فوتبال خراسان در قهقرا !

  علی ترابی-بی شک آن چیزی که مردم مشهد از حال خوش فوتبال خراسان رضوی انتظار دارند، اوضاعی نیست که این روزها به چشم عیان است، آن هم در مداری می چرخد که نامساعد و با تلخ کامی همراه است. فوتبال این استان ریشه و قدمت طولانی دارد و به جرئت می توان گفت که روزگاری با توجه به استعدادهای فراوانش تب و تاب زیادی در چرخه فوتبال کشور داشت که از دیرباز نمونه های زیادی را می توان به یاد آورد که پای شان به تیم ملی هم رسیده است و افتخارآفرینی هم کرده اند. ولی حالا به این حد و مرز رسیده ایم که ناچار هستیم فقط به افتخارات گذشته دلخوش باشیم و آینده را با نگرانی سپری کنیم. فوتبال فقط زیر توپ زدن نیست بلکه از همه جهات مهم است. همه جنبه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به هم گره می زند و چنان در دل جوانان و علاقه مندان رخنه می کند که نمی توان هیچ جایگزینی بهتر از آن در بین رشته های ورزشی یافت. جنس این رشته به گونه ای است که زن و مرد، کوچک و بزرگ را کنار هم می نشاند و برای پیروزی تیم محبوب شان شادی می کنند. همگان دیدیم که پیروزی تیم ملی فوتبال ایران برابر ژاپن چه شگفتی را رقم زد و چه خوشحالی را بین مردمان ایران به ارمغان آورد که کم‌نظیر است. نمونه کوچک آن را هم می توان در تاریخ فوتبال خراسان جست و جو کرد که روزگاری جوانان این دیار با پیروزی های تیم محبوب‌شان شادی می کردند. چنان که ورزشگاه نوستالژی تختی مشهد مملو از تماشاگر می شد و برای نشستن روی سکوها به انتظار می نشستند. هنوز یادمان نرفته که در برهه ای بازی های شهرخودرو چنان هوادارانی را به خود می دید که در  ورزشگاه 30 هزار نفری امام رضا(ع) جای سوزن انداختن نبود. اما حیف که دیگر این روزها کمتر تکرار می شود و فوتبال این استان رو به نابودی کشیده شده است که حالا نماینده ای از این استان در بالاترین سطح از فوتبال کشور هم نداریم و فقط مجبوریم درباره لیگ دسته سه کشور صحبت کنیم که آن هم جز آبروریزی آورده ای نداشته است. چه بر سر این ورزش آمده که منتقدان زیادی به خود دیده و دیگر میلی به نام بردن از فوتبال این استان ندارند. این حکایت برآمده از عملکردی است که غیرفنی ها رقم زده اند. دو دوره است که میدان فوتبال را به مسند سیاسیون تبدیل کرده ایم و حالا برای نداری خود گریه می کنیم و افسوس می خوریم. البته بخشی از تقصیرها متوجه خود جامعه فوتبالی و بزرگان این شهر است که میدان را برای دیگران هموار کردند و حالا تاخت و تاز می کنند و نای دیدن خودی ها را ندارند. حالا شرایط فوتبال استان به حدی رسیده که رسانه های خراسانی باید برای بازی های لیگ دسته 3 فوتبال کشور قلم تیز کنند و از کارنامه نماینده های استان بنگارند که آن‎ها هم پایانی ناتمام داشتند و حتی نتوانستند از مرحله اول صعود کنند. این در حالی است که خراسانی ها از نظر زیرساخت یکی از بهترین ورزشگاه های کشور را دارند که آرزوی هر تیمی است در آن بازی کند. اما چه فایده که این استان نماینده ای ندارد. از طرفی بی اعتمادی صنایع و کارخانه‏ها هم دلیل بر این شده که دیگر حوالی فوتبال پیدا نشوند؛ چرا که کارنامه ضعیفی در این زمینه داریم و خیلی ها را با کردار خود فراری داده ایم. وگرنه خراسان مملو از شرکت هایی است که می توانند وارد این عرصه شوند اما کسی پا جلو نمی گذارد و حمایت نمی کند. فوتبال امروز شهرمان در شرایطی قرار گرفته که به خاطر مشکلات خارج از زمین و بی ‌رغبتی صنایع برای حمایت، حال و روز خوشی ندارد. مگر وظیفه یک مدیر در راس هیئت فوتبال چیست که نتواند شکل و فرم درستی را در دل فوتبال پایه گذاری کند. فوتبال خراسان حالا در چند دستگی قرار گرفته و سرنوشت نامعلومی دارد. با برگزاری دوره های آموزشی و مدرک دادن آن هم در سال پایانی فعالیت هیئت که با سرپرستی اداره می شود، فوتبال استان پیشرفت نمی کند. با نمایش و شو راه انداختن فوتبال ما به جایی نمی رسد. نه تنها تیمی در بالاترین سطح فوتبال کشور نداریم، بلکه ملی پوش قابل توجهی هم در تیم های ملی نداریم.  آقای احسان اصولی در چهار سال مدیریت بر رشته ای پرطرفدار که در حقیقت عمر زیادی هم هست واقعا  چه کرده است که حتی نای برگزاری کنفرانس خبری هم ندارد تا از عملکرد خود دفاع کند. فوتبال سکانداری به خود می خواهد که هر روز زیر و بم آن را بشکافد نه این که پروازی باشد و قلبش برای میدانی دیگر بتپد. فوتبال خراسان در پایه اگر اعتبار و آبرویی دارد از صدقه سر باشگاه های قدیمی و آبرودار است که در عین کمبودها و بی مهری ها برای فوتبال شرق کشور به پا می خیزند تا نامش همچنان زنده بماند. ما در خیلی از کمیته های هیئت فوتبال رنج چند برابری داریم. برخی از این کمیته ها به عرصه‌ای تبدیل شده که افراد فرصتی برای بازسازی و پرورش نمی یابند؛ چرا که ذهن و فکرشان در پس مربیگری، باشگاه داری و فروش لباس است. دیده  و شنیده ایم که خیلی از مدیران باشگاه های مشهد و تیم های پایه از وضعیت موجود گلایه مند هستند و از ترس پس زدن لب بر سخن نمی گشایند.  قطع به یقین دست اندرکاران فعلی هیئت فوتبال اقدامات و کارهای نو و مبتکرانه ای نیز انجام داده اند که در دوره قبلی شاهد نبودیم. قطعا کارهای متفاوت تر از قبل انجام شده است که جای دفاع دارد. اما با  وجود این، جامعه فوتبال استان این عملکرد و دفاعیات را بر نمی تابند و معتقدند که ضعف ها و اشکالات فراوانی در خود دارد که آن اقدامات به چشم نمی آید. هر جا منفعتی در میان باشد، قدم بر می دارند. اما آن‎چه عیان است این که فوتبال خراسان خانه امنی برای خانواده خود محسوب نمی شود و خیلی ها دلزده و دلمرده از این ورزش شده اند که حضور خود را در میادین فوتبالی کسر شأن می دانند. استانی که در قلب خود تیم لیگ برتری ندارد، تیمی در لیگ دسته یک و دو هم ندارد و نتایج تیم هایش در لیگ دسته 3 نیز شکستی تمام عیار محسوب می شود، چه فایده که صدا زنیم و گلوی خود را به درد آوریم. قطعا این اوضاع نامطلوب فقط متوجه هیئت فوتبال نیست، بلکه شخص استاندار و دیگر مسئولان اجرایی و متولیان ورزش استان را هم متوجه می شود که تاکنون دردی را دوا نکرده اند و فوتبال استان را به حال خود رها کردند. باید کمی چشمانمان را باز کنیم و نیم نگاهی به دیگر استان ها بیندازیم که متولی اول خیلی از استان ها نه تنها در مسابقات بلکه در تمرینات تیم های لیگ برتری هم حاضر می شوند و از نزدیک پای درد دل ورزشکاران می نشینند.  به قول قاسم زردکانلو پیش‎کسوت فوتبال خراسان رضوی که خوش می گوید:« یکی از فوتبال نان می خواهد، یکی شهرت می خواهد، یکی نردبان ترقی می خواهد و یکی می خواهد با فوتبال خودی نشان دهد تا به جای دیگر برود . اما بیچاره فوتبال که یکی برای خود فوتبال پا جلو نمی‌گذارد، هرکسی یک تکه از فوتبال را می خواهد بکند. امیدواریم فوتبال خراسان از این فضای غبار آلود و مسموم به هوای پاک برسد و نفسی تازه کند. »