فلسطین مسئله اول جهان شد  الا در برخی روزنامه‌های ما!

گاهی که در سخنان رهبری یادآوری می‌شود «فلسطین مسئله اول جهان اسلام است»، این تذکر به مذاق برخی که «هیچ چیز در زندگی‌شان ارزش جنگیدن ندارد!»، خوش نمی‌آید. واقعیتی که خیلی نیازمند بحث نیست، چون انکار هم نمی‌شود، زیرا رویکرد کلی آنان به جهان هستی، چیزی من‌درآوردی و غیرواقع‌گرایانه به نام «صلح و صفا و صمیمیت با جهان» است! زشتی این رویکرد تخیلی آنجاست که اگر کسی بر مسائل جهان اسلام که نوعی درگیری و جنگ‌اجباری در آنجا‌ها وجود دارد یا به اهمیت تقویت توان‌دفاعی کشور تأکید کند، بلافاصله ژست «گفتگو» می‌گیرند و به مدافعان مسائل اصلی جهان اسلام و مسائل دفاعی، انگ جنگ‌طلبی می‌زنند.  اکنون دنیا درس دیگری به ما داد. تقریباً تحلیلگران مستقل دنیا معتقدند اگر اسرائیل به توافقات پیمان اسلو و «گفتگو‌های بی‌شمار» پس از آن پایبند بود و تجاوز به سرزمین‌های فلسطینی و شهرک‌سازی در زمین‌های آنان را ادامه نمی‌داد، این خشم‌فروخفته فلسطینی‌ها اینچنین برافروخته نمی‌شد. کار را آنان که اهل گفتگو بودند، به اینجا رساندند؛ و هنوز هم بر همان خر سوارند. اکنون فلسطین دیگر مسئله اول جهان اسلام نیست که مسئله اول تمامی جهان است. با این‌حال، هنوز در ایران برخی کم‌ترین واکنش‌ها را به رخداد‌های مربوط به فلسطین دارند. روی سخن بیشتر به روزنامه‌هاست. منظور هم فقط نوع واکنش تقریباً هیچ به رخداد ۱۳ آبان در این روزنامه‌ها نیست. از اول طوفان‌الاقصی به هر بهانه‌ای تیتر‌ها و عکس‌های صفحات اول را از کودکان به‌خون‌غلتیده غزه چرخاندند به سمت بحث‌های حزبی و شخصیت‌پرستی‌های معمول‌شان.  در ۳۰ دی‌ماه ۱۳۹۴ در مطلبی با عنوان «جای فلسطین در روزنامه‌ها خالی‌شد!» نوشتم: «حالا معلوم شد که داعش را چرا فرزند خلف صهیونیست‌ها می‌دانند! قضیه فلسطین در رسانه‌های ما بی‌رنگ شد. دیگر از روزگاری که یک شهید فلسطینی برای رسانه‌های ایرانی به منزله یک پرچم برافراشته در حرکت به سوی نابودی اسرائیل بود، کمتر خبری هست و اخبار داعش و آل‌سعود آن روز‌هایی را که حتی انفجار یک بمب دست‌ساز در سرزمین‌های اشغالی ارزش تیتر یک داشت، از ما گرفت.». اما روزنامه‌هایی که خبر‌های صفا و دوستی را به خبر‌های جنگ غزه و قتل‌عام و نسل‌کشی مسلمانان ترجیح می‌دهند، معمولاً با همه انواع اخبار رویکردی کینه‌ورزانه دارند. یکی از این روزنامه‌ها که در روی‌کارآمدن رئیس‌دولت یازدهم نقش‌مثبت بازی می‌کرد، بعد‌ها در چندین سال هیچ خبری از او را پوشش نمی‌داد، گویی کشور رئیس‌جمهور ندارد! اما در موقعیتی دیگر این رفتار کینه‌ورزانه به تمامی روزنامه‌های آن جریان سیاسی، ساری شد. در ۹ آبان ۱۳۹۶ در مطلب دیگری با عنوان «دادگاه‌صفحات‌اول!» نوشتم: «واکنش روزنامه‌های اصلاح‌طلب به سخنان رئیس‌جمهور در مجلس، یک نقطه عطف در تاریخ روزنامه‌نگاری ایران است. شخص اول اجرایی مملکت برای معرفی دو وزیر به مجلس می‌رود، اما علاوه بر معرفی آن دو، درباره سه موضوع با اهمیت مذاکره مجدد با امریکا، موشک‌ها و قدرت منطقه‌ای ایران و حرام‌دانستن اختلافات داخلی نظر قطعی می‌دهد. اما بیشتر این روزنامه‌ها این رویداد را نمی‌بینند، حتی یک اشاره کوچک با فونت ۸». چرا؟! چون رئیس‌جمهور در آن مجلس گفت: «دنیا مگر دیوانه است با امریکایی که مذاکره دیروز (برجام) را زیرپا می‌گذارد، پای میز مذاکره بیاید.» فقط هم این نبود که رئیس‌جمهور محبوبشان به امریکا گفته بود اخ! دلایل دیگری هم داشت از جمله اینکه برخی از این روزنامه‌ها در صفحات داخلی خود نشان دادند از معرفی و رأی‌آوری وزیر علوم ناراضی‌اند، فلذا رئیس‌جمهور را در دادگاه صفحه اول خود به خاطر معرفی وزیری که به میل آن‌ها نیست، محاکمه سختی کردند و به او گفتند هورا کشیدن‌های ما را از دست داده‌ای، زیرا این تو نبودی که برایت هورا می‌کشیدیم، بلکه آن چیزی که از خودمان در وجود تو می‌دیدیم، ما را به وجد می‌آورد! حالا با این سوابق درخشان در کار اطلاع‌رسانی آزاد و غیرجانبدارانه در این روزنامه‌ها چه انتظار از پوشش هر روزه و واقعی مسئله فلسطین و رخداد‌هایی مثل ۱۳ آبان؟! تحلیلگر اصلی این روزنامه‌ها هر روز نظریه خود را درباره «عبور از وضع موجود» تکرار می‌کند و آن‌هم «آزادی رسانه‌ها» است. اما سوابق کینه‌ورزی و قفل‌کردن رسانه‌ها با رئیس‌جمهوری که خود بر سرکار آوردند و کینه‌ورزی با نظام که نمود آن اکنون در فلسطین رخ می‌نماید، نشان می‌دهد آن «آزادی رسانه» را برای کار دیگری می‌خواهند! اکنون هر آزاده‌ای در هر گوشه از جهان به صدا درآمده است و نمی‌تواند سکوت کند و حتی جانیان بالفطره‌ای مثل رئیسان‌جمهور سابق امریکا نیز برای پرکردن جای خالی عریضه، اظهاراتی در دفاع از مظلومیت فلسطینی‌ها می‌کنند، اما روزنامه‌هایی در ایران هستند که آن آزادگی مختصر جهانی را هم از دست داده‌اند. درآغاز طوفان‌الاقصی نوشتم که مسئله فلسطین، مسئله عشق است، عشق مردمی رنج‌دوران‌کشیده به آزادی و استقلال و نیز نوشتم که «غزه را باید بر سر دار روایت کرد» و هرکس آن را درک نمی‌کند، عقلش از آزادگی تهی و قلبش با جلبک انباشته شده است و حالا باید گفت اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید، مثل همه مردم جهان! | سردبیر