ناکامی گناه مبهم فرشته!

  مائده کاشیان-روز جمعه قسمت پایانی سریال «گناه فرشته» منتشر شد و این مجموعه هم به جمع سریال‌های پرستاره اما شکست‌خورده اضافه شد. با توجه به سابقه حامد عنقا و ترکیب بازیگران، «گناه فرشته» سریال کنجکاوی‌برانگیزی بود و انتظار می‌رفت رضایت مخاطبان را جلب کند، اما این اتفاق رخ نداد. از اواسط این مجموعه واکنش‌های منفی نسبت به سریال شدت گرفت و در پایان نیز موجی از انتقادات تماشاگران را برانگیخت. «گناه فرشته» در ابتدا شروع ضعیفی نداشت و معماهای قصه مخاطب را همراه کرد، اما ضعف بزرگ سریال حل نشدن معماها بود. بازیگران این مجموعه مانند شهاب حسینی و لادن مستوفی نیز به خوبی از پس ایفای نقش خود برآمدند و به عنوان بازیگر عملکرد ناموفقی نداشتند، اما سریال نتوانست مخاطبان را راضی کند. به بهانه پایان «گناه فرشته» دلایل شکست آن و پایان‌بندی این مجموعه را بررسی کردیم. دست پنهان و نامعلومِ پشت پرده قصه سریال از جایی آغاز شد که «حامد» تصمیم می‌گیرد وکالت دختری را که متهم به قتل «امیر عشیری» است، برعهده بگیرد. «امیر» عامل قتل مادر «حامد» بوده، بنابراین زندگی‌اش را وقف دفاع از «فرشته» می‌کند. در این میان همسر «حامد» به توصیه «عماد تهرانی» پدر همسر خود، وکالت خانواده عشیری را می‌پذیرد و این زوج مقابل یکدیگر می‌ایستند. قصه جلو رفت و مشخص شد که پای مسئله فساد اقتصادی در میان است. «امیر» مفسد اقتصادی بود و توسط شرکایش حمایت می‌شد، شرکایی که پشت پرده قتل بسیاری از شخصیت‌های قصه بودند و اجازه ندادند تشکیلات خانواده «عشیری» از هم بپاشد. علت اصلی مرگ «پروانه» همچنین مناسبات «عماد» با «امیر» و شرکای او، تا پایان روشن نشد و گره‌هایی که ماجراهای قصه را رقم زدند هرگز باز نشد، بنابراین مخاطب در طول قصه «گناه فرشته» سردرگم بود و در انتها نیز سردرگم ماند.   شخصیت گُنگ «عماد» یکی از ضعف‌های مهم فیلمنامه، مبهم بودن هویت بعضی کاراکترها بود. طبق ادعای سریال، شخصیت «عماد تهرانی» کاراکتر مهمی بود که کارهای زیادی از او برمی‌آمد، این شخصیت تقریبا به همه کاراکترهای قصه اعم از دوست و دشمن مشورت می‌داد و توصیه می‌کرد، جملات حکیمانه می‌گفت و مصلحت‌اندیشی می‌کرد، اما در عمل شخصیت موثری نبود. در واقع مشخص نبود هویت واقعی «عماد» چیست! چرا برای همه تصمیم می‌گیرد و بسیاری از افراد گوش به فرمان او هستند؟ جملات حکیمانه و حرف‌های کنایه‌آمیز این شخصیت هم به جای این‌که تاثیرگذار و جذاب باشد، برای مخاطب قابل درک نبود و مبهم بودن این شخصیت و انگیزه‌هایش را بیشتر می‌کرد. در قسمت پایانی مشخص شد «عماد» از سوی دست پنهان پشت پرده که از ابتدا تا انتها مبهم و نامعلوم بود، تهدید شده و برای حفظ جان «حامد» و «تینا» مجبور شده در برابر قتل همسرش سکوت کند. «عماد» سال‌ها بعد برای تسویه حساب با «امیر»، «فرشته» را تحریک می‌کند که او را بکشد و خیالش از پشتیبانی او راحت باشد. در انتها «عماد» نه تنها نتوانست «فرشته» را نجات بدهد، بلکه افراد دیگری هم در ماجرای حل پرونده «فرشته» کشته شدند. تصمیمات «عماد» راه‌گشا نبودند، جز نشستن و سخنرانی کردن کار خاصی از او برنیامد و در نهایت همه چیز به نفع خانواده «عشیری» تمام شد.   اتفاقات غیرمنطقی در شرایطی که شخصیت‌های قصه و انگیزه‌هایشان مبهم باشد، بسیاری از ماجراها نیز بدون توجیه منطقی و نامعلوم باقی می‌مانند و مخاطب را پس می‌زنند. از همان ابتدا دلیل پذیرفتن وکالت «امیر عشیری» توسط «مهتاب» منطقی نبود، به ویژه در شرایطی که او متهم به قتل مادر «حامد» بود و کینه‌ای 14 ساله در میان بود. علاوه بر این، طرف دیگر ماجرا همسر «مهتاب» بود و با پذیرفتن این پرونده، ممکن بود زندگی‌ زوج خوشبخت «مهتاب» و «حامد» از هم بپاشد، بنابراین «مهتاب» بر اساس کدام دلیل منطقی تصمیم می‌گیرد در این پرونده مقابل «حامد» بایستد. چه اتفاقی درون او رخ می‌دهد که برخلاف تصمیم اولیه‌اش برای قبول نکردن وکالت «عشیری»، این کار را انجام می‌دهد؟ توصیه «عماد» دلیل منطقی و باورپذیری نیست. ماجرا به همین‌جا ختم نشد. رابطه عاشقانه میان «حامد» و «فرشته» نیز بدون مقدمه‌چینی لازم شکل گرفت و قابل باور نبود. گذشتن «حامد» از همسرش و ازدواج با موکل جوان خود همچنین چرخش ناگهانی «مهتاب» برای رضایت گرفتن از «نوید» و احساس گناه پس از اعدام «فرشته»، با وجود تلاش‌هایش برای قصاص این دختر هم جزو اتفاقات غیرمنطقی و عجیب سریال بودند.   پایان قابل انتظار و یک گاف با توجه به ایرادها و ضعف‌های اساسی فیلمنامه، طبیعتا انتظار نمی‌رفت ناگهان در قسمت پایانی همه اشکلات سریال رفع شود و شاهد پایان‌بندی ویژه‌ای باشیم، اما گذشته از نقاط ضعف سریال، قسمت آخر «گناه فرشته» با یک گاف نیز همراه بود. در سکانسی که جسد بی‌جان «عماد» روی صندلی افتاده بود، حالت دست این شخصیت در سه نمای مختلفی که از او نشان داده شد، تغییر کرد! در یکی از سکانس‌ها نیز که مربوط به گذشته و 14 سال قبل بود، گریم و ظاهر شخصیت «عماد» دقیقا مانند گریم فعلی او در زمان حال بود و این سکانس به صورت باورپذیر نمایش داده نشد.