرسپولیس پیش از شروع فصل نمایان شد. در جایی که به خاطر انجام نشدن خواستههای وی در نقل و انتقالات و برپایی اردویی خارجی و نارضایتی او از مدیر باشگاه این موضوع آغاز و بعد از جذب نبیل باهوئی بدون هماهنگی با وی این اختلاف به اوج خود رسید. حتی در جلسه اضطراری باشگاه در خصوص ماجرای جدایی علیرضا بیرانوند از پرسپولیس، گلمحمدی و درویش در این جلسه به صورت مستقیم با یکدیگر گفتوگو نمیکردند و حاضر نبودند با یکدیگر صحبت کنند. همه این اختلاف ها و کدورت ها هم سر یک کلمه بود! (پول) قطعا فوتبالدوستان به یاد دارند که ابتدای فصل با وجود مشخص شدن خریدهای پرسپولیس و جذب آن ها تمرین به خاطر اعتصاب بازیکنان دیر شروع شد و گلایه ها و اشک یحیی در پی این اتفاق خبرساز شد. درنهایت درویش با برداشت 35 میلیاردی از پس انداز حاصل از سود سهام باشگاه و پرداخت 10 درصد پیش پرداخت اعتصاب را شکست و حتی وعده هایی برای پرداخت دیگر مطالبات معوقه از جمله پاداش دو قهرمانی و آپشن ها و معوقات دو فصل پیش داده شد. اما ظاهرا تا دیروز که یحیی ناچار شد به سیم آخر بزند و پس از بی توجهی باشگاه به نوتیس ششم موضوع را رسانه ای کند، به جز پرداخت چند درصد از قراردادهای فصل جاری خبری از معوقات نبود. بر اساس شنیده ها در چند روز گذشته بسیاری از بازیکنان و دستیاران گل محمدی به او مراجعه کرده و از مشکلات مالی و برگشت خوردن چک هایشان گفته اند و از او خواسته اند مدیریت را برای پرداخت مطالباتشان مجاب کند. حتی چک خود یحیی هم برگشت خورده و او که حالا درک بهتری از شرایط بازیکنان و دستیارانش دارد، تصمیم می گیرد به تمرین نرود. ادامه غیبت یحیی ماجرا را رسانه ای می کند تا جایی که برخی رسانه ها از فسخ قرارداد سرمربی پرسپولیس خبر می دهند که البته فرشید طاهری مدیر نقل و انتقالات سازمان لیگ فوتبال ایران با رد شایعه فسخ قرارداد یحیی گل محمدی تاکید می کند هیچ نامهای در این خصوص از جانب آقای گل محمدی یا وکیل قانونی او برای فسخ قرارداد ارسال نشده است.مصطفی لشگری مدیر روابط عمومی باشگاه پرسپولیس هم در اظهارنظری مشابه می گوید:« نوتیس های آقای گل محمدی به باشگاه رسیده بود اما هیچ نامهای نسبت به فسخ ایشان یا تهدید به این موضوع دریافت نکردیم.» پیگیری ها نشان می دهد چون هنوز مهلت نوتیس آخر به سر نیامده سرمربی پرسپولیس اقدامی برای فسخ نکرد؛ اما او به قدری از وضعیت موجود عصبانی بوده که تیم را رها کرده و به باغ شخصی اش در اطراف تهران رفته و به درخواست اعضای هیئت مدیره برای حضور در جلسه روز گذشته هم پاسخ منفی داده است. واقعیت این است که قهرمانی های متوالی پرسپولیس در سالهای اخیر در لیگ و جام حذفی به واسطه آپشن های قرارداد بازیکنان و پاداش قهرمانی مدیران باشگاه را زیر بار مالی سنگینی برده است که انباشته شدن آنها کار را به جاهای باریک کشانده و نمونه آخر آن هم قهر و تهدید گل محمدی است. البته اختلاف یحیی با درویش فقط بر سر مسائل مالی نیست و سرمربی سرخ ها بارها به عدم جذب مهاجمان خارجی مدنظرش اعتراض کرده و بابت نتایج تیم در آسیا و لیگ نگران بوده است. حال باید دید اعضای هیئت مدیره که روز گذشته جلسه اضطراری تشکیل دادند می توانند منابع مالی جدیدی جذب کنند تا با تزریق پول به باشگاه هم معوقات سنگین گذشته را بپردازند و هم درخواست سرمربی برای جذب یک مهاجم خوب خارجی را برآورده کنند یا نه. البته تجربه و سابقه نشان داده گلمحمدی هربار بعد از این گونه اتفاقات خوش و خرم به تمرینات بازگشته اما سوالی که پیش میآید این است که اگر شرایط خوب بوده و این مربی بازگشته است چرا قهر میکند ؟ اگر شرایط ایده آل و مورد تایید وی نیست، چرا در پرسپولیس مانده و همچنان به کار خود ادامه میدهد؟ بدرود! ادیب اخلاق مدار گروه ادب و هنر -روز گذشته، دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی در 87 سالگی از دنیا رفت.وقتی با صدای گرفتهاش شاهنامه میخواند و از ادبیات میگفت، گرمایی دوستداشتنی به جان آدمی میافتاد طوری که گذر زمان بهیکباره رنگ میباخت. برایش فرقی نداشت چه کسی مقابلش نشسته یا پشت خط تلفن از او سؤالی درباره ادبیات میکند. به تمام سؤالات حضوری، کتبی و تلفنی با صبر و شکیبایی پاسخ میداد. آنقدر دقیق که گویی درسی مهم را برای دانشجویانش توضیح میدهد. جمله به جمله پیش میرفت و عجلهای برای پایان دادن به این گفتوگو نداشت. هر بار برای انجام مصاحبهای کوتاه با او تماس میگرفتیم مطمئن بودیم به سؤالاتمان پاسخ داده میشود و همین اتفاق هم میافتاد؛ مگر یکبار، آنهم جمعه هفته گذشته که قصد داشتیم با او درباره سهراب سپهری گفتوگویی داشته باشیم. تعجب و نگرانی ما از این که استاد راشد محصل پاسخ تلفن را نداده بیدلیل نبود. پاسخ ندادن استاد را مبنی بر کسالتی زودگذر گذاشتیم. تا این که روز گذشته خبر درگذشت این استاد کمنظیر به گوشمان رسید. استادی که با خودش نذر کرده بود تماس هیچ فردی را که درباره ادبیات سؤالی دارد، بیپاسخ نگذارد حالا دیگر میان ما نیست. راشد محصل به روایت راشد محصل زندهیاد دکتر محمدرضا راشد محصل دریک مراسم بزرگداشت که بهافتخار او برگزارشده بود، خودش را چنین روایت کرد: من 87 سال پیش در یک روستای مغموم و خرابه به نام افضلآباد در بیرجند از پدری فاضل و مادری پاک، متولد شدم. روزگار کودکی تا چشم گشادم دیوارهای کوتاه و درهمشکسته روستا را دیدم که امیدوارم به من همت بلند داده باشند. در آن روزگار، اطراف افضلآباد بیابانی وسیع و بیانتها را دیدم که وسیع نگری را به من آموخت. اگرچه افضلآباد، آبی شور داشت اما مرکزیت منطقه با این روستا بود. برای تحصیلات ابتدایی به همراه دیگر دوستان، هر صبح، سفرهای با چندتکه نان و نانخورش بسیار اندک و چند کتاب را به پشت میبستیم و 3 کیلومتر راه را برای رسیدن به مدرسه میرفتیم. عصر هم با همین هیئت برمیگشتیم. شش سال این مسیر را پیمودم، بعد از شش سال ابتدایی به بیرجند مهاجرت کردیم و در دوران نوجوانی به راه باورمندی افتادم و سپس وارد دانشسرای مقدماتی شدم. زمان جنگ جهانی دوم و حدود سال 1332 بود، کاغذ کمیاب و اجناس گران بود و دانش آموزان مشق را روی روزنامه مینوشتند. در مدرسه هم سخت نمیگرفتند چون شرایط را میدانستند که کاغذ نیست. زندگی هم به نظر به این سادگی نبود و مشکلات در شهرهای کوچک بیشتر بود. با چراغنفتی درس میخواندم، آبشور هم میخوردم و چیزی نمیشد. به گفته قدیمیها دود چراغ خوردیم تا اینجا. اگر وام همسرم نبود، اجارهنشین بودم در دانشسرا هرماه 60 تومان به ما میدادند. همین مبلغ، مقدمهای برای خرید و اجاره کتاب بود. درحالیکه همکلاسیهایم با این پول، اشیای قیمتی و زمین میخریدند، من کتاب میگرفتم و هنوز هم این کتاب گرفتنها ادامه دارد. اگر وام بانک همسرم نبود امروز باید اجارهنشین میبودیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تعیین تکلیف قیمتگذاریهای دولتی در برنامه هفتم
«ابراهیم آفریقا» در ایران
قله نشین سرایش نشاط و امیدواری
2هزارخودروی «هایما» در توقفگاه ایران خودروی خراسان مشکل استاندارد ندارد
خوشنویسی زیر تیغ بیمهری
استراتژی «لاکپشت» در برابر «اختاپوس»
شوک در روز پنجم
خشم ناتمام زمین در هرات
«عزالدین قسام» آغازگر قیام، برگشت چک یحیی و بدرود! ادیب اخلاق مدار
مفت بری از گوجه کاران
کشورهای جهان با وحشیگری اشغالگران مقابله کنند
راز جنایت در خانه متروکه
صید عمودی طلا فقط در 5 ثانیه!

